.
مثل آب زلال باش...
#زلال که باشی
دریای دلت انقدر صاف میشود
که پاکی دلت بر همگان اشکار میگردد
و همه برای داشتنت خود را در تو غرق خواهند کرد...
.
#شهید_حاج_احمد_کاظمی🌷
#شهید
#شهادت
#نخل_ناخدا
#شهید_و_شهدا
#شهدای_نخل_ناخدا
#عاشقان_شهید_و_شهدا
#شهید
#معرفی_شهید
#شهید_محمدرضا_حبیب_اللهی
متولد: ۱۳۳۸
شهادت : ۱۳۶۱
❇️در اصفهان به دنیا آمد. سال آخر دبیرستان برای اجتناب از خدمت در ارتش شاهنشاهی در امتحان دیپلم شرکت نکرد. در آن زمان تظاهرات مردم علیه رژیم پهلوی را برنامه ریزی می کرد.
❇️ پس از مدتی توسط ساواک شناسایی شد. یک شب مأموران در خیابان مسجد سید هنگام بازگشت به منزل به قصد جانش به او شلیک کردند ولی موفق نشدند.
❇️ به علت تعطیل شدن دانشگاهها فرصت را غنیمت شمرد و در حوزه علمیه مشغول تحصیل شد.
❇️در سال ۱۳۵۹ همکاری خود را با بسیج فعال تر کرد و به عنوان مربی آموزش به تدریس و آموزش مشغول شد
❇️با آغاز جنگ تحمیلی به صف رزمندگان اسلام پیوست اولین دوره تعلیم افراد زبده سپاه را در تهران گذراند و در کمیته شهری اصفهان به تعلیم افراد در دفاع شهری پرداخت.
❇️وی در ۱۲ خرداد ماه ۱۳۶۰ دست راست خود را از دست داد و چندین بار در جبهه مجروح شد ولی پس از بهبودی نسبی به جبهه بازگشت.
❇️ایشان تا سال ۱۳۶۱ در مسئولیت های مختلف از جمله فرماندهی سپاه دوم صاحب الزمان(عج)، فرمانده سپاه سوم و فرمانده سپاه اصفهان مشغول فعالیت بود.
❇️میگفت ای کاش انسان اگر در راه خدا فدا میشود باهمه وجود فدا شود و اثری از او باقی نماند. سردار حاج محمد رضا حبیب الهی در ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۶۱ جام شهادت را نوشید و به خواسته اش که فناءفی لله بود رسید.
🤲🏻روحش شاد یادش گرامی راهشان پررهرو
🌟صلوات بر محمد و آل محمد تقدیم به روح پاک شهیدان
یه بارهم یه متن طولانی📄 از احترام خاص و ویژه به سادات برام فرستاد و نوشت:
❣️خانومی،میبینی اسلام چطوری دست و پای مارو بسته...
جرات نداریم به شما بگیم تو... و وااااقعا هم تو این مدت حتی کووووچک ترین بی احترامی ای نکرد وجز احترام وعشق ومحبت چیزی از ایشون ندیدم و همیشه با خوبی ها ومهربانی های زیادش منو شرمنده میکرد.✨
درحالی که در ابتدای ازدواج اختلافات بیشتر است....
وقتی میرفتیم حرم نمیگفت شهادت خواستم
فقط میگفت از #امام_رضا(ع) سه چیز خواستم؛
یک موردش این بود که دعا کرده بود به مرگ طبیعی از دنیا🌍 نرود و #شهید شود. .✨
#شهید_حسین_هریری
🛑 آرمان از ابتدا، آخر صف بود❗️
👤دوستان شهید آرمان علیوردی تعریف میکنند:
🔸شب قدر سال گذشته، توی هیئت اعلام کردن به یک نفر نیاز هست که بچههای کوچیک رو، از دم ورودی مراسم ببره تا مهدکودک هیئت.
🔸همه گفتیم: ما میخوایم
قرآن سر بگیریم و قبول نکردیم.
اما آرمان تا شنید قبول کرد و کل شب احیا، فقط دم در وایساده بود و بچههارو تا مهدکودک میبرد.
❌ راههای عاقبتبخیری
فقط اونایی نیست که ما فکر میکنیم!
#شهید اگر میخوای بشی،
باید شهیدانه زندگی کنی.
ما سینه زدیم، بیصدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شب_قدر #ماه_رمضان
🥀شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
یه بارهم یه متن طولانی📄 از احترام خاص و ویژه به سادات برام فرستاد و نوشت:
❣️خانومی،میبینی اسلام چطوری دست و پای مارو بسته...
جرات نداریم به شما بگیم تو... و وااااقعا هم تو این مدت حتی کووووچک ترین بی احترامی ای نکرد وجز احترام وعشق ومحبت چیزی از ایشون ندیدم و همیشه با خوبی ها ومهربانی های زیادش منو شرمنده میکرد.✨
درحالی که در ابتدای ازدواج اختلافات بیشتر است....
وقتی میرفتیم حرم نمیگفت شهادت خواستم
فقط میگفت از #امام_رضا(ع) سه چیز خواستم؛
یک موردش این بود که دعا کرده بود به مرگ طبیعی از دنیا🌍 نرود و #شهید شود. .✨
#شهید_حسین_هریری
💠ایشان انصافاً مردمدار بود و نسبت به گرفتاری و مشکلات آشنایان و اطرافیان هرگز بیتفاوت نبود.
حسن خلقش زبانزد تمام آنانی است که ایشان را دیدهاند.
کمکهای مالی که به گرفتارها انجام میداد بعد از شهادتش نمایان شد و خصوصاً در منطقه سیستان بلوچستان ایشان انصافاً از خودشان مایه گذاشتند و بسیار رئوف بود.
هیچگاه نگران دنیا نبود. از اصلیترین شاخصههای اخلاقی ایشان ولایتمداری و دفاع از مظلوم در هر نقطهای از دنیا بود که آن را وظیفه دینی و انسانیاش میدانست.
او معتقد بود که اگر امروز ما در سوریه و عراق با دشمنان نجنگیم فردا باید در ایران با آنها رو به رو شویم.
#شهید محسن ماندنی
#شهدای_فارس
#سالگرد_شهادت
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺دم غروب ماه رمضان
بریم #حرماباعبدالله(ع)🌺
✨رهام نکن
✨تو خانواده منی حسین
✨فقط تو رو دارم تو عالمین
به نیابت از #شهید
🌱سید ابوطالب سعیدی 🌱
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♥️✨سرباز امام زمان عجلالله
#شهید_جلال_افشار
✴️ شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛ یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند:
🕊« بین شما یکی از سربازان #امام_زمان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.»
🌹 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش،
آیت الله #بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند و طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر میشد و روی عکس جلال می افتاد.
💥فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار و معرفی کردم، اشک من اشک شوق است...
از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است...💥
هدیه به روح این #شهید بزرگوار صلوات🌹🕊
آیا میدانید در گوشهای از این خاک، #مادری هست كه ۹ فرزندش #شهید شده؟
۸۱۸۷ مادر : ۲ شهید
۶۳۱ مادر : ۳ شهید
۸۲ مادر : ۴ شهید
۲۱ مادر : ۵ شهید
۵ مادر : ۶ شهید
۲ مادر : ۷ شهید
۲ مادر : ۸ شهید
و ۱ مادر : ۹ شهید
و اینگونه شد که «زن» «زندگی»اش را داد؛
تا ما «آزادی» داشته باشیم...
#زن_زندگی_مقاومت
درود بر مادران شهدا❤️
💠شب جمعه بود. من و حسن نگهبان بودیم. یک صندلی گذاشده بودیم روبروی پنجره و از آنجا حواسمان به بیرون از ساختمان بود. نوبت نگهبانی حسن بود.
رادیو را روشن کرده و دعای کمیل گوش می داد. یک لحظه رد شدم، دیدم صدای هق هق گریه اش همراه با فرازهای کمیل بلند است.
صبح، دوباره نوبت نگهبانی به حسن افتاد.
دوباره روی همان صندلی نشست و این بار دعای ندبه گوش می داد.
دعا به فراز های أین بقیه الله رسیده بود. صدای افتادن چیزی آمد. به سمت اتاق دویدم. دیدم اسلحه یک سمت افتاده، حسن هم یک سمت. حسن به شدت می لرزید.
مثل کسانی که دچار تشنج می شوند. هر چه صدایش زدم فایده نداشت.
یک خودکار گذاشتم بین دو انگشت پایش و محکم فشار دادم. از درد به حال اولش آمد و شروع به گریه کرد.
هرچه پرسیدم چه شد نگفت.
یکی دوماه گذشت.
حسن مقدمات اعزامش را انجام داده و آماده رفتن بود. با موتور از جایی رد می شدیم. گفتم حسن، آخر جریان آن صبح را نگفتی؟
موتور را نگه داشت.
گفت: می گم، اما تا زنده ام به کسی نگو!
گفت:
آن روز صبح خیلی صدای آقایم زدم که بیاید. بالاخره آمد. اما آقا یک دریا بود، ظرفیت وجودی من به اندازه یک استکان، بنابراین تاب دیدنش را نداشتم و افتادم!
- خوب؟
- خوب، آن چیزی را که از ایشان می خواستم گرفتم!
- چی؟
- بماند!
وقتی خبر شهادتش را شنیدم، فهمیدم چه خواسته...
🌹🍃🌷🍃🌹
#شهید محمد حسن روزی طلب
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
1.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مرد قبل از شهادتش، #شهید بود...