eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد کامران
378 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
7 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمد کامران #حاج_احسان 🔸 تاریخ ولادت :1367/02/09 🔹تاریخ شهادت:1394/10/23 🔴محل شهادت: حلب سوریه 💮مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 50 ردیف 115 شماره 18 مدیر کانال : @majid065 ⚠️کپی مطالب تولیدی با ذکر صلوات بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگاه سختی به اوج خود رسد نزدیک ترین زمان به گشایش است... مولا علی(ع)
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب قدر ،امضاء می شود شهادتنــامه ها ... جایی میان آسمان برایم دست و پا کنید ... 🚶یک قدم مانده تا آسمان شب قدر، پرتاب آخرین تیر به شیطان و نفس لعین . . . تا بگیریم اوج تا عرش خدا قلْبَ اَلْمُؤْمِنِ عَرْشُ اَلرَّحْمَنِ التماس دعای مخصوص در این شب عزیز الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻استعداد عجیب و متحیرکننده پسر مبتلا به اوتیسم در برنامه محفل پسر مبتلا به اوتیسم که سوالات عادی و ساده را نمی‌تواند پاسخ دهد اما حافظ کل قرآن است، میزبانان برنامه محفل را حیرت زده کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰اثر جدید حسن روح‌الامین؛ ♦️در کتاب فضائل آمده است روزی عمار پسر یاسر محضر مولا رسید و متوجه خشم و تعب مولایش شد. علت را از حضرت سوال نمود. حضرت امیر فرمودند: از کوچه عبور می‌کردم و متوجه شدم مردی در حال دعوا با زنی است و بر سر او فریاد می‌کشد. همین حالا سراغش برو و بگو اگر دست ازین کار نکشد علی با ذوالفقار می‌آید. ♦️عمار پیغام را رساند و مرد کوتاه آمد. بعد عمار با صدایی رسا گفت: بدانید که اگر کسی بر سر زن‌ها فریاد بکشد؛ مولای من تحمل نمی‌کند و با ذوالفقار می آید انشاءالله با ذوالفقار حیدری خواهد آمد ┅══❉♦️❉══┅
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم مولا علی(ع) سیاهپوش شد 😭😭 . سجاده خ,ونین….💔 #یاامیرالمومنین
32.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 از علی چی می‌خوای؟! خاطره شهید اندرزگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمی‌‌‌‌برد🔸 وقتی [اصغر وصالی] شهید شد، من برای سر سلامتی پدر به منزلشان رفتم. پدر اینها یک مرد هشتادساله و گاریچی بود. میوه می‌‌‌‌فروخت. چرخ داشت. به من گفت: «بچۀ من باید شهید می‌‌‌‌شد. من هشتاد سال عمر دارم و در خرید و فروشم ذره‌ای تقلّب نکردم، ذره‌‌‌‌ای حرام و حلال را قاطی نکردم. همیشه به رزق حلال قانع بودم». او شب‌‌‌‌ها کم می خوابید. پسرش اصغر به او گفته بود: بابا کمی بخواب. پدر به او گفته بود: «پسر! تو هنوز خاطرخواه نشدی! وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمی‌‌‌‌برد». منظورش خودش بود که خاطرخواه خدا شده و شب‌‌‌‌ها خوابش نمی‌‌‌‌برد.