ابرٰاهیـٖممۍگُفت:
چونمــٰادَرسادٰاتقَبرنَدارد..؛
نمۍخوٰاهَممَـزٰاردٰاشتِھبٰاشَم..
_شهیدابراهیمهادی
🤍🍃
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
تسکینقلبشکستۀصاحبعزا
آقاصاحبالزمان«عج»صلوات
آجرکاللهیاصاحبالزمان..🖤
شب هایی مثل امشب که هیئت راهم نداده اند حس عجیبی گریبانگیرم میشود..
حسی پر از گناه و آلودی که لیاقت گریه و سینه زنی و روضه حسین ابن علی «ع» را نداشته ام 🚶🏻♀🙃
چقدر به چشم سرور و سالار شهدا گناهکار بوده ام که لیاقت نداشته ام به هیئت عاشقانه اش بروم...😪
عشاق حسینی ، عاشقانه دلبری میکنند:)
من نیز شبی چو امشب در فراق معشوق میسوزم و میگریم
چرا ذره ای درنگ نمیکنیم که چرا هیئت راهم نداده اند ؟
🪶شاید حسین «ع» میخواهد عاشق تر شویم:)❤️🩹
🪶شاید با رفتن به مکان عمومی که این روزا بساط گناه یه سریا برپاست به گناه بیوفتیم🕊
🪶 شاید آنقدری درگیر تجملات خارج از گود حسینی شده ایم که پاکی حسینی بودن و سادگی رو از یاد برده ایم 🥀
کمی درنگ کنیم
کمی خودمونی باشیم 🤝
#شهیدانه
#خاطرات_شهدا ✨
هࢪ شـب وسـطِ های های گࢪیه هایش
میزد ࢪوی شانہ ام: "ࢪفیق! دعا ڪن منم این طوࢪ شهید بشم"
_وقتی از اِرباً اِربا شدن علی اڪبر علیهالسلام میخواند
_وقتی از گلوے بریده ی حضرت علی اصغࢪ علیهالسلام می گفت،
_وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس علیهالسلام می گفت،
_وقتی از بی سࢪ شدن امام حسین علیهالسلام ضجه می زد و حتی از اساࢪت حضرت زینب سلامالله
.
یک شب از دستش ڪلافه شدم، بهش توپیدم: .
"مسخࢪه ڪࢪدی ما ࢪو؟؟ هࢪ شب هࢪ شب دوست داࢪی یه شڪلی شهید بشی!
لبخندے زد و گفت: "حاجی، دعا ڪن فقط! .
📚کتاب سربلند
روایت زندگی شهید محسن حججی✨
دلمان بࢪاے شانہ هاے لࢪزانت
اشڪ ها بی قࢪاࢪے هایت
تنگ تنگ تنگ است
#عزیزبࢪادرم
#شادیروحشهداصلوات
شب ششم محرم متعلق به کیست؟
قاسمبنالحسن، در واقعه عاشورا از یاران عمویش امام حسین (ع) بود که در سن سیزده سالگی به شهادت رسید.
روایت است در شب عاشورا، هنگامی که امام حسین طی خطبهای به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» قاسم (ع) از امام پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام پرسید: «فرزندم، مرگ را چگونه میبینی؟» قاسم گفت: «مرگ در راه خدا برایم از عسل شیرینتر است.»
شهادتطلبی قاسم(ع) و پافشاری او برای رسیدن به مقصود، الگویی است برای رهروان اسلام.
در روز عاشورا حضرت قاسم برای کسب اجازه نبرد با دشمن، نزد امام حسین رفت، اما امام رضایت نمیداد تا اینکه بالاخره با پافشاری قاسم، امام راضی شد.
روایت است حضرت قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن به بازویش بسته بود و در آن وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین (ع) برندارد، اذن میدان گرفت.
بنابر برخی روایات، قاسم پس از علی اکبر به میدان رفت. او در حالیکه مادرش بر در خیمه ایستاده و او را مینگریست، وارد میدان نبرد شد. جثهاش در حدی کوچک بود که پایش به رکاب نمیرسید. در سپاه دشمن، یکی از خوارج به نام «ازرق شامی» که از فرماندهان سپاه عمر بن سعد بود، مسئولیت کشتن قاسم (ع) را به عهده گرفت. او چهار پسرش را تک تک به میدان نبرد با قاسم فرستاد که همه آنها بدست قاسم کشته شدند و خود ارزق نیز در نبرد با وی به هلاکت رسید.
بعد از این نبرد حیرتانگیز، سپاهیان عمر بن سعد قاسم را دوره کرده و با حمله گروهی او را مجروح و از اسب پایین انداختند.
امام حسین با دیدن این صحنه خود را به قاسم رساند و عدهای از سواران دور او را به هلاکت رساند، اما وقتی چشمش به بدن نیمه جان قاسم افتاد دید که زیر سم اسبها مچاله شده و قاسم بن الحسن (ع) در دامان عموی بزرگوارش به شهادت رسید.
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید
من به یقین رسیدم که امام خامنه ای
نائب بر حق امام زمان است .
از همهی خواهران عزیزم و از همهی
زنان امت رسول الله می خواهم روز
به روز حجاب خود را تقویت کنید
مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی
را به خود جلب کند ؛ مبادا رنگ و
لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه
شود ؛ مبادا چادر را کنار بگذارید.
-شهیدمحسنحججی