eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدانه صد هزاران آ رمان آید به جای آرمان🌱
کشتی نجات حسین علیه السلام نجات می دهد ، تربیت می کند، آماده می سازد و مهر می زند، پای سند بندگی ات را به نام 🤍🕊
. 🌹| هدیـه سربنـد یا اباعبدالله الحسیــن(ع) از شهیـد آرمان به پسـرخاله ی ایشـان ‏ناگهان باز دلم یاد تو افتاد، شڪست... . .
شهیده فاطمه اسدی فرزند علی یازدهم مرداد سال 1339 در روستای باقرآباد شهرستان دیواندره چشم به‌جهان گشود، 22 ساله بود و صاحب دو فرزند که در هشتم شهریورماه سال 1363 بعد از تحمل یک ماه اسارت و شکنجه ضد انقلاب توسط عناصر خائن گروهک دموکرات تیرباران شد و به شهادت رسید. در روز هفدهم آبان‌ماه سال 1400 در جریان عملیات کاوش پیکرهای مطهر شهدا توسط گروه‌های تفحص، پیکر پاک این بانوی شهیده پس از گذشت 37 سال گمنامی، در ارتفاعات چهل چشمه کردستان پیدا شد. پیکر مطهر شهیده فاطمه اسدی روز سه‌شنبه 25 آبان‌ماه در جوار امامزاده هاجره خاتون خواهر امام رضا(ع) در سنندج تشییع شد.
 شهیده «راضیه کشاورز» ۱۱ شهریور سال ۱۳۷۱ در مرودشت متولد شد. وی هفت ساله بود که راهی مدرسه شهدای پتروشیمی شد و تا سوم ابتدایی را در آنجا گذراند و خرداد همان سال همراه خانواده به شیراز رفت. پدرش ورزشکار بود، از این رو راضیه را در کلاس کاراته سبک شوتوکان ثبت نام کرد که سال پنجم ابتدایی کمربند قهوه‌ای و سال دوم راهنمایی موفق به اخذ کمربند مشکی شد. شهیده «راضیه کشاورز» در ۱۱ مسابقه کومیته و کاتا شرکت کرد که در تمام مسابقات کومیته (مبارزه) مقام اول را به خود اختصاص داد. وی در سال چهارم ابتدایی در مدرسه شاهد ۸ در مسابقات حفظ قرآن کریم مقام اول و در ناحیه مقام ممتاز را کسب کرد. وی سرانجام ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ در ۱۶ سالگی بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی زخمی و پس از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان پیوست.
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀زمان مرگم بیا اباعبدالله... صلَّی‌اللهُ‌عَلَیکَ‌یَااَبَاعَبدِاللهِ‌الحُسَین(ع)✋️
✨ |من‌مثلِ‌کوه‌پشتتم‌| خیلی برای به دنیا اومدنِ محمدامین شوق داشت لحظه‌شماری می‌کرد برای تولدش... همیشه از من می‌پرسید: مامان کی‌ محمدامین بزرگ میشه و منو صدا میزنه؟ ذوق می‌کرد برای شیرین زبانی ها و کارهای محمدامین؛ مخصوصا وقتی بزرگتر شد و《داداش》 صدایش زد همیشه به محمدامین میگفت : داداش تا منو داری غم نداری. من مثلِ کوه پشتتم. _به‌روایت‌از‌مادرِ‌بزرگوارِ‌شهید شهید‌آرمان‌علی‌وردے⚘️
کفشاشو نمیبرد داخل‌ حرم؛ دلیلشو پرسیدم‌، گفت: مھمون‌ هیچ‌ موقع‌ کفششو داخل‌ خونه‌ میزبان‌ نمیبره..!
روایت شهید همت از زبان حاج قاسم: در ترک موتور نه در بنز ضدگلوله و در فضای ویژه، همت در ترک موتور ناشناس در ضلع وسطی جزیره مجنون شهید شد و بیش از ۲ ساعت کسی نمی‌دانست آنکه افتاده همت است. برادرها طاقت این است... امتحان این است... و اینگونه است که او امروز بر جان‌ها حکومت می‌کند.