eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد کامران
381 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
7 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمد کامران #حاج_احسان 🔸 تاریخ ولادت :1367/02/09 🔹تاریخ شهادت:1394/10/23 🔴محل شهادت: حلب سوریه 💮مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 50 ردیف 115 شماره 18 مدیر کانال : @majid065 ⚠️کپی مطالب تولیدی با ذکر صلوات بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه ست و کمی بر دل زارم بنگر مرغ دل میل پریدن به حریمت دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احترام به همسر و خوندن نماز شب با چراغ قوه سیره زندگی سردار شهید علی شفیعی...
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا بحق حسینت ما را حسینی قرار بده تا با خلق و خوی حسینی با درک و فهم حسینی تا با شور و شعف حسینی تا با بصیرت و بینایی حسینی تا با عبادت و رأفت حسینی تا با الگو و اسوه حسینی تا با عمل و رفتار حسینی تا با شجاعت و شهامت حسینی تا با رشادت و انابه حسینی تا با فداڪاری و ایثار حسینی تا اربعینش پاک و منزه آنچنان ڪه خود می‌پسندی و دوست میداری و با مهر و‌ امضای حسینی خارج شویم شبتون حسینی 🌙✨
خبر فوری👇👇
راهپیمایی جهانی حمایت از کودکان و مردمِ مظلومِ غزه شنبه ۲۷ آبانماه ساعت ۱۵ میدان انقلاب هر که انسان است و شرف دارد بسم الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص 631.
جدیدترین کتاب انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شد. کتاب جان باز ، زندگینامه و خاطراتی از مجاهد فرهنگی جانباز شهید حاج اصغر عبدالهی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: چند روز قبل، یکی از دوستان ما به دنبال منزلی برای اجاره بود. تمام بنگاه‌های محل را گشته بود اما با پولی که داشت جایی برایش پیدا نمی‌شد؛ به او گفتم: اگر الان حاج اصغر زنده بود برایت وام جور می‌کرد و پیگیری می‌کرد تا مشکل مَسکن تو حل شود. یک دفعه فکری به ذهنم رسید و گفتم: مگه شهدا زنده نیستند؟ بیا با هم برویم سر مزار حاجی. خدا شاهد است آخر شب با هم سر مزار حاجی رفتیم و کمی با حاجی درد دل کردیم. فردا ظهر آن روز به من زنگ زد و گفت: حاج اصغر کار خودش رو کرد. پرسیدم: چطور مگه؟ گفت: خانه‌ای بسیار خوب، در بهترین محله و با بهترین قیمت که با شرایط من هماهنگ بود اجاره کردم.