#وصیتنامه_شهیدسجــادعفتــی :
مرگ پلـی است به سوی جهان ابـدیت و انشالله این پل با شهـــــادت رقم بخورد، صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد، در مصیبتها، فقط برای امام حسیـــــن(ع) گریه کنید.
رهبــر عزیزم را که راه امام عصــر(عج) را ادامه میدهد، فراموش نکنیـــد و یاریــش نمایید.
══════°✦ ❃ ✦°══════
@shahidhojatrahimi
میثم مطیعی1281801_465.mp3
زمان:
حجم:
8.47M
❇️مداحی حماسی
💠« لبیک یا حسین(ع)»
🔹 با نوای برادر میثم مطیعی
@shahidhojatrahimi
1_16466818.mp3
زمان:
حجم:
3.25M
دعای ندبه.🌸
🎤فرهمند
اللهم عجل لولیک الفرج
@shahidhojatrahimi
✅ #ارادت_به_حضرت_زهرا
🌸 محمدرضا ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت
🌸 همیشه روضه حضرت زهرا(س) را می خواند
🌸 قبل از شهادت گفته بود : من در عملیاتی شهید می شوم که رمزش "یا زهرا (س)" است
🌸 گفته بود : من آن زمان فرمانده گردان "یا زهرا (س)" هستم
🌸 پیکرش که برگشت ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود. عین مادرش زهرا (س)
🌸 مدتی بعد پیکر او تشیع شد با سربند یا "زهرا (س)"
🌸 گفته بود بر روی سنگ مزارم بنویسید "یا زهرا (س)"
🌸 بعدها کتاب زندگینامه و خاطرات او نوشته شد به نام "یا زهرا (س)"
قهرمان من ؛ مداح دل سوخته #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
@shahidhojatrahimi
🏴…🏴…🏴
°•{مدافع حرم
#شهید_ایوب_رحیمپور🕊🌹}•°
◽️موقع رفتن گفتم: ایوب جان وصیت نامه ننوشتی، گفت: "نمازت را اول وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود، فقط من را ببخش که نتوانستم مهریهات را کامل بدهم"
◽️عکسهای حضرت آقا و سیدحسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت: اینها تمام سرمایه من هستند، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم، و همه آن عکسها را با خودش به سوریه برد.
@shahidhojatrahimi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ کرامتی ناب از شهید «محمد معماریان»
💕 شهیدی که مادرش را با شالی از کربلا شفا داد.
✍مادر شهید می گفت: نزدیک محرم بود 🏴 که من پایم شکست و در خانه افتاده بودم و دکتر ها گفتند که به سختی خوب می شود...😔
یک روز دلم شکست و گفتم: خدایا من به مسجد می رفتم سبزی پاک می کردم، فرش ها را جارو می زدم و کارهای هیئت را انجام می دادم... اما الان خانه نشین شده ام....😔
🌌شب به شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد... درعالم خواب دیدم که محمدم با عده ای از رفقای خودش که شهید شده اند آمد و یک شال سبز هم به گردنش بود...😍
گفتم: مادر کجا بودی؟
گفت: ما از کربلا می آییم...💚
گفتم: مادر مگر نمی بینی من به چه وضعی در خانه افتاده ام... 😔
گفت: اتفاقا شفایت را از اباعبدالله(علیه السلام) گرفتم...
و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شکستگی پایت خوب شده... این دردی که داری بخاطر گرفتگی عضلات است...
گفت: مادر برو کارهای مسجد رو انجام بده..🙂
🌷🍃🌷🍃🌷
☀️صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که می توانم راه بروم... دخترم دوید و گفت: مادر بنشین، پای شما شکسته....
گفتم: نه، پایم خوب شده...😊
💕خواهر شهید تعریف می کند: یک دفعه دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده، گفتم مادر چه خبر است؟ این شال چیست؟⁉️
ماجرا را که برایمان تعریف کرد باور نمی کردیم... گفتیم برویم نزد آیت الله گلپایگانی...🌟
💚شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم، هنوز صحبتی نکرده بودیم که ایشان شال را گرفتند، بوییدند و بوسیدند و شروع کردند به گریه کردن...😭
گفتیم: آقاچه شده شما چه می دانید ؟
عرض کردند: این شال بوی امام حسین(علیه السلام
✨
فما احلی اسمائکم…
در نامت حلاوتی است
و در تکرار نامت
حلاوتی دیگر...
#حسین_من♥️
/ @shahidhojatrahimi