خداوند حجاب را از جنس محبت آفرید!!
*آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند، هرگز زیبایی تن را به نمایش نمیگذارند!!*
حجاب یعنی:
*دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن راه ندارد.*
حجاب یعنی:
*زاده ی عصر جاهلیت نیستم.* (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...۳۳/احزاب).
حجاب یعنی:
*لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی ارزش بَعضیا.*
حجاب یعنی:
*هر ڪسی لایق دیدن زیبایی های من نیست.*
حجاب یعنی:
*بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا.*
حجاب یعنی:
*من انتخاب میڪنم ڪه تو چه ببینی.*
حجاب یعنی:
*زرهی در برابر چشمهای مریض.*
حجاب یعنی:
*یک پیله تا پروانه شدن.*
حجاب یعنی:
*احترام به حرمت های الهی.*
حجاب یعنی:
*طعمه هوسرانی کسی نیستم.*
حجاب یعنی:
*به جای شخص، شخصیت را دیدن.*
حجاب یعنی:
*من یک انسانم نه یک وسیله.*
حجاب یعنی:
*خون بهای شهیدان.*
حجاب یعنی:
*حفاظت از زیبایی.*
حجاب یعنی:
*حفاظت از امانت خدا.*
حجاب یعنی:
*صدفی بر گوهر وجود*
حجاب یعنی:
*محتاج جلب توجه نیستم.*
حجاب یعنی:
*زن والاست، نه کالا.*
حجاب یعنی:
*اثبات تقدس زن.*
حجاب یعنی:
*مراقبت از تقوا.*
حجاب یعنی:
*اعتماد به نفس.*
🌹🌹🌹
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣این سخنرانی، در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد
1⃣پرهيز از ستمكاری
♦️سوگند به خدا! اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم، و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش، كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود، و در خاك، زمان طولانی اقامت می كند.
2⃣عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی)
♦️ بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده، و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، ای عقيل: گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمی، يا قی كرده آن مخلوط کرده اند ! به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه زكات است، نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ بخدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فناپذير، و لذتهای ناپايدار چه كار؟!! بخدا پناه می بريم از خفتن عقل، و زشتی لغزشها، و از او ياری می جوييم.
📜 #نهج_البلاغه #خطبه224
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣