تصویر بالا مربوط به دوران دفاع مقدس
و اونایی که پایین عکس ایستادن بچه هاشون هستن
#آقازاده به شماها میگن 😍
@Shahidhojatrahimi
➕میگفت خسته نشدی از این همه
#رفاقت_باشهدا؟!
➖گفتم چرا خسته بشم!؟
تازه دارم راه #درست رو میرم✅...
➕میگفت سخت نیست داری مثل #شهدا
رفتار میکنی⁉️
➖گفتم خیلی سخته مثل نگه داشتن آتش
در دست🔥 ولی تازه دارم معنی #عشق
رو میفهمم😌....
➕میگفت خوب باشه اصلا هر چی تو بگی
ولی #آخر این رفاقت چیه؟!
➖گفتم: رفاقت با #حضـرت_زینب(س)
مُهر تایید✔️ عمــہ سـادات مثل
#شهید_حـسـن_تمـیمـی که عمـه سادات
سرش را توی دامنش گرفت تا #لحظه_آخر
جان داد😔
➕برگشت گفت میشه منم با #شهدا دوست
بشم😊!؟منم این #رفاقت رو میخوام...
حالا باید چیکار کنم تا مثل شهدابشم
👈آخرش هم شهید🕊 بشم
➖گفتم یه شرط داره ☝️
➕گفت چه شرطی؟؟؟
➖گفتم شهادت🌷 به شرط #رعایت
➕گفت باشه هرچند #سخته ولی میخوام
شهیدانه زندگی کنم تا #مثل_شهدا🌷
بمیرم.....
#اللهم_ارزقنا_شهادتـــ_فی_سبیلک
@Shahidhojatrahimi
🔸رفته بودم سفری سمت دیار " شهدا "
🔸كه #طوافی بكنم گرد مزار "شهدا "
🔹به امیدی كه دل خسته💔 هوایی بخورد
🔹 #متبرك شود از گرد و غبار " شهدا "
#یاد_شهدا_باصلوات💐
@Shahidhojatrahimi
#خاطرات_شهدا🌹
نصفہ شب بود ، چشم چشم رو نمى ديد ،سوار تانك بودیم ، وسط دشت ،كنار برجك نشستہ بودم ،ديدم يكى پيادہ میاد ،بہ تانك هـا نزديك مےشد ،چندلحظہ توقف مےڪرد ،مےرفت سراغ بعدی ،😐سمت ما هم اومد ،دستش رو دو پايم حلقہ كرد ،پايم رو بوسيد و گفت :
«بہ خدا سپردمتون.»😔
گفتم «حاج حسين؟»،😳
گفت :«هيـس! اسم نيار»،
رفت طرف تانك بعدے...
تازہ فهمیدم پاے رزمندہ ها رو مےبوسه ،گفت اسمشو نیارم کہ کسے نفهمہ پابوسشون همون حاج حسین خرازی فرماندمونه ...😞💚
#سردار_شهید_حسین_خرازی
@Shahidhojatrahimi
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی
به یقین این منم خداى یکتا که جز من معبودى نیست، پس مرا پرستش کن و نماز را به یاد من برپا دار
سوره طه آیه 14
#خاطره
🔸️یک روز ما و حسن اقا تصمیم گرفتیم برای زیارت حضرت معصومه راهی قم بشیم.
با عنایت خداوند و حضرت معصومه س اذن سفر رو گرفتیم و از بابل به سمت قم راه افتادیم.
چون هوا خیلی سرد بود و جاده فیروزکوه بسته بود مامسیرمون را از جاده هراز انتخاب کردیم.
درراه رفتن تو یکی از سرپیچ ها سنگ بزرگی وسط جاده افتاد و ما با لطف خدا سنگ رو رد کردیم و با ان برخورد نکردیم
بعد چند ثانیه حسن اقا ماشین رو کنار زد و رفت سنگ رو به سختی از جاده کنار زد تا برای مردم دیگه که در مسیر جاده اند مشکلی پبش نیاد و با سنگ برخوردنکنند.
زمانی که برگشت به داخل ماشین گفتم حسن اقا چرا تو سنگو برداشتی از خیابون این کار راهداری هست.گفت 🔹سعی کن مشکلات دیگران را حل کنی تا خداوند مشکلاتتو حل کنه چون خدمت به مردم خدمت به خداوند است.
🔹سعی کن تا میتونی سختی و مشقت و خطرات رو از سر راه دیگران بردار تا خداوند مشکلات و سختی دوران عمر را براتون اسان بگیره طبق آیه شریف (ان مع العسر یسرا)
شهید #حسن_رجایی_فر
به نقل از #همسر شهید
@Shahidhojatrahimi
#مادر_شهید_کیهانی:
محمدم در آخرین تماسش به من گفت: «مادر دعا کن، #شهید شوم؛ اگر شهید نشوم، دیوانه میشوم. مادر من را رها کن»
من هم روز جمعه در روضه #اباعبدالله (ع) شرکت کردم، روبه قبله ایستادم و گفتم حضرت زینب (س) محمد #هدیه ناقابل من به پیشگاه شماست، قبول کنید، هرطور که شما میخواهید، من #راضی هستم. روز شنبه ساعت هفت غروب تیر به #سر_فرزندم میخورد و دم صبح به #شهادت میرسد🌷
@Shahidhojatrahimi