eitaa logo
🕊از میلاد تا خدا🕊
354 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
974 ویدیو
8 فایل
وقتی عقل عاشق شود! عشق عاقل می‌شود. و‌شہـید‌می‌شوی ولادت:۹ رمضان ۱۴۱۲(ه.ق) شہادت:۹ رمضان ۱۴۴۴(ه.ق) محل‌‌شہادت:حومه دمشق حضور شما در این کانال اتفاقی نیست🕊🦋 |کانال رسمی زیر نظر خانواده‌ معظم شھید| خادم کانال: @Khadem_shohada_78
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰حاج قاسم با ناراحتی گفت سید تو اینطوری شهید شوی بهشت نمیروی! 🔹همسر شهید سید رضی موسوی: تقریبا جز سیدرضی و چند نفر دیگر، هیچ کسی آنجا نبود. سید در آن اوضاع آشفته و البته خطرناک می ماند فرودگاه. هواپیمایی هم با یکسری وسایل فرودآمده بوده که بعد از این زدن ها، همه افرادی که باید وسایل را خالی می کردند فرار کرده بودند مبادا ترکش بخورند. سید می ماند تا با همان چند نفر هم وسایل را جا به جا کند و هم افراد مستأصلی که آنجا بودند را به مهمانسرا برساند. پس از چند ساعت آنقدر درگیر بوده که ناگهان متوجه می شود انگار دیگر نمی تواند راه برود. نگاه می کند می بیند چند ساعت هست که پایش ترکش خورده و کفشش پر از خون است اما او اصلا متوجه نشده بوده و همان موقع از شدت ضعف روی زمین می افتد. او را می برند بیمارستان و پزشکان سوری و لبنانی می‌گویند اصلا نباید مدتی راه بروید و بهتر است کاملا استراحت کنید تا پایتان خوب شود. ما هم هیچ کدام سوریه نبودیم و به خاطر فوت پدرشوهرم آمده بودیم تهران. 3-4 روز بعد خبر می رسد حاج قاسم سلیمانی برای سر زدن به بچه ها قرار است بیاید سوریه. سیدرضی می گوید هر طور شده باید وقتی حاجی می‌آید من فرودگاه باشم و از او استقبال کنم. با همان وضعیت می رود فرودگاه. وقتی پرواز حاج‌قاسم می نشیند و از هواپیما می آید بیرون، سید را می بیند که با عصا ایستاده. حاجی با دیدن این صحنه بسیار ناراحت می شود و می گوید: تو 4 روز است عمل کردی، برای چه آمدی اینجا؟! سیدرضی می گوید: مگر می‌شود شما بیایید و من نباشم؟! حاج قاسم می پرسد: حاج‌خانم و بچه‌ها از وضعیت شما خبر دارند؟ شهید موسوی می گوید: نه! سردار هم با ناراحتی می گوید: بابا تو دیگه کی هستی؟! یک خانه و ماشین برای آنها گرفتی فکر می کنی همه کار برایشان کردی؟ پایت اینطوری شده،‌ آنها خبر ندارند؟! فکر نکن شهید شدی می ری بهشت! حق زن و بچه‌ات را ادا نکردی. من شک کرده بودم که یک چیزی شده اما از موضوع خبر نداشتم. به دوستانش گفتم: خبری شده؟ به من بگویید، من خیلی قوی‌تر از این حرف‌ها هستم! گفتند نه حاج‌خانم. حاجی دو هفته دیگر می‌آید. یک شب زنگ زد و گفت دارم می‌آیم، با دوستانش آمد، دیدم پاهایش را گچ گرفته! ما همینطور شوکه شدیم! به او گفتم: حس کردم یک اتفاقی در دمشق افتاده! چرا به ما نگفتید؟ گفت: حالا به فرض می‌گفتیم، چه کار می‌خواستید بکنید؟! به غیر از غصه و ناراحتی و آه و ناله چیز دیگری عاید شما می‌شد؟ پس بهتر است آدم اینطور چیزها را نگوید. آمد و یک هفته پیش ما بود و بعد از چهلم پدرش هم مجدد برگشت سوریه. @shahid_modafe_haram_miladheidari
چرا سید رضی هیچ وقت کربلا نرفت؟ 🔺همسر شهید سید رضی موسوی: 🔹 بعد از شهادت سید رضی برخی مسئولین آمدند برای گفتن تسلیت. گفتم زحمت بکشید ما را همراه هم بفرستید کربلا. چون تا حالا نرفتیم! شهید موسوی می‌گفت: حاج‌خانم! این یکجا را می‌خواهم با هم برویم! می خندیدم و می گفتم: حاج‌آقا! من را خجالت نده. گفت: نه کربلا را باید با هم برویم! 🔹قرار بود پارسال دی ماه برویم که نشد. امسال هم قرار بود اواخر دی برویم که دیگر به شهادت رسید. برای همین به آقایان گفتم اگر شما می‌خواهید در حق من محبت کنید، پیکر سید رضی را به ایران نبرید، اول ما را به کربلا بفرستید. 🔹گفتند بارک‌الله به فکر شما! ذهن ما درگیر از دست دادن آقا سید بود و مانده بودیم چه کنیم؟ گفتم: لطف کنید ما را بفرستید کربلا یک زیارت کنیم بعد برگردیم ایران. رفتیم و بالاخره مأموریت سید رضی موسوی با شهادت تمام شد! @shahid_modafe_haram_miladheidari
25.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دیدار به یادماندنی حاج‌قاسم با خانواده سیدرضی 🔸خواهر شهید موسوی در خصوص تنها دیداری که حاج قاسم میهمان خانه مادرش بود می‌گوید: وقتی سردار را دیدم شروع کردم گلایه و اینکه ما بیش از ۳۰ سال است که دلتنگ برادرمان سید رضی هستیم. ایشان جمله‌ای گفت که بسیار متعجب شدم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ @shahid_modafe_haram_miladheidari
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهید موسوی: حاج قاسم در سفر آخر هرچه ما گفتیم چشم میگفت 💥سردار شهید سید رضی موسوی: دفعه آخر حاج قاسم دیگر بالاتر از گل به بچه ها نگفت انگار آمده بود بخاطر سختی ها از بچه ها دلجویی کند و خداحافظی کند و برود ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ @shahid_modafe_haram_miladheidari
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان سید حسن نصرالله در مورد فرمانده شهید مقاومت سید رضی موسوی که اخیراً در سوریه ترور شد. (فاقد ترجمه) اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @shahid_modafe_haram_miladheidari
نقش سید رضی موسوی در فیلم قلب رقه چه بود نشست خبری فیلم سینمایی قلب رقه در سومین روز از چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد. در ادامه این نشست پروینی درباره اینکه آیا این فیلم درباره شهید سید رضی موسی است یا خیر توضیح داد: این فیلم کلاژی از قصه‌های واقعی بود. شهید سید رضی در تولید این اثر خیلی به ما کمک کردند و از روز اول تا پایان به ما کمک کردند. بعد از شهادت ایشان قرار شد که این فیلم‌ را به ایشان تقدیم کنیم‌ اما این فیلم درباره زندگی شهید نبود. @shahid_modafe_haram_miladheidari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹کشتی نوح علیه السلام🔹 خدا خواسته نوح را برای عذاب قوم برآورده ساخت و به او وحی کرد: «بنا به دستور، و در حضور ما به ساختن کشتی بپرداز. به شفاعت آنان که ستم کرده اند با من سخن نگو، که البته آنها بایستی غرق شوند.» نوح علیه السّلام مکانی دور از شهر انتخاب کرد، ابزار کار و تخته و میخ را آماده ساخت و بکار کشتی سازی پرداخت درحالی که از سرزنش و استهزای قوم خویش آسایش نداشت، یکی از مخالفین نوح به او گفت: تو قبلا گمان می کردی پیغمبر و رسول خدایی، چه شد که امروز نجار شده ای و کشتی می سازی! آیا از پیغمبری بیزار شده ای یا عشق به نجاری پیدا کرده ای؟ دیگران گفتند: ای نوح چه شده، کشتی خود را دور از دریا و رودخانه می سازی؟ آیا گاوهای نر آماده کرده ای تا کشتی تو را به دریا ببرند و یا باد را مجبور می کنی که آن را به دریا انتقال دهد؟! نوح اعتنایی به سرزنش ایشان نکرد و از حرفهای بیهوده آنان با بزرگواری گذشت و به آنان گفت: «شما امروز ما را سرزنش و مسخره می کنید ولی بدانید که ما هم بزودی شما را به باد استهزاء و تمسخر می گیریم!». نوح علیه السّلام به ساختن کشتی پرداخت، تخته های آن را به جای خود استوار ساخت و اجزاء آن را به یکدیگر متصل کرد، تا کشتی محکمی از تخته ها و میخها مهیا گشت و منتظر دستور ثانوی خداوند نشست. خدا به نوح وحی کرد: چون فرمان ما صادر و علائم عذاب ما آشکار شد باید به سوی کشتی خود رهسپار شوی و از میان قوم و خاندان خویش هرکس را که بتو گرویده انتخاب کنی و از هر موجودی که روی زمین وجود دارد یک جفت فراهم کن تا دستور خدا ابلاغ گردد. چیزی نگذشت که درهای آسمان باز شد و آب جاری گشت، چشمه ها بجوش آمد و سیل تپه ها و بلندیها را فراگرفت. نوح با سرعت هرچه بیشتر به سوی کشتی خود شتافت و بنام خدا سوار کشتی شد و با یاد خدا حرکت کرد. گاهی کشتی در میان امواج دریا و زمانی در میان باد و طوفان قرار می گرفت، خروش امواج دریا در دل گردابهای خود برای مخالفین نوح قبر می ساخت و کفهای دریا برایشان کفن می دوخت. آنان با مرگ مبارزه می کردند درحالی که مرگ بر آنان پیروز و غالب می گشت، تلاش کردند بر موجها سوار شوند، درحالی که موج آنها را بزیر می کشید تا بالاخره مخالفین نوح همانند خاطراتی که در قلب انسان مخفی است، در میان امواج آب ناپدید شدند! علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن ----------------🌱🪴🌱------------ ═✧❁🌸❁✧═ 🌱 @shahid_modafe_haram_miladheidari ═✧❁🌸❁✧═