در وصیت نامه این شهید گرانقدر آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» خدایا عمر تباهی را پشت سر می‌گذارم و در لحظه‌های آخر عمرم و آرزویم این بود که بتوانم سعادت خدمت در راه تو را داشته باشم. خدا را شکر می‌کنم در راه رهبر عزیز انقلاب امام خمینی قدم برداشتم. با سلام به ولی‌عصر امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش امام خمینی و تمام شهیدان اسلام بالاخص شهدای جنگ تحمیلی و امت شهیدپرور، وصیت‌نامه‌ام را آغاز می‌کنم: «الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللَّهِ» آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جان‌شان جهاد کردند، آن‌ها را نزد خدا مقام بلندتری است. اولاً خدمت مادر گرامی‌ام سلام عرض می‌کنم و سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم.‌ ای مادر گرامی! من این راه را آگاهانه انتخاب کردم و از شهادت در راه خدا ترسی ندارم؛ چون من می‌خواهم جانم را که خودش به من داده در راه او و خودش معامله بکنم و هیچ تجارتی از این بهتر و مفیدتر نیست. پس ای مادر گرامی‌ام! می‌دانم چه رنج‌ها و مشقت‌ها در راه بزرگ کردن من کشیده‌ای؛ ولی وقتی دفاع از دین خدا و اسلام است، باید رفت و همان‌جوری که امام حسین (ع) و سایر امامان ما رفتند و از آن با جان و مال دفاع کردند و خوشا که در این راه عزیز که علی (ع) و حسین ابن علی (ع) از جان‌شان گذشتند و ما هم باید از جان‌مان بگذریم و در این راه برویم. خوب از خداوند برای شما صبر جزیل خواهانم و اسلام به شما افتخار می‌کند. مادر جان اگر صبر داشته باشی در آن دنیا نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرافرازی و با صبر خویش، بهشت را بخرید. والسلام» @shahid_modafe_haram_miladheidari

🌿🌿 #قصه‌های_قرآنی قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_بیست_و_هفتم 🔹ابراهیم علیه السّلام در مصر! «1»🔹 قحطی عمومی سرزمین شام را فرا گرفته، خشکسالی و گرانی همه را در مضیقه قرار داده و زندگی را در آن سرزمین بر مردم تنگ ساخته بود، لذا ابراهیم ناگزیر شد شام را به قصد مصر ترک کند. در این سفر ساره همسر ابراهیم نیز همراه او بود. ابراهیم در عصری وارد مصر شد که زمام امور مصر به دست یکی از سلاطین عمالیق عرب بود. و این دودمان چندین سال، روش استبدادی را پیشه خود ساخته بودند و بر مردم حکومت می کردند. ساره دارای جمالی خیره کننده بود و یکی از درباریان ناپاک سلطان، زیبایی ساره و حسن و جمال او را به اطلاع پادشاه رساند و او را فریفته جمال ساره ساخت و به تصاحب ساره ترغیب و تشویق کرد. باری تعریف این مامور، تمایلی در دل سلطان ایجاد و قلب او را تحریک کرد، لذا ابراهیم را احضار و از او سوال کرد: با ساره چه نسبتی داری؟ چه نوع خویشاوندی بین تو و او وجود دارد؟ ابراهیم مقصود او را دریافت و حاجت وی را فهمید، لذا ترسید اگر به او بگوید ساره همسر من است قصد جانش کند و برای دست یابی به ساره آن طرح را به اجرا گذارد و پس از من، ساره را به خود اختصاص دهد و به ازدواج خود وادارش سازد. در پی همین فکر بود که ابراهیم علیه السّلام گفت: «این زن خواهر من است.» زیرا همان طوری که بشر از جهت نسب و خویشاوندی می توانند خواهر و برادر باشند از جهت دین، زبان و انسانیت نیز می توانند خواهر و برادر یکدیگر باشند. زمامدار مصر که پنداشت ساره شوهر ندارد، به مامورین خود دستور داد که آن زن را به کاخ وی ببرند تا نقشه پلید خود را در مورد او اجرا کند. ابراهیم علیه السّلام فورا نزد همسر خود بازگشت و او را از جریان امر آگاه ساخت و از او خواست که حرف او را تصدیق کند و بگوید خواهر ابراهیم هستم تا اظهارات او تایید گردد. سپس ابراهیم علیه السّلام همسر خود را تسلیم تقدیر الهی کرد و از خدا خواست تا به لطف خود از او نگهداری و مراقبت نماید. #ابراهیم_علیه_السلام_در_مصر منبع: کتاب قصه های قرآن ----------------🌱🪴🌱------------- ═✧❁🌸❁✧═ @shahid_modafe_haram_miladheidari ═✧❁🌸❁✧═

دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان نکات کلیدی جزء ۱۳ @shahid_modafe_haram_miladheidari

❤شرح دعای روز سیزدهم ماه مبارک و احکام، ویک نکته اخلاقی شیرین #استاد_مجتهدی @shahid_modafe_haram_miladheidari