@Maddahionlinمداحی آنلاین - منم و هوای تو - نریمانی.mp3
زمان:
حجم:
6.13M
🍃منم و هوای تو
🍃هوای قشنگترین دقیقهها
🎤 سید رضا_نریمانی
#شور_احساسی
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا ❤️
@shahidhojatrahimi
🔰خادم با اخلاص ثامن الحجج
✅حاج قاسم بیشتر اوقات پایین ضریح #امام_رضا علیه السلام مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان میداد. زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت، بسیار متواضعانه رفتار میکرد.
✳️یک بار در مراسم #خطبه_خوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، در حالی که لباس خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشهای بین خادمانی که حضور یافته بودند، با متانت تمام و آرام ایستاد.
👤 راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی
🌷 #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
شور |سکان عالم را به کف داری - کربلایی وحیدشکری.mp3
زمان:
حجم:
4.72M
سکان عالم را به کف داری
شور
کربلایی وحید شکری
@Shahidhojatrahimi
#امام_رضا_جانم
تو ضمانت نکنی؛
در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا، جز تو کسی
ضامن نیست ...
#السلام_علیک_یا_امام_رئوف
#چهارشنبه_های_رضوی
@shahidhojatrahimi
#السلامعلیکیاایهاالرئوف
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
@Shahidhojatrahimi
و ما را به سر منزل توبه كه محبوب توست برسان،
و از پا فشارى بر گناه كه نمی پسندى
دور ساز...
-امام سجاد ع
#خودمرابهتومیسپارمکهدورمسازی
#ازغیر #ازگناه
نماز اول وقت فراموش نشه☘
@Shahidhojatrahimi
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🆔 @shahidhojatrahimi
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
7⃣ #قسمت_هفتم
.
💢آن #شب 🌟با آقا یوســف صحبت کردم، اماباز هم دلــم راضی نشد.ارتــشیــها آدم خــودشان نبــودند. هرجاکه بــه شان می گفتند ، باید می رفتند. زندگی خشکی داشتند.وقتی آقــا یوسف رفت✨
💢مادرم گفت«خب حالاچی کار کنیم❓ چه جوابی بدیم❓»
مثل این که بــه دل مادرم #نشسته بود ولی بابا مــوافــق نبود.همسایه مان که #مــهنـدس بود،به بابا گفــته بود«نکنه گول بخوری و دخـترت رو بدی بــه راه دور #دخــتــرت حیفه #تحصیلات عالیه که داره،چیزی هم کم کسر نداره،چرا بدی به یه ارتشی❓»
💢باباگفت
«آدم خوبیه،ولی سـخته برام دخترم ازم دور بشه.»
نــزدیک های عید نــوروز بــود ڪه حورے خــانــم #خــواهر یوسف باحسن آمدند اصفهان؛ #خانه ی بـتـول
حسن تـازه خــانمش را بــرده بــود #شــیراز توی مهمانی خانه بتول،مادرم حوری خانم را دیده بــود و با اینکـه استخاره نکرده بــودیم،✨
💢گفته بود«خیلی بــاید ببخشید حوری خــانــم شرمنده،آقایوسف زحمت کشیده بــودنــد و آمــده بودند اصـفهان،ولی ما اســتخاره مــون بــد اومــده.»✨
💢حــوری خــانــم هم جــواب داده بــود«مــســئله اے نیست.داداش یــوسف الان #مشهده،مــاهم دو روز دیــگــه می ریم مشهد، بــهش می گیم استخاره ی شما بــد اومــده.»✨
💢اماهمــیــن ڪــه حسن و حوری رسیده بـودند #مـشهد، آقایوسف مــرخصیش تمام شــده بــود و بــرگشته بــود #شیـراز، انــگــارخیلی لازم نــدیــده بــودند جواب مــا را زود تــر بــه او بــگــویند.بــعداز عــیــد هم آقــا یوســف بــرای تـکمـیـل دوره ی نــظامیــش رفــت انــگلستــان و فرانسه.
💢مــدتی از ایــن #قــضیه گذشت یک روز رفــتــه بودیم خانه ی پسر خاله ام حسین آقا رب پرست،مهمانی،حسین رو ڪرد بــه مامان و گفت : «خاله❗️ یــوسف که پسر خیلی خوبی بــود.من چند سـاله میشناسمش ،تعجب می کنم که استخاره تــون بد اومــد
میخواید یــه استخاره ی دیگه بکـنیـم❓»
💢#مامان گــفت
«راسـتش خاله،مااصلا اسـتخاره نـکردیم
زهراگــفــت نمی خوام،مــاهم دیــدیــم از مــا دور می شه.دروغ مصلحتی گفتیم،اســتــخارهمون بــد اومــده.»✨
💢 حالا که اینطوره ، لااقل یه اسـتخاره بکنید.حیفه،پسرخیلی خوبیه.»👌
مــامــان رفت توی فکر،🤔مــوقع #برگشتن توی راه گفت:«راستی چی کار کنیم❓حــالاڪــه ایــن جــوری ازش تـعریف میکنن لا اقل یه استخــاره ڪنیم ✨
💢جــواب استخاره ڪه امد این بود
« خیلی خوبه،#مشکلات داره،سختی،داره،اماعــاقبتش خیلی خوبه.» .✨
.
.
#ادامه_دارد .
@Shahidhojatrahimi
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
8⃣ #قسمت_هشتم
💢 #چــندروز بعد حسین📞 تلفــن زد و گــفـت
«چی شــد❓»
مامان هم جــواب راگفت
حسین گفت«پــس #مبارڪه .اتفاقا آقا یوسف تــازه از سفر بــرگــشته
هنوز بــهش نگفــتن ڪــه اون استخاره تــون بــد# اومــده.بهش میگم یــه جلسه دیگه هم بیاد تا صحبت ڪنند.»✨
💢 اما یک جلســه نشد؛ #پنج،شش جلسه با هم حــرف زدیــم. همیشه تنها می آمد،ولی جلسه ی اخــر که منتظـر جـواب قـطعی بــود،با#پدر و مــادرش آمــد.✨
💢 {{یوسف کت و شلوار کرم رنگ پوشیده بود با یک #پیراهن سفید. تازه فهمیده بود که #زهرا همانی است که توی شیراز هم راه خواهرِحسن و زن داداشش آمده بود خانه شان.✨
💢 سرش را زیر انداخته بود
وقتی زهرا پرسید
«شما با شاه موافقین یا مخالف❓»
یوسف از #صراحتش جا خورد. بی اختیار سرش را بالا آورد و نگاهش به#چادر زهرا افتاد که گل های سبز و سفید درشتی داشت.✨
💢تا حالا هیچکس چنین چیزی ازش نپرسیده بود. حالا زهرا این را از او پرسیده بود. اویی که همیشه مراقب بود کسی نفهمد چه فکری می کند.✨
💢 اویی که حتیٰ وقتی دعوتش می کردند مهمانی، می رفت، با این که می دانست آن جا #مشروب هم میخورند
می رفت و به روی خوذش نمی آورد، مشروب نمی خورد اما چیزی هم نمی گفت.✨
💢 یوسف جواب داد
«باید بین من و خودتون محرمانه بمونه. راستش رو بخواین نه. موافق نیستم.»
#زهرا پرسید
«پس چرا رفتین توی ارتش❓»
یوسف گفت
«برای این رفتم توی ارتش که احساس کردم وقتی آدم #منجلابی می بینه، گاهی لازم میشه پاچه هاش رو هم بالا بزنه و بره توی این لجن زار راه بره و از نزدیک لمسش کنه و اون محیط رو بهتر و بیشتر بشناسه✨
💢وظیفه ی خودم می دونستم که برم ارتش و اون قدر به شاه نزدیک بشم که بتونم یک کاری بکنم. فقط خواهش میکنم بین خودمون بمونه.»}}
#ادامه_دارد
@Shahidhojatrahimi
#نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد.
@Shahidhojatrahimi