📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مصقله بن هبيره شیبانی، فرماندار اردشیر خره 《 فیروز آباد》 از شهرهای فارس ایران
🔹سخت گيری در مصرف بيت المال
♦️گزارشی از تو به من دادند كه اگر چنان كرده باشی، خدای خود را به خشم آوردی ، و امام خويش را نافرمانی كردی، خبر رسيد كه تو غنيمت مسلمانان را كه نيزه ها و اسبهاشان گرد آورده، و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده، به اعرابی كه خويشاوندان تواند، و تو را برگزيدند، می بخشی! به خدایی كه دانه را شكافت، و پديده ها را آفريد، اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوارشده، و منزلت تو سبك گرديده است! پس حق پروردگارت را سبك مشمار، و دنيای خود را با نابودی دين آباد نكن، كه زيانكارترين انسانی، آگاه باش، حق مسلمانانی كه نزد من يا پيش تو هستند در تقسيم بيت المال مساوی است، همه بايد به نزد من آيند و سهم خود را از من گيرند.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه43
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
♥️از اول نامزدیمون…
با خودم کنار اومده بودم که من…
اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت…
یه روزی از دستش میدم…
اونم با شهادت…
وقتی که گفت میخواد بره…
انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد…
انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده…
اونقد ناراحت بودم…
نمیتونستم گریه کنم…
چون میترسیدم اگه گریه کنم…
بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم…
یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم…
احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره…
ولی ایمانم اجازه نمیداد…
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت…
چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و…
انتظار شفاعت داشته باشم…
در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم…
اشکامو که دید…
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت…
“دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا💔
سالگرد شهادت مدافع حرم #شهید_حمید_سیاهکاری_مرادی🌹 گرامیباد...
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به زياد بن ابيه هنگامی که خبر رسید،معاویه به او نامه نوشته و به بهانه اینکه زیاد برادر معاویه است، می خواهد او را فریب دهد
🔹افشای توطئه معاويه نسبت به زياد
♦️اطلاع يافتم كه معاويه برای تو نامه ای نوشته تا عقل تو را بلغزاند، و اراده تو را سست كند، از او بترس كه شيطان است، و از پيش رو، و پشت سر، و از راست و چپ به سوی انسان می آيد تا در حال فراموشی، او را تسليم خود سازد، و شعور و دركش را بربايد، آری ابوسفيان در زمان عمر بن خطاب ادعایی بدون انديشه و با وسوسه شيطان كرد كه نه نسبی را درست می كند، و نه كسی با آن سزاوار ارث می شود. ادعا كننده چونان شتری بيگانه است كه در جمع شتران يك گله واردشده تا از آبشخور آب آنان بنوشد كه شتران او را از خود ندانسته و از جمع خود دور كنند. يا چونان ظرفی كه بر پالان مركبی آويزان پيوسته از اين سو بدان سو لرزان باشد.
(وقتی زياد نامه را خواند گفت به پروردگار كعبه سوگند كه امام (علیه السلام ) به آنچه در دل من می گذشت گواهی داد تا آنكه معاويه او را به همكاری دعوت كرد. 《واغل》 حيواني است كه براي نوشيدن آب هجوم می آورد اما از شمار گله نيست و همواره ديگر شتران او را به عقب می رانند، و 《نوط مذبذب》 ظرفی است كه به مركب می آويزند، كه هميشه به اين سو و آن سو می جهد، و در حال حركت لرزان است).
📜 #نهج_البلاغه، #نامه44
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜