eitaa logo
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
2.1هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
14.7هزار ویدیو
108 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
📚برشی از کتاب شرح زندگی 📝شبی که می‌خواست برود از چهره اش فهمیدم که دیگر برگشتنی نیست🚫. من این چهره ها را توی جبهه زیاد دیده بودم. 📝قیافه هایی که می دانستی بار است نگاهشان می‌کنی. خداحافظی👋 آخر محسن هم آب پاکی را روی دست ما ریخت. زیاد بغلش نکردم. وقتی را بوسید سریع جدایش کردم. فاصله را حفظ کردم. 📝همه برای بدرقه اش رفتند ترمینال🚎؛ ولی من نرفتم❌. وقتی زنگ می‌زد📞 باهاش حرف نمی‌زدم. وقتی هم شد دعانکردم که برگردد. 📝توی باجه بودم که پدرخانمش زنگ زد گفتم توی بانکم. طاقت نیاورد. آمد پیشم👥 و گفت:این بچه رو گرفتن از آمدند خانه‌مان. گفتند:چون عکسش📸 رو پخش کرده‌ن احتمال هست. گفتم:خودتون رو خرج نکنید. ما راضی نیستیم🚫. 📝می دانستم محسن آمدنی نیست. نبود که بالاجبار ببرندش. کسی که دنیـ🌍ـا را دوست ندارد نمی‌توانی به زور نگهش داری. دعاکردم شود. 📝مادر و خواهرهایش بی‌قراری می‌کردند. همان شب🌖 خبر آمد. وقتی گفتند پیکرش قرار است بیاید رفتیم . من و خانم و پدرخانمش. بود. 📝منتظر بودیم. گفتند که امروز نمی آید. امشب توی برایش مراسم می‌گیرند. گفتم:اگه می‌شه رو ببرید سوریه حتی اگه شده با هواپیمای باربری✈️.قبول کردند.وقتی رفتیم خبری ازش نبود🚫. فهمیدیم برای اینکه دل ما نشکند💔 این‌طور گفته‌اند. 📝گفتند باید آزمایش انجام بدهیم. شاید تکه‌هایی که به ما تحویل داده‌اند مال یک بدن نباشد و گفته باشند.بعد از آن هم چندبار شایعه شد که آورندش؛ ولی حاج قاسم گفته بود به کسی اعتماد نکنید 📛تا خودم زنگ بزنم📞. 📝حاج‌قاسم زنگ زد و گفت:وقت آمدنه. چی صلاح می‌دونید❓گفتم:اگه میشه ببریمش برای طواف. چون اذن شهادتش🌷 رو از گرفته. 📝مشهد که رفتیم قضیه لو رفت و مراسم باشکوهی🌸 برایش گرفتند. روز بعد در حسینیه امام خمینی به تابوتش و بعد هم آن تشییع‌های باشکوه⚰.می‌دانستم محسن می‌شود؛ اما این اتفاقات را پیش بینی نمی‌کردم.‌ 📝فیلم اسارتش📹 را که دیدم توقع نداشتم آن‌طوری ظاهر بشود. اگرچه محسن خودش نبود. داشت از جایی هدایت می‌شد. هدفی داشت🎯 و داشت می‌رفت . حتی به اطرافش نگاه نمی‌کرد. هیچ‌وقت برای شهادتش حسرت نخوردم فقط حسرت این را خوردم که چرا نشناختمش😔 و خوبی هایش را بعد از از این و آن شنیدم. (به روایت پدر) 🆔 @shahidhojatrahimi
شـهادت را خیلی ها دوست دارند اما کشیدن براے شـهادت را چه⁉️ اگر عاشـق شهادتے اول باید خوبے باشے خوب مبارزه کنے مجروح شوے اما درست مثل https://eitaa.com/shahidhojatrahimi (‌ع)
💌 #ڪـلام‌شهــید 🌷شهيد مدافع حرم #احمد_حاجیوند‌_الیاسی #اندیمشک شما را به #اطاعت مطلق از فرمان رهــبر انقـلاب دعـوت می ڪنم. #ســرباز رهـبری بودن ســربازی امام‌ زمان عـــــج را در پی دارد. 🆔 @shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
🔻وصیتی از جنس طلا... 💠برادران و خواهران من! ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد...
🌷 💠حاجی از من آخوند در نمیاد 🔰با شهید هم هجره بودیم. حدودا یازده سال🗓 پیش بود که با شهید صدر زاده🌷 مرحوم حاج مهدی ضیایی و لقمان یداللهی و سید رضا بطحایی که چند سال پیش توسط داعش در نزدیکی به شهادت رسید🕊 هم هجره بودیم و فقط من وآقای یداللهی . 🔰خوشحالم که رفیق هایمان به خیر شدند و سرنوشت خوبی داشتند👌 من 2 سال از مصطفی بزرگتر بودم و تازه وارد حوزه شده بود و با او صرف ساده را تمرین📝 میکردم. 🔰مباحث را خیلی خوب متوجه نشده بود🗯 ناگهان قاطی کرد و گفت: حاجی از من در نمی آید. گفتم: پس چرا اومدی حوزه⁉️ باید کنی... تازه شروع کردی برادر 🔰گفت: می دانم اما من دنبال ای میگردم و با این هدف🎯 آمده ام حوزه اما حالا متوجه شدم که طلبه خوبی نمیشوم❌ باید را پیدا کنم. 🔰مصطفی وقتی وارد شد محاسنی نداشت و خیلی چهره اش به نوجوان ها👱 میخورد⚡️اما هر کسی با او هم صحبت میشد متوجه میشد که او از سنش بیشتر . و همه میگفتند: واقعا عین گمشده ها دنبال میگردد✅ 🔰به همه گفته بود دنبال گمشده ام هستم. اگر اینجا پیدا نکنم❎ حتما جای دیگر ! به نظرم به دلیل فیزیک و توانایی که داشت را درست انتخاب کرد✔️اصلا به قدو قواره میخورد که یک چریک باشد و اهل مبارزه💥... چرا که همیشه مثل یک منتظر و آماده بود. راوی: علی اکبر فرهنگیان شاعر آیینی و دوست شهید صدر زاده 🌷 @shahidhojatrahimi
🔻مادر شهید:  🔸محمدرضا فوق‌العاده👌 از خودش مراقبت می‌کرد، #ظاهر امروزی داشت و اصلا به ظاهرش پایبند نبود. به خاطر پاکی✨ و صداقت درونش #خدا خریدارش شد. 🔹محمدرضا موقعیت‌های زیادی داشت و می‌توانست #کارهای زیادی که همه جوانان می‌کند را انجام دهد ⚡️اما محمدرضا در چارچوب‌های #مشخص حرکت می‌کرد✔️ با تمام وجود می‌گفت من #سرباز امام زمانم و سر این موضوع می‌ایستاد✊ 🔸با دوستانش خیلی صمیمی بود💞 و راحت با #همسر یکی دو تا  از دوستانش که نامزد کرده بودندصحبت می‌کرد ولی نگاه و رفتار #حرامی نداشت❌ یکبار صحبت خواستگاری #محمدرضا شد من گفتم: محمدرضا از فاصله خانه تا دانشگاه🏘 روزی صدتا عروس می‌بیند 🔹این جمله را که گفتم محمدرضا اینقدر #مسخره‌بازی و بگو بخند کرد و گفت: «صدتا چیه دویست‌تا سیصدتا، بیشتر #مامان چشمات را بستی» به محمدرضا گفتم که وقتی #بیرون می‌روی مگر چشم‌بند🕶 می‌بندی که اینها را نمی‌بینی⁉️ اما محمدرضا طفره می‌رفت 🔸خیلی پیگیر شدم تا آخر گفت: مامان #به_خدا قسم نمی‌بینم🚫 اگر من بخواهم سرباز #امام_زمان شوم و با این چشمهایم صورت امام زمان را ببینم😍 آیا با این #چشم‌هایم می‌توانم آدمهای اینجوری را ببینم؟» و وقتی این حرف را زد خیلی متعجب شدم😦 و #نتوانستم چیزی به او بگویم. #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری @shahidhojatrahimi
⚜اکثـر رزمنـده‌هـا در#نمـاز جماعت ظهرو عصـرو مغرب وعشاء شرکت میکنند. ولی تعـداد شرکت کنندگان در نـمـاز جمـاعت #صبح کم است ⚜#شهید‌صیـاد به من گفت: به همـه اعلام کن🔊 فردا قـبل #اذان_صبح در حسینیه حـاضر بـاشنـد. صبح همه درحسینیـه حـاضر شدند ⚜شهیدصیـاد بلنـد شد وگفت: برادران، شما به دستور من که یک #سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل اذان صبح درحسینیه حاضرشدید.💥ولی به امر #خـدا که هرروز صبح با صدای اذان شمارا به #نمـازجماعت میخواند، توجه نمیکنید❌ #شهید_علی_صیادشیرازی🌷 @shahidhojatrahimi