eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد کامران
376 دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.9هزار ویدیو
7 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمد کامران #حاج_احسان 🔸 تاریخ ولادت :1367/02/09 🔹تاریخ شهادت:1394/10/23 🔴محل شهادت: حلب سوریه 💮مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 50 ردیف 115 شماره 18 مدیر کانال : @majid065 ⚠️کپی مطالب تولیدی با ذکر صلوات بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم مطالعه نهج البلاغه نامه ۵۳ بند ۸ قسمت سوم تا پنجم ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄ 📜 : نامه به مالک اشتر 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی 🔹سوّم سيمای كارگزاران دولتی 🔻سپس در امور كارمندانت بينديش و پس از آزمايش به كارشان بگمار و با ميل شخصی و بدون مشورت با ديگران آنان را به كارهای مختلف وادار نكن، زيرا نوعی ستمگری و خيانت است. كارگزاران دولتی را از ميان مردمی با تجربه و با حيا از خاندانهای پاكيزه و با تقوی كه در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب كن، زيرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرويشان محفوظ تر و طمع ورزيشان كمتر و آينده نگری آنان بيشتر است. سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار، كه با گرفتن حقوق كافی در اصلاح خود بيشتر می كوشند و با بی نيازی، دست به اموال بيت المال نمی زنند و اتمام حجّتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت كنند. سپس رفتار كارگزاران را بررسی كن و جاسوسانی راستگو، و وفا پيشه بر آنان بگمار، كه مراقبت و بازرسی پنهانی تو از كار آنان، سبب امانت داری و مهربانی با رعيّت خواهد بود. و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن و اگر يكی از آنان دست به خيانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييد كرد به همين مقدار گواهی قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن و آنچه از اموال كه در اختيار دارد از او باز پس گير سپس او را خوار دار و خيانتكار بشمار و طوق بد نامی به گردنش بيفكن. 🔹چهارم سيمای ماليات دهندگان 🔻ماليات و بيت المال را به گونه ای وارسی كن كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرا بهبودی ماليات و ماليات دهندگان، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه می باشد و تا امور ماليات دهندگان اصلاح نشود كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت زيرا همه مردم نان خور ماليات و ماليات دهندگانند. بايد تلاش تو در آبادانی زمين بيشتر از جمع آوری خراج باشد كه خراج جز با آبادانی فراهم نمی گردد و آن كس كه بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود و حكومتش جز اندك مدّتی دوام نياورد. پس اگر مردم شكايت كردند، از سنگينی ماليات، يا آفت زدگی، يا خشك شدن آب چشمه ها، يا كمی باران، يا خراب شدن زمين در سيلابها، يا خشكسالی، در گرفتن ماليات به ميزانی تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگران نسازد زيرا آن، اندوخته ای است كه در آبادانی شهرهای تو و آراستن ولايتهای تو نقش دارد، و رعيّت تو را می ستايند و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهی شد و به افزايش قوّت آنان تكيّه خواهی كرد، بدانچه در نزدشان اندوختی و به آنان بخشيدی و با گسترش عدالت در بين مردم و مهربانی با رعيّت، به آنان اطمينان خواهی داشت، آنگاه اگر در آينده كاری پيش آيد و به عهده شان بگذاری، با شادمانی خواهند پذيرفت، زيرا عمران و آبادی قدرت تحمّل مردم را زياد ميكند. همانا ويرانی زمين به جهت تنگدستی كشاورزان است و تنگدستی كشاورزان، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخ گذشتگان عبرت نميگيرند. 🔹پنجم سيمای نويسندگان و منشيان 🔻سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستی بينديش و كارهايت را به بهترين آنان واگذار و نامه های محرمانه كه در بر دارنده سياستها و اسرار تو است از ميان نويسندگان به كسی اختصاص ده كه صالح تر از ديگران باشد كسی كه گرامی داشتن، او را به سركشی و تجاوز نكشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت كند و در رساندن نامه كار گزارانت به تو يا رساندن پاسخهای تو به آنان كوتاهی نكند و در آنچه برای تو می ستاند يا از طرف تو به آنان تحويل ميدهد، فراموش كار نباشد. و در تنظيم هيچ قراردادی سستی نورزد و در برهم زدن قراردادی كه به زيان توست كوتاهی نكند و منزلت و قدر خويش را بشناسد همانا آن كه از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهلتر است. مبادا در گزينش نويسندگان و منشيان، بر تيز هوشی و اطمينان شخصی و خوش باوری خود تكيه نمایی، زيرا افراد زيرك با ظاهر سازی و خوش خدمتی نظر زمامداران را به خود جلب می نمايند، كه در پس اين ظاهر سازيها نه خيرخواهی وجود دارد و نه از امانت داری نشانی يافت می شود لكن آنها را با خدماتی كه برای زمامداران شايسته و پيشين انجام داده اند بيازمای به كاتبان و نويسندگانی اعتماد داشته باش كه در ميان مردم آثاری نيكو گذاشته و به امانت داری از همه مشهورترند كه چنين انتخاب درستی نشان دهنده خيرخواهی تو برای خدا و مردمی است كه حاكم آنانی. برای هر يك از كارهايت سرپرستی برگزين كه بزرگی كار بر او چيرگی نيابد و فراوانی كار او را در مانده نسازد و بدان كه هر گاه در كار نويسندگان و منشيان تو كمبودی وجود داشته باشد كه تو بی خبر باشی خطرات آن دامنگير تو خواهد بود. ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند: *هرکس این آیات را در سپیده‌دم بخواند، خداوند متعال او را از هر شری در امان می‌دارد.* 🌱هفت آیه و دعای پایانی🌱 ✨ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» ✅ «قُلْ لَنْ يُصِيبَنٰا إِلاّٰ مٰا كَتَبَ اَللّٰهُ لَنٰا هُوَ مَوْلاٰنٰا وَ عَلَى اَللّٰهِ فَلْيَتَوَكَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ» (سوره مبارکه توبة، آیه ۵۱)🌱 ✅ «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اَللّٰهُ بِضُرٍّ فَلاٰ كٰاشِفَ لَهُ إِلاّٰ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاٰ رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِيمُ» (سوره مبارکه يونس، آیه ١٠٧)🌱 ✅ «وَ مٰا مِنْ دَابَّةٍ فِي اَلْأَرْضِ إِلاّٰ عَلَى اَللّٰهِ رِزْقُهٰا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهٰا وَ مُسْتَوْدَعَهٰا كُلٌّ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ» (سوره مبارکه هود، آیه ٦)🌱 ✅ «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لاٰ تَحْمِلُ رِزْقَهَا اَللّٰهُ يَرْزُقُهٰا وَ إِيّٰاكُمْ وَ هُوَ اَلسَّمِيعُ اَلْعَلِيمُ» (سوره مبارکه عنكبوت، آیه ٦٠)🌱 ✅ «مٰا يَفْتَحِ اَللّٰهُ لِلنّٰاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلاٰ مُمْسِكَ لَهٰا وَ مٰا يُمْسِكْ فَلاٰ مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ اَلْعَزِيزُ اَلْحَكِيمُ» (سوره مبارکه فاطر، آیه ۲)🌱 ✅ «قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ مٰا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ إِنْ أَرٰادَنِيَ اَللّٰهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كٰاشِفٰاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرٰادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكٰاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اَللّٰهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ اَلْمُتَوَكِّلُونَ» (سوره مبارکه زمر، آیه ۳۸)🌱 ✅ «حَسْبِيَ اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِيمِ» (سوره مبارکه توبة، آیه ۱۲۹)🌱 💠 وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَسْتَشْفِعُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ `مِنْ شَرِّ مٰا خَلَقَ وَ أَعُوذُ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِيِّ اَلْعَظِيمِ.🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 ﷽ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . *روزتون شهدایی*ــــ* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کانال رسمی شهیدمدافع حرم محمدکامران 🇮🇷 ╲\╭┓ ╭⁦💚⚘💚     ┗╯\╲   ╰┈• ┗━━━━━━━━⚘━━━━━ https://eitaa.com/shahidkamran ┗━━━━━━━━⚘━━━━━
❥✺﷽ ✺❥ پیرمردی در دامنه کوه‌های دمشق هیزم جمع می‌کرد و می‌فروخت تا مایحتاج زندگی را برطرف کند روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال جمع آوری هیزم دید تصمیم گرفت تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا شاید زندگی‌اش بهبود یابد پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما وقتی زن همسایه به خانه‌اش رفت و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود مخفی کرد پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی و زن پیرمرد هم گریه می‌کرد که چرا نگین را گم کرده‌ام چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد و جریان گم شدن نگین را گفت حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد در این وقت ناگهان پرنده‌ای نگین را به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده نداشت تصمیم گرفت چند روز از خانه بیرون نرود بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه می‌نشینی؟ پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده و با حیرت بسوی او می‌نگرد پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود حضرت سلیمان به او گفت: می‌دانم که تو به من دروغ نمی‌گویی ایرادی ندارد بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت تغییری بوجود آید پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب بفروشد پشته هیزم خود را گرفت و بسوی خانه حرکت کرد در مسیر خانه پیرمرد رودخانه‌ای بود هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا کمی استراحت کند و نفس تازه کند نگین را از جیب خود بیرون آورد که در آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمی‌رفت همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمی‌گوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه روان شد که ناگهان حضرت سلیمان را دید پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید و فرار کرد حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت: ای سلیمان خداوند می‌گوید که تو چه کسی هستی که می‌خواهی حالت بنده مرا تغییر دهی و مرا فراموش کرده‌ای حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود معذرت خواست خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت: تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را انجام می‌دهم پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود با مرد ماهیگیری روبرو شد! ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد من امروز ماهی بسیاری گرفته‌ام بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی‌ها را گرفت و برایش دعای خیر کرد همسرش وقتی شکم ماهی‌ها را پاره کرد در شکم یکی از ماهی‌ها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه می‌روم تا هیزم بیاورم هنگامی که زن نام نمک را شنید ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد وقتی که زن همسایه صحبت‌های زن را شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد و نگینش را آورد و گفت: نگینت را بگیر من خطا کردم خواهش می‌کنم به شوهرم چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای درختی رفته بود تا شاخه خشک شده‌ای را قطع کند ناگهان چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را گرفت و به خانه آمد فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت حضرت سلیمان علیه‌السلام که تمام ماجرا را به چشم می‌دید یقین یافت که بنده حالت بنده را نمی‌تواند تغییر دهد مگر آنکه خداوند بخواهد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹