eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد کامران
377 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
7 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمد کامران #حاج_احسان 🔸 تاریخ ولادت :1367/02/09 🔹تاریخ شهادت:1394/10/23 🔴محل شهادت: حلب سوریه 💮مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 50 ردیف 115 شماره 18 مدیر کانال : @majid065 ⚠️کپی مطالب تولیدی با ذکر صلوات بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺بزرگ‌ترین حسرت برادر و درددل‌های خواهر شهید عجمیان درباره شهادت روح‌الله 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹یک روز ، من برای محمد از پول شهریه‌ای که از حوزه می‌گرفت، لباس دوختم و به او دادم که بپوشد. 🌹گفت: پول پارچه را از کجا آوردی ؟ گفتم: از پول شهریه خریدم. گفت: نه، از پول شهریه برای من لباس تهیه نکن. خواهش میکنم از پول منبرهای که می‌روم پارچه بخر. 🌹ایشان در حوزه به سلمان معروف بود. دوستان او به شوخی به ما می‌گفتند؛ آدم بسیار خوبی است، اما یک عیبی دارد که شب ها نمی‌خوابد. دائم نماز شب می‌خواند. "شهید محمد مصطفوی کرمانی" ✍ راوی: همسر شهید 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
♥️از اول نامزدیمون… با خودم کنار اومده بودم که من… اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت… یه روزی از دستش میدم… اونم با شهادت… وقتی که گفت میخواد بره… انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد… انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده… اونقد ناراحت بودم… نمیتونستم گریه کنم… چون میترسیدم اگه گریه کنم… بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم… یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم… احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره… ولی ایمانم اجازه نمیداد… یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت… چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و… انتظار شفاعت داشته باشم… در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم… اشکامو که دید…   دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت… “دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا💔 سالگرد شهادت مدافع حرم 🌹 گرامیباد... 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
❤️ 💠 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس‌ها و ظرف‌ها. همین طور که داشتم لباس می.شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می‌کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دست‌های یخ زده‌ام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می‌کشم. من نتونستم اون زندگی‌ای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس می‌شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می‌کنم. همین قدر که می‌کنی و می‌فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه». شهید 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
2.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹امروز چهلمین روز شهادت شهید آرمان علی وردی است هدیه به محضر این شهید والامقام وهمه شهدا صلوات..... 🌹 🕊🥀 ✨ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سه بار برایش درجــه تشویقی آمــد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای این حرف ها را ندارد. بـی هیچ ادعایـی میگفت: اگــر برای همهٔ بچه های لشکــر ، تشویقی آمد، چشــم؛ من هم میگیرم...! سردار بی ادعا 🌹 شهادت ۱۳۹۵ خانطومان ، سوریه 🕊🥀 ✨ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیکر شهیدی که با صحبت‌های همسرش اشک ریخت! همسر شهید مرتضی عطایی می‌گوید: وقتی بهش گفتم سلام خوبی؟ دلمون برات تنگ شده بود، یهو رَگِ چشمش سبز شد و... 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⁦⁦ دخترش زار زار گریه میکرد... ازش پرسیدن چی میخوای ؟! گفت : میخوام صورت پدرمو بوس کنم جیغ و دادش دل همه را کباب کرده بود یکی رفت و به سرباز روی سر تابوت گفت : خب بگذارید صورت پدرش را ببیند دخترش است چه می‌شود مگر !!؟ سرباز اشکش جاری شد گفت : آخ که من برایش بمیرم پدرش سر ندارد _شهید‌جواد‌الله‌کرمی..:) 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹میثم با ورودش به سپاه، اعلام کرد که میخواهم ازدواج کنم❗. به دلیل فصلی بودن شغل پدر و کم سن و سال بودن میثم، خانواده سعی کردند که میثم را متقاعد کنند که هنوز برای ازدواج زود است اما میثم در برابر اصرار خانواده گفت: «ازدواج امر خدا و سنت رسول الله(ص) است، وقتی ازدواج میکنی، خداوند همه چیز را فراهم میکند، من هم به خدا توکل میکنم و نمیترسم، چون خدا همه کارها را جور میکند. »  سالروز شهید مدافع حرم 🌹 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
عشقم❤️ عزیزم * گلم * عشقم * مال تنهایی‌هامون بود و «محمدم» جلوی بقیه☺️. مرا جلوی اقوام «سادات» و جلوی نامحرم و غریبه «سادات خانم» صدا می‌زد. برای خودش که «فاطمه جان»، «عزیز» و ...😌 گاهی حس می‌کنم محمد امانت حضرت زینب سلام الله علیها دست من بود. سختی‌هایش باقی است اما وقتی به آخر سختی‌ها فکر می‌کنم، زیبایی‌ها به سراغم می‌آید.🌹🍃 محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: «هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم...❤️» می‌گفت همسر "سادات" داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی‌دهد و از طرفی قدم‌هایش برکت زندگی است.»🍃 شهید مدافـع حـرم محمـد کامـران🌺🍃 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 شهید مدافع حرم محمد کامران 🌹 بیشترین تفریحات ما حرم شاه عبدالعظیم بود و گلزار شهدای مدافع حرم🕊. «شهید مهدی عزیزی» و «شهید محرم ترک» دوستان صمیمی محمد بودند. زیاد به سر مزار آنها می‌رفتیم. سرش را روی سنگ‌قبرشان می‌گذاشت و با گریه می‌گفت «شما بی‌معرفت نبودید پس چرا تنها رفتید😔؟» واقعاً مثل ابر بهار گریه می‌کرد... من فقط نگاهش می‌کردم. به دوستانش می‌گفت «ببینید خانمم اینجاست. هیچ گلایه‌ای ندارد که شهید شوم. ناراحت هم نمی‌شود. پس مرا ببرید😢😞.» برای اینکه آرام شود می‌گفتم «محمد، این چه حرفی است که می‌زنی؟ اگر همه شما شهید شوید، کی از حرم دفاع کنه؟ باید بمانید و به اسلام خدمت کنید☝️.» واقعاً تحمل دیدن اشک‌هایش را نداشتم. اصلاً تا مزار آنها را می‌دید چشم‌هایش خیس می‌شد💔. بعد از شهادت «محمدحسین محمدخانی» دیگر محمد کاملاً هوایی شد.🕊 راوی: (همسر شهید) 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⚘ علاقه زیادی به تلاوت دعای توسل داشت و⚘ شب های جمعه حتما در مراسم دعای کمیل مسجد شرکت می کرد.⚘ زیارت عاشورا را با سوز عجیبی می خواند. طوری که انگار دیگر در این دنیا نبود. ⚘پدرش همیشه شاهد نماز شب های طولانی اش بود و گاهی دلواپس آنچه که محمدرضا با این سوز و گداز از خدا می خواهد... 🌹 🕊🥀 ✨ 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷