eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
13.4هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که داراییش در زمان ازدواج یک پولکی بود! 🆔 @shahidhojatrahimi
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 شوخی و سخنان زیبای شهدای مدافع حرم #محمود_مراداسکندری و #عارف_کایدخورده در سوریه 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @shahidhojatrahimi
🌹 🔰فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 🍃ولادت : ۱۳۲۷/۲/۲۹ - ورامین 🍂شهادت : ۱۳۷۳/۱۰/۱۵ - سانحه هوایی حومه اصفهان 🍁️آرامگاه : تهران ، گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها 🌸به جای خواندن و در گوشه خلوت و یا اتاقی دیگر مخصوصا جلوی بچه ها و با لحن خوش می خواند 🌺اهل کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با خودمان نشانش بدهیم. @shahidhojatrahimi
🌷 🍃ولادت : ۶۵/۱/۱۷ - اراک 🍂شهادت : ۹۴/۱۰/۱۵ - القرصی سوریه 🍁آرامگاه : گلزار شهدای اراک 🌸اعتقاد عجیبی به برگزاری داشت، می‌گفت: ما در زمان نبودیم پس حالا باید دینمان را به ادا کنم. 🌺علاقه زیادی به و داشت و با رفتارش دیگران را به این امر علاقه مند می کرد. @Shahidhojatrahimi
💢یکی از همیشگی مصطفی بود و همیشه دعای بود ولی اواخر دیگه نمی گفت مامان دعا کن شهید بشم، 💢 یه روز زنگ زد گفت: مامان دعا کن اون چه که اتفاق بیفته، اگر شهادت مؤثرتره اتفاق بیفته 😔 💢گفتم: عزیزم معلومه اگر بمونی بیشتر میتونی کنی ولی اگر شهید بشی...😔🌹 گفت: کسی که شهید میشه دستش بازهست و بیشتر میتونه کنه. 💢 حتی شهادت برای خودش نخواست، بخاطر اینکه بتونه دستگیری کنه.👏😔 و تازه متوجه شدم از مؤثرتر بودن یعنی چی. 💢وقتی پیام میدن که رو جمع کردن از خونه و یا کاملتر شده ویااینکه فعالیت فرهنگی درجهت ارزشهای اسلامی میشه، 💢 به آرزوی یقین پیدا کردم، دوست داشت اون چیزی که بود برایش رقم بخورد🌹😔😔 پ ن: عکس فوق مربوط به شهیدمصطفی صدرزاده هستش که شهید با هزینه شخصی خودشون تاسیس کردن 🌷 🍃❤️ @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسر شهید ابراهیمی هژبر 💞 چند روز بعد مراسم شیرینی خورون و نامزدی در خونه ما برگزار شد. مردا و زنا جدا تو دو تا اتاق نشسته بودن. من تو انباری قایم شده بودم و زار زار گریه میکردم😭 خدیجه همه جارو دنبالم گشته بود تا عاقبت پیدام کرد. 💠 وقتی منو با اون حال زار دید شروع کرد به نصیحت کردن و گفت دختر! این کارا چه معنی داره؟ مگه بچه شدی؟ تو دیگه چهارده سالته. همه دخترای هم سن تو آرزوشونه پسری مثل صمد بیاد خواستگاریشون و ازدواج کنن☺️👌 مگه صمد چه عیبی داره؟😒 صمد پسر خوبیه ☺️ تو رو هم دیده و خواسته😎 از خر شیطون بیا پایین. با حرفای زن داداشم کمی آروم شدم. باهم رفتیم تو حیاط. رفتیم تو اتاق و همه برام دست زدن و به ترکی شعر خوندن🌹👏🌹 ولی من حس و حالی نداشتم😔 اصلا انگار قرار نبود عروس بشم😏 تو دلم خدا خدا میکردم زودتر تموم بشه و پدرم رو ببینم🤕 مطمئن بودم همینکه پدرم دستی روی سرم بکشه تمام غم و غصه ها یادم میره😍😍😍 چند روز از اون ماجرا گذشت. یه روز صبح بهاری تصمیم گرفتم برم تو حیاط باغچه سرسبز رو ببینم. مشغول تماشا و لذت بردن بودم که یهو صدایی شنیدم😳 انگار کسی از پشت درختا صدام میکرد🤔 اول ترسیدم و جا خوردم 😨ولی کمی که گوش دادم صدا واضح تر شد و بعدم یه نفر از دیوار کوتاهی که پشت درختا بود پرید توی باغچه😱 تا خواستم حرکتی کنم سایه ای از روی دیوار دوید و اومد جلوم وایساد😰 باورم نمی شد🙄 صمد بود🙃 با شادی سلام داد😍 دستپاچه شدم بدون اینکه حرفی بزنم دویدم توی حیاط و رفتم تو اتاق و در رو از پشت قفل کردم😶 ✍ ادامه دارد ... @Shahidhojatrahimi •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
: مبادا ڪسی خیال ڪند ڪه مملڪت بدون فعّالیت و تلاشِ سازندگی فقط با ذڪر خدا گفتن آباد خواهد شد ؛ ابداً ، باید تلاش ڪرد ، باید مجاهدت ڪرد ؛ هم ، هم . 🌹 @shahidhojatrahimi
رهروان این ره نه پیر بودند! نه سیر شده از دنیا! تنها بودند... نازدانه نیایش خانم و آقا پارسا 🍃🌸 @shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
رهروان این ره نه پیر بودند! نه سیر شده از دنیا! تنها #عاشــق بودند... #شهید_ایوب_رحیم_پور نازدانه
🎤راوی همسر شهید : 💠 😢👇 💢محمد پارسا سه ساله با لحن بچه گانه و با و ناراحتی میگفت😢: مامان نذار شوهرت بره، گناه داره، میره شهید میشه💔. ایوب فقط میخندید😂. 💢نیایش بعد از رفتن پدرش میزد😫 و گریه میکرد و به من میگفت: بابا اگر شهید بشه تقصیر تو😩، من رفتن بابام رو از چشم تو میبینم، همه بابا دارن من ندارم.😭 💢حالا بعد از پدرشون می گویند: دلم برای بابام میسوزه که تیر به سرش زدن😔😔. ایوب میگفت: مریم جان، من میدانم 🕊میشوم و فیلم از من زیاد بگیر، بچه‌ها بزرگ شدند پدرشان را ببینند. 💢روزهای آخر صدایش میکردم. موقع رفتن گفتم: ایوب جان ننوشتی، گفت: نمازت را بخوان همه چیز خود به خود حل میشود👌. فقط من را ببخش که نتوانستم مهریه ات را کامل بدهم😔. 💢عکس های و سید حسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت: اینها تمام من هستند🌹، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم😍❤️، و همه آن عکسها را با خودش به برد. 🌷 🍃🌸 @shahidhojatrahimi
🌟بزرگی می گفت: 🌙یک وقت جلوی شما یک سبد سیب می آورند. ✨شما اول برای کناریتان بر میدارید، 💫دوباره سیب بعدی را به نفر بعدی میدهید... 🌟 ، ⭐️تا زمانی که برای دیگران برمیدارید سبد مقابل شما می ماند... 🌙 ولی حالا تصور کنید همان اول برای خود بردارید، ✨ میزبان سبد را به طرف نفر بعد می برد. 💫نعمتهای خدا نیز اینطور است، ⭐️با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید! 🌙زندگی کردن با استانداردهای خدا بسیار زیبا خواهد بود... https://eitaa.com/shahidhojatrahimi
🌷 🍃ولادت : ۶۴/۴/۳۰ - رامسر 🍂شهادت : ۹۴/۹/۲۹ - خانطومان سوریه 🍁آرامگاه : شهریار - گلزار شهدای رضوان 🌸تو منطقه سجاد رو با تیر زدند و وقتی بهش رسیدیم خون زیادی ازش رفته بود 🌺به سختی گفت کمکم کنید روی زانوهام بشینم، بهش گفتم برا چی ، خون زیادی ازت رفته 🌼گفت آخه اومده ، می خوام بهش بدم😭 💠اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله💠 @Shahidhojatrahimi