دستشُ محکم گرفتم
گفتم: بحث و عوض نکن
این سوختگیِ دستت چیه هادی؟!
خندید؛
سرشو پایین انداخت و گفت:
یه شب شیطون اومد سراغم
منم اینطوری ازش پذیرایی کردم ..
#شهید_هادی_ذوالفقاری
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طُ مِثلِ یِک سِتارِه تو شَبایِ تاریکِ مَنی رِفیق..
#شبهای_دلتنگی
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری_شهدایی2048
شهید حسین قمی به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍ای کاش مرا تا به رواقی برسانید
💚این زائر جا مانده به باقی برسانید
🤍من با حرمم مثل دو تا خط موازی
💚ای کاش که ما را به تلاقی برسانید
🤍چهارشنبه های امام رضایی