eitaa logo
راه بنـدگی🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
14 فایل
‹بِںــم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین؏› السلآم‌علیڪ‌یاابا‌عَبدالله https://eitaa.com/xdfghh شروط👆 https://eitaa.com/hsskkgwk تعرفه تبلیغات رفیقـ ترڪ ڪنیـے ³ صلوات سهــمت㋡ موندیـ ... خیـر ببینیـ 🙃 -♪ مدیࢪیٺ ؛ شنواےڪلام‌زیباٺون🌱 ➜ @DFlkpo
مشاهده در ایتا
دانلود
راه بنـدگی🇵🇸
#قسمت_اول شهیدجهادمغنیه در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۷۰ در روستای طیردبای لبنان در خانواده ای مبارز به د
شهیدجهاد مسئول یک پرونده بسیار حساس بود🖐🏻!" و فرماندهی گروهی از اعضای مقاومت را در جولان اشغالی بر عهده داشت.. هدف شهید جهاد ایجاد یک فضایی از مقاومت بود تا بدین ترتیب مقدمات آزاد سازی این منطقه از تصرف صهیونیستها فراهم شود ...✌️🏻 نکته قابل تأمل این است که چگونه فرماندهان و رهبران ارشد مقاومت به این نتیجه رسیدند که چنین پرونده مهمی را به شهید جهاد با سن و سال کم ، واگذار و به او اعتماد کنند ...!! این واقعا ناشی از شخصیت بزرگ جهاد بود‌🌿" ..
راه بنـدگی🇵🇸
#قسمت_دوم شهیدجهاد مسئول یک پرونده بسیار حساس بود🖐🏻!" و فرماندهی گروهی از اعضای مقاومت را در جو
شهیدجهادمغنیه (بانام‌جهادی‌جوادعطوی) مسئولیت فرماندهی یک گروه سه نفره را برعهده داشت! که هر سه نفر آنها به شهادت رسیدند!" شهیدغازی‌علی‌ضاوی (بانام‌جهادی‌دانیال) (اهل‌روستای‌«خیام»،متولد1366شمسی) شهیدمحمدعلی‌حسن‌ابوالحسن🌸 (بانام‌جهادی‌کاظم) ( اهل‌روستای‌《عین‌قانا》متولد1363شمسی) شهیدعلی‌حسن‌ابراهیم🌸 (بانام‌جهادی‌ایهاب) (اهل‌روستای«یحمر الشقیف» متولد 1371 شمسی) همگی این جوانان از مهارت های بسیار فوق العاده ای برخوردار بودند! و‌ هر چهارنفر آنها با هم شهید شدند🕊" از‌سمت‌راست:🌼 شهید‌علی‌حسن‌ابراهیم شهیدغازی‌علی‌ضاوی شهیدمحمد‌علی‌حسن‌ابوالحسن شهیدجهادمغنیه..
راه بنـدگی🇵🇸
#زندگینامه‌ #قسمت_چهارم جهاد، ویژگی های خود را از خصایص شخصیتی حاج عماد کسب کرده بود! وی در واقع
🌿" جهاد، زمانی که یازده سال داشت از طریق شبکه المنار برای فراگیری برخی توانایی‌های فنی از جمله آشنایی با نرم افزارهای پیشرفته و نحوه استفاده از آنها به سوریه رفت ... وی با افرادی به دمشق رفته بود که به مراتب سن و سال بیشتری از وی داشتند!! زمانی که استاد برگزاری کلاس مذکور در حال توضیح و شرح نحوه بهره برداری و استفاده از نرم افزارهای پیشرفته بود، به ناگهان جهاد خطاب به وی می گوید: (که اطلاعات شما در این زمینه اشتباه است، چراکه برای استفاده از این نرم افزارها می توان از راه‌های دیگری نیز بهره برد که به مراتب آسان‌تر از راهی است که شما معرفی می کنید). جهاد این مسأله را زمانی مطرح می کند .. که تنها یازده سال داشت!! پس از آن،استاد برگزاری کلاس از وی پرسید: تو از کجا به چنین اطلاعاتی دست یافته‌ای؟ وی در پاسخ گفت: پدرم چندین کتاب در این زمینه داشت که من با مطالعه آنها و سپس تکرار و تمرین، توانستم این مطالب را یاد بگیرم ...🌼 راوی: دوست شهید..
راه بنـدگی🇵🇸
#زندگینامه #قسمت_پنجم🌿" جهاد، زمانی که یازده سال داشت از طریق شبکه المنار برای فراگیری برخی توانای
... افراد ساكن در اينجا وضع مالی خوبی ندارند از ماشين پياده شد .. وماهم همين طور نگاهش ميكرديم! بسته ای از صندوق عقب ماشين درآورد و به من داد وگفت: برو درِ آن خانه و اين را بده وبيا .. گفتم: جهاد اين چيه؟! گفت: کمی‌ خوراكی هست برو .. چند قدم كه رفتم برگشتم وبا تعجب نگاهش كردم!! او هم مرا نگاه كرد، ویک لبخند زد وگفت: راه برو ديگه .. رفتم سمت در و در را زدم كسی آمد جلوی در وبدون اينكه از من سوالی بكند بسته را گرفت وتشكر كرد .. و رفت داخل خانه. آن لحظه بود كه فهميدم جهاد قبلا هم اينكار را ميكرده ..♥️!" و برای آنها چيزی ميفرستاده و ما بی‌خبر بوديم .. آن لحظه بود كه فهميدم خودش برای اينكه ممكن بود كسی بشناسدش نيامد بسته را بدهد .. حتي تا قبل از شهادتش ...🍂 چند نفر خيلی اندک كه به او خيلي نزدیک بودند از خانواده اش اين را ميدانستند و آن هم فقط بخاطر اينكه ماه رمضان كه می آمد .. ديروقت از خانه می آمد بيرون و دير هم برميگشت ان ها خبردار باشند و نگرانش نشوند .. بعد از شهادتش بود كه همه فهميدند او شهيد جهاد مغنيه بوده است ..-! -‌دوست‌و‌همرزم‌شهید🎙
راه بنـدگی🇵🇸
#زندگینامه #قسمت_ششم ... افراد ساكن در اينجا وضع مالی خوبی ندارند از ماشين پياده شد .. وماهم همين ط
پیش از شهادت حاج عماد مغنیه، جهاد فرد مشهوری نبود ... زندگی او تقریبا زندگی امنیتی بود! و حتی با اسم مستعار در مدرسه، دانشگاه و مکان‌های عمومی حاضر می شد ... زندگی پدرش هم زندگی امنیتی بود و مدام از مکانی به مکان دیگر برای زندگی جا به جا می شد! اما زمانی که حاج عماد به شهادت رسید، جهاد در مراسم تشییع وی سخنرانی کرد و از آن روز تمامی نگاه‌ها به جهاد دوخته شد ... و او از سوی همه زیر نظر قرار گرفت وی در روزهای پایانی زندگیش به من می‌گفت که بسیار از شهادت پدرش حاج عماد ناراحت است. و همچنان نتوانسته که آن واقعه را فراموش کند ..‌ راوی: دوست شهید