کلام آیت الله جوادی آملی در خصوص شهید تورجی زاده:
به نقل از شهید سید محمد حسین نواب (روحانی وارستهای که در سال ۷۳ در منطقه بوسنی به شهادت رسید)تعریفش را از برادرم که همرزم او بود زیاد شنیده بودم، یکبار یکی از نوارهایش را گوش دادم؛ حالت عجیبی داشت.
از آنچه فکر میکردم زیباتر بود؛ نوایی ملکوتی داشت؛ بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبهها نوارهایش را گوش میکردیم.
بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند، دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد.
شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، دعای توسل شهید تورجی زاده در حال پخش بود، هر کس در حال خودش بود، صدای در آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید.
ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجرهها و طلبههایشان سر میزدند.
سریع ضبط را خاموش کردیم، استاد در گوشهای از اتاق نشستند، بعد گفتند :اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید.
صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود.
استاد پرسیدند: اسم ایشان چیست؟گفتم : محمد رضا تورجی زاده.
استاد پس از کمی مکث فرمودند :
ایشان (در عشق خدا) سوخته است.
گفتم : ایشان شهید شده. فرمانده گردان یا زهرا (سلام الله علیها) هم بوده.
استاد ادامه داد:
ایشان قبل از شهادت سوخته بوده.
مصاحبه با شهید محمود اسدی (از فرماندهان گمنام و بی مزار گردان یا زهرا) :
بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجاتهای محمد را پخش میکردند،
بیشتر مناجاتها و مداحیهای محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم،
خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهرهاش خیلی نورانیتر شده بود؛ یاد مداحیهای او افتادم. پرسیدم :
محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟محمد در حالی که میخندید گفت :
من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.
༻﷽༺
#جانم_به_فدات_یا_رقیه_س
این روزها قافیه ى شعر گشته اربعین
امسال هم اگر نروم مى خورم زمین
اینبار من مدد زِ رقیه گرفته ام
نازى ڪند به پیش پدر راهیم همین
#الدخیلك_یابنت_الحسین
@Shahidhojatrahimi
و شهادت آن حضرت
صاحب (مصباح الحرمين) مينويسيد:
طفل سه ساله ي امام حسين ع شبي از شب ها پدر را در عالم رؤيا ديد و از ديدارش شاد گرديد و در ظلّ مرحمتش آرميد و فلكِ ستيزه جو، اين نوع استراحت را براي آن صغيره نتوانست ببيند. چون آن محترمه از خواب بيدار شد پدر خود را نديد. شروع به گريه كرد. هر چه اهل بيت: او را تسلّي دادند آرام نشد. سبب گريه از او پرسيدند، آن مظلومه در جواب فرمود:
« أيْنَ اَبِي ايتُونِي بِوَالِدِي وَ قُرَّةُ عَيْنِي».
پدر من كجاست؟ پدر و نور چشم مرا بياوريد.
پس آن مصيبت زدگان دانستند كه آن يتيمه پدر را در خواب ديده است، هر چند تسلّي دادند آرام نشد. خود اهل بيت نيز منتظر بهانه براي گريه بودند، لذا گريه سكوت شب را شكست. همه با آن صغيره هم آوازه شده مشغول گريه و زاري و ناله شدند. پس موهاي خود را پريشان نموده و سيلي بر صورت ها ميزدند و خاك خرابه را بر سر خود ميريختند، و صداي گريه ي ايشان چنان بلند گرديد كه به گوش يزيد پليد كافر رسيد.
در نقل ديگر چنين آمده است:
هنگامي كه زن غسّاله، بدن حضرت رقيّه ص را غسل ميداد، ناگاه دست از غسل كشيد و گفت: سرپرست اين اسيران كيست؟
حضرت زينب ص فرمود: چه ميخواهي؟
غسّاله گفت: اين دخترك به چه بيماري مبتلا بوده كه بدنش كبود است؟
حضرت زينب ص در پاسخ فرمود: « اي زن، او بيمار نبود، اين كبودي ها آثار تازيانهها و ضربههاي دشمنان است» .
متن سینه زنی شور شهادت حضرت رقیه (س)
معجرم سوخت سرم سوخت پدر
حاج عبدالرضا هلالی
معجرم سوخت سرم سوخت پدر
همه ی بال و پرم سوخت پدر
آتش آمد به ملاقات سرم
از جفا پلک ترم سوخت پدر
نیزه ای بر کمرم رفت فرو
ز سرم تا کمرم سوخت پدر
آتشی از لب بام انداختند
و تمام بدنم سوخت پدر
نیزه ای بر جگرت رفت فرو
جگرت چون جگرم سوخت پدر
آنقدر اشک فشاندی آخر
جگر کل حرم سوخت پدر
دختری بین شلوغی می گفت
موی های پدرم سوخت پدر
آتشی ظهر عطش آوردند
خیمه ها در نظرم سوخت پدر
1_29871837.mp3
زمان:
حجم:
3.42M
🏴🏴🏴🏴
🎤 سید رضا نریمانی
🏴بگو چیکار کنم که به منم نگاه کنی😔
این نوکر بدو قاطی خوبا سوا کنی😔
#یا_حسین_علیه_السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
میگوینــد ...
شنیدن ڪِی بود مانند دیدن
این روزهـا شنیده هایمان
ڪمی دیدنـی شدهاند ...
هنــوز حرامیـان !
پدران حسینی را شهید میکنند؛
دارند خرابه ها تڪرار میشوند
رقیه ها دلتنـگ پدران میشوند ،
از شام پــــدر می آورند
و جـان رقیـه ها را میگیرند ...
#به_یاد_رقیههای_وطن
#دختران_شهدای_مدافع_حرم
@Shahidhojatrahimi