#خاطرات_شهدا 🌷
✍ به روایت #همسرشهید
🔰اردیبهشت بود که آمد. شب #لیلۀالرغائب. شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد😍. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه🛬 استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم. همه میآمدند ببینند #سوریه چه خبر است.
🔰دو سه سالی که تا #شهادتش سوریه بود، مرتضی دیگر آن مرتضای سابق نبود✘. رشد وجودی و #روحیاش را با تمام وجود حس میکردم. با ما هم که بود مدام دلشـ❤️ پیش نیروهایش بود. مدام با بچههایش در تماس📞 بود.
🔰وقتی از آزادی #نبل_والزهرا میگفت به وضوح برق شادی توی چشمهایش😃 دیده میشد. چقدر ذوق میکرد وقتی میگفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچههای ما #برنج خشک میریختند😅.»
🔰کوچکترین اتفاقی کمصبرش میکرد؛ #عملیات میشد، فلان نیرویش شهید🌷 میشد، فلان منطقه #سقوط میکرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود🚫. هربار که میآمد، خستگی را به وضوح روی شانههایش #حس میکردم.
🔰مرتضی تا قبل از رفتنش به #سوریه، موهایش یکدست مشکی بود ولی از روزی که رفت، میدیدم #موهایش دارند سفید میشوند. شهید 🕊که شد، 13 تار مویش سفید شده بود.
🔰بین خواب و بیداری حس کردم #مرتضی روی تپهای ایستاده. داشت از سرما❄️ میلرزید و دندانهایش به هم میخورد😖. سرما به جان من هم افتاد. آنقدر سردم شده بود که از خواب پریدم🗯. بلافاصله به مرتضی پیام📲 دادم. به همان اسمی که توی گوشیام برایش انتخاب کرده بودم: #نورچشمم. جواب نداد.
🔰دلم طاقت نیاورد💔، زنگ زدم ولی باز هم جواب نداد😥. دیگر خوابم نمیبرد. جدای از سرما، #نگرانی هم بیخوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس☎️ گرفت. بی سلام و احوالپرسی گفتم: «مرتضی! چرا اینقدر لباس کم پوشیدی که #سردت بشه؟ نمیگی سرما میخوری؟»
🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم #مریمجان، عملیات بود. همین یکدست لباس #نظامیام تمیز بود که پوشیدم🙂.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات #غسل_شهادت کرده بود و با همان یکدست لباس 👕سردش شده بود.
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_عرفه
#فرمانده_ایرانی_تیپ_فاطمیون
@shahidhojatrahimi
🌸🍃
🍃
#یا_اباعبدالله_الحسین🌷
عید قربان شده و در #عوض_قربانی
مـا به #قـربان_تـو رفتیـم ابا عبدالله
#عیدتـــــ❤️ـــــونمبارڪ🌷
🌐 @Ishahidhojatrahimi
در پی گمشدهای میگردم
شاید اینجا باشد
در کنار شهدا...................
.
سالها. ماهها. میگذرد
و من . تو
هم چنان به دنبال
هویت گمشدهی خود میگردیم
ودر قفا خانه ی دل جامانده
از خویش به دنبال خویشیم!!!!!!!!!!!!!!!!
.
شهدا همان بازیافتگان
روح خویش از حقیقت
همان چراغ های هدایت
و ایـــــمان را در یـــــابیـــــم ...............
.
که راهنمایان ما در یافتن هستند!؟!؟!؟
@shahidhojatrahimi
امام خامنه ای:
شهدا را فقط شهدا میشناسند .
با این ستاره ها✨ می توان راه را پیدا کرد.
@shahidhojatrahimi
هدایت شده از ❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🍃🌹🍃🍁🍃🌹🍃🍂🍃🌹🍃
🌸مبلغ این فرهنگ باشید و برکاتش را در زندگیتان ببینید...🌸
کانال #شهیدحجت الله رحیمی
@shahidhojatrahimi
🌷🌷
✍ هم رزم شهید :
#معنای_واقعی_شجاعت ✌️
از هر طرف گلوله و خمپاره می
اومد 💣
دشمن اومده بود جلو و هر طور
بود می خواست دژ رو بگیره♨️
بچه های گردان سه چهار روز بود
جلوی دشمن ایستاده بودند🔥
بعد از سه روز مقاومت💪
فرمانده دستور دادند که
برگردیم🚶
ولی علی چند ساعت گوشه دژ
رو زیر نظر داشت👀
و آرپی چی می زد 💥
من و حیدر اسدی هم دست تنها
کمک حالش بودیم⛓
من می ترسیدم که یک سنگ بهم
بخوره😐ولی علی بالای دژ
وایساده بود و آرپی جی می زد
اونقدر آرپی جی زده بود که از
هر دو گوشش خون میومد😦
من گلوله های آرپی جی رو با
گونی می آوردم پایین دژ
یکی یکی برای پرتاب آماده می
کردم و می دادم به علی✌️
می ترسیدم سرم رو بالا بیارم🙇
یک لحظه ناخود آگاه رفتم بالای دژ
یک تانک😱 روبروی علی بود
شاید فقط سی متر باهاش فاصله
داشت
با سرعت داشت سمت ما میومد و
تیر اندازی می کرد 🔥💥
به چشم خودم می دیدم، تیر های
تانک از بین پاهای علی رد می
شدند و از کنار دژ می گذشتند،
ولی علی یک لحظه هم به خودش
تردید نمی داد که این تیرها
بخورند بهش 😰
ایستاده بود و آرپی جی می زد
اون روز علی تک و تنها دژ رو
روی پا نگه داشت در صورتی که
یه همچین عملیات هایی نیاز به
چند نفر نیروی کارکشته داشت ✊
#شهید_علی_بلورچی
📚 از کتاب : تنهای تنها
🌷 @shahidhojatrahimi
شهیـد مدافع حرم مصطفـی صدرزاده
بـرادارن و خواهـران من
ماهــواره و فرهنگ ڪثیف غرب مقصدی به جـز آتـش دوزخ ندارد !!
از ما گفتن ؛ ما که رفتیــم.
@shahidhojatrahimi