🔹خاطرات شهید محمد برجی
🌺🌿شهید در خانه پدری یک اتاق رابرای خودش اختصاص داده بود وهیچ کس اجازه نداشت به آن اتاق وارد شود وبیشتر اوقات خود را در آن اتاق سپری میکرد
بعد از شهادتش وقتی به آن اتاق رفتیم متوجه شدیم آن اتاق خلوتگاه شهید باپروردگار خویش بوده
🔻خاطره ای از زبان برادر شهید:
درتیم فوتبال یک روز شهید دروازبان شده بود وقتی آخرهای بازی دید تیم حریف دارد میبازد و ناراحت هستن جوانمردی کرد و شوت هایی که از طرف تیم حریف زده شد را نمیگرفت تا تیم حریف بتواند گل بزند ودر نهایت یه کاری کرد بازی به تساوی کشیده شد و ما خودمان متوجه شدیم که شهید کاری کرد که همه از زمین خوشحال بیرون بروند.
@shahid_modafe_haram_miladheidari
🌿🌿✨🌿
✨✨🌿
🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_سی
🔹تبعید هاجر و اسماعیل! «1»🔹
به دنبال درخواست ساره، ابراهیم به فرمان الهی خواهش او را پذیرفت و امید او را برآورد. ابراهیم سوار مرکب خود شد و فرزند و مادر را نیز همراه خود بر آن سوار کرد و به راهنمایی و اراده خدا رهسپار گشت، به لطف خدا صدای آواز حدی به گوش آنها می رسید و آنان امیدوار به حرکت خود ادامه می دادند. راه طولانی بود تا بالاخره در جایگاه امروزی خانه خدا (مکه) ایستادند.
هاجر و طفلش در این صحرای خشک پیاده شدند. ابراهیم کودک و مادر او را در این بیابان سوزان و بی آب و علف رها کرد. این مادر و فرزند ضعیف غیر از کوله باری که مختصری خوراک در آن بود و مشکی که مقدار ناچیزی آب در آن بود، چیزی نداشتند جز قلبی سرشار از امید به خدا و روحی آراسته با ایمان که تنها سرمایه آنها بود.
آنگاه که ابراهیم علیه السّلام قصد بازگشت نمود و هاجر و فرزندش را در آن بیابان به خدا سپرد و قدم در راه بازگشت نهاد، هاجر به دنبال او آمد تا به او رسید و با یک دست دامن ابراهیم و با دست دیگر مهار حیوان او را گرفت و رو به ابراهیم کرد و گفت: ای ابراهیم به کجا می روی؟ ما را در این وادی وحشتناک و بی آب و علف به امید چه کسی می گذاری؟ هاجر مصمم بود مهر ابراهیم را نسبت به خود برانگیزد و شاید در این موقع اشاره به کودکش کرد و ابراهیم را به حق طفلش سوگند داد که درباره او رحم کند و به وسیله پاره جگر ابراهیم خواست تا عواطف او را تحریک کند. هاجر امیدوار بود که ابراهیم این مادر و فرزند را در گرسنگی و تشنگی مرگ آور رها نسازد.
هاجر گاهی از ابراهیم می پرسید: چه کسی این مادر و فرزند را از حمله گرگها و خطر درندگان محافظت می کند؟! چگونه می توانیم حرارت سوزان خورشید و گرمای طاقت فرسای این بیابان برهوت را تحمل کنیم؟!
(ادامه دارد)
#تبعید_هاجر_و_اسماعیل
منبع: کتاب قصه های قرآن
----------------🌱🪴🌱-------------
═✧❁🌸❁✧═
@shahid_modafe_haram_miladheidari
═✧❁🌸❁✧═
📖 نکات کلیدی زندگی موفق در جزء شانزدهم قرآن
@shahid_modafe_haram_miladheidari
🕊از میلاد تا خدا🕊
شرح دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
🔹 أللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فیهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَی (فِی) دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیَّتِكَ یَا إلهَ الْعَالَمِین
🔸خدایا! در این روز مرا بر موافقت (همراهی) مردان نیک موفق فرما، از رفاقت اشرار دور گردان و مرا در بهشت (دارالقرار) به رحمتت منزل ده. به حق الهیت و معبودیتت، ای خدای عالمیان!
پیامهای دعا
1- درخواست توفیق همراهی ابرار
2- عدم رفاقت با اشرار و بدکاران
3- بهشت محل آرامش مؤمنان
🔰پیام منتخب
روايات ائمۀ اطهار(ع) ما را به مجالست با نيكان و پرهيز از همنشينی با اشرار ترغيب میکند. حضرت علی(ع) میفرماید: «از اشرار و بدان دوری گزينيد و با خوبان مجالست کنيد.
📚 غرر الحكم و درر الکلم، ح ۴۷۴۶
پیامبر اکرم(ص) در روایتی، 10 ویژگی برای ابرار بیان فرموده است: «برای خدا دوست میدارند، برای خدا دشمنی میدارند، برای خدا یار و همراه میشوند، برای خدا جدا میشوند، برای خدا خشم میگیرند، برای خدا خشنود میشوند، برای خدا کار میکنند، خدا را میطلبند، در برابر خدا ترسان، پاک، بااخلاص، باحیا و مراقب هستند و برای خدا نیکی میکنند.»
📚 تحف العقول،ص 36
@shahid_modafe_haram_miladheidari