eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
16.3هزار ویدیو
216 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا...✨ تاریخ تولد🎂:1361/1/2 تاریخ شهادت🕊️:1395/7/7 مزارشهید🥀:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات:۰۹۱۸۵۴۶۱۲۶۰
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و زدند!!🔥💔 اما فقط لباس های سوخت و بدن سالم ماند! مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای (علیه السلام) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود!(:✨ @shahidmohammadrezaalvani
نحوه شهادت شهيد مدافع حرم، قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه ۱۳۹۴ هجري شمسي ساعت۱۲/۳۰ بامداد ۲۴ رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد: من خوب استراحت کردم، امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت ۱۲/۳۰ دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟! بي سيم زد📞 حاجي حاجي (امير امیر، نام جهادی شهید قاسم) همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند: شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم داریم. که سراسر استرس بود و از آنجايي که به هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت، خطاب به قاسم گفت: شما حضرت زهرا و حضرت زينب (س) رو داريد... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا (س)، لبيک يا زهرا(س) سربند رو بست؛ اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود. بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن... فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود، از اين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت: من پايين صخره تکيه دادم، آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند! چه طوري دراين تاريکي شب، اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند! سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن، شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش، آسمان را فرا گرفته بود. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت ۱بامداد شد؛ بي سيم قاسم را صدا ميزند... اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک، پرکشيده بود ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند؛ پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. اما قاسم پیکرش کجاست؟؟! گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن... و حتی برای بریدن سرش به زادگاهش روستای سیدمیران از توابع شهرستان گرگان آمدند، ولی با درایت بسیجیان و بچه های سپاه موفق نشدند و فرار کردند که البته اطلاعات سپاه، در جاده چالوس موفق به دستگیری این مزدوران پست فطرت شدند. همچنین در شب عملیات هم پيکر قاسم را پيدا نکردن! گويا بي بي دوعالم حضرت زينب (س) به فکر مادر فرمانده قاسم بود و طبق روايت همرزمانش، پيکرش تا صبح غيب شده بود! صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر، که فرمانده قاسم را همانجا ديديم !! فرمانده قاسم به صخره اي که ساعاتي قبل از عمليات آنجا بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود، تکيه زده بود. نزديک شديم، فکر کرديم فرمانده قاسم خوابيده... آخه با وجود تير به قلب و ترکش به سر مبارکش، پيکرش بر زمین نیافتاده بود! بلندش کردم، ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است...😭 نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم، نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود، به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم.🕊️ آری... در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبي خم گردد..😭 🖤کلنافداک‌یازینب🖤 @shahidmohammadrezaalvani
کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی🇮🇷
#بازنشر طرح به مناسبت سالروز تولد شهید عباس دانشگر🌺✨ @shahidmohammadrezaalvani
🍃عشق حسین، تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد... عشق ، عاشق پرور است... عشق حسین، پرور است❤ 🍃عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و به هوای عشق حسین، تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد. 🍃بعد از هزار و اندی سال، باز هم عشق حسین، عشقِ زمینی را می‌دهد. اینبار تازه دامادی به نامِ . متولد ماهِ اردیبهشت، ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ ...🙃 🌿درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پاسداری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. 🍃میدانِ جنگِ ، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😔 🍃قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ سوخته اش شد. 🍃مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. 🍃پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است⚘ 🍃جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را گرم می‌کند🌺 ✍نویسنده: 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان 📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب 📅تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان
خدمت بزرگوار گفتم انقلاب فرمودند:این عکسهای را از دیوار خانه هایتان پایین نیاورید،اینها زینتهای همیشگی تاریخ ماست... مادر با دلی پر از غم گفت:همه که این طور فکر نمیکنند،یکی از   به بنده گفت چه خبر است این هم عکس از محمد !!! گفتم من با هر کدام از عکس های محمد جانم خاطره دارم عکسها حرفی با من دارند،چگونه بگذرم ازین همه خاطره...؟! #پ ن: راستی ما کاری برای این ها و پدر ها و شهداشون نکردیم اما هرچی از دستمون میومد کردیم تا فراموش بشن اکثر ما جوان بودند،حق را چه طوری ادا کردیم ؟!!! ما بنا نبود اینجوری بشیم !!  من واقعا نمی دانم چه جوری می خواهیم قیامت تو چشمان نگاه کنیم ؟! بگیم ما با معرفتا چی کار کردیم با میراثش؟! تا حالا شهید رودیدی؟؟ تا حالا حس یه بچه اش رو تکه تکه بر گردونن لمس کردی ؟؟ دیدید یه با عکس پسرش حرف بزنه؟!! عکسی که گویی حرف ها برای گفتن دارد. حرف هایی که تنها باید آنها را از قاب یخ زده متصل شده به دیوار خواند... دست مریزاد خدایی خیلی با معرفتیم خیلی خیلی خیلی .....!!!اگر درمان نیستیم حداقل درد هم نباشیم 🌷 💚 🇮🇷 🌷 🌷 @shahidmohammadrezaalvani
🇮🇷°•| برای منی که فرمانده اش بودم باور کردنی نبود... اما عباس تا به حالا یک نامحرم ندیده بود. اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شد روزی که برای مراسم ازدواج رفته بود،پرسیدم: دختر عمویت رو دیدی؟ گفت: نه واقعا!! چنین آدمی هست که می شود شهید مراقب چشمش هست. گفتم: تو از آنهایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است... 📎 نقل از سردار اباذری فرمانده شهید @shahidmohammadrezaalvani
استاد پناهیان : ما از مرگ می‌ترسیم چون پایان یافتن فرصت حیات را دوست نداریم. تنها راه جاودانه شدن وزنده ماندن شهادت است. شهدا بهتر از ما در حال زندگی هستند . را 💚 @shahidmohammadrezaalvani
🍃عشق حسین، تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد... عشق ، عاشق پرور است... عشق حسین، پرور است❤ 🍃عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و به هوای عشق حسین، تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد. 🍃بعد از هزار و اندی سال، باز هم عشق حسین، عشقِ زمینی را می‌دهد. اینبار تازه دامادی به نامِ . متولد ماهِ اردیبهشت، ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ ...🙃 🌿درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پ.ا.س.د.ا.ری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. 🍃میدانِ جنگِ ، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😔 🍃قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ سوخته اش شد. 🍃مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. 🍃پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است⚘ 🍃جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را گرم می‌کند🌺 ✍نویسنده: 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان 📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب 📅تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان
!! 🔹اگر گرفتاری دارید خصوصا در زمینه و یا و یا ... 🔸بهتره که این رو خوب بشناسید و حاجت هاتون رو از این شهید بخواهید و بگیرید که افراد زیادی تا حالا خواسته اند و گرفته اند ... 🔹این چیزی که گفته شد حرف بنده نیست؛ که خواسته ی خود شهید محمدرضا تورجی زاده هست! 🔸بخوانید: "... تورجی هم آمد، مشغول صحبت شدیم، حرف از آرزوهایمان شد... بعد ادامه داد: اما آرزوی من اینه که! بعد ساکت شد و چیزی نگفت... همه گوش ها تیز شده بود! می خواستیم آروزی او را بشنویم!؟ 🔹چند لحظه مکث کرد و گفت: من دوست دارم زیاد برام فاتحه بخوانند... زیاد باقیاتصالحات داشته باشم... می خوام بعد از مرگ وضعم خیلی بهتر بشه... 🔸بعد ادامه داد: من دوست دارم هر کاری می توانم برای مردم انجام بدم... حتی بعد از شهادت! چون حضرت امام گفت: مردم ولی نعمت ما هستند..." @shahidmohammadrezaalvani
مدافع حرم محمدرضا دهقان ماه قبل ازشهادتش، در کنار مزار مدافع حرم رسول خلیلی عاشق بود... همه جوره دنبالش بود... حتی عکسا و مطالبی از رسول داشت که کمتر جایی دیده میشد... عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نیست حسرت می‌خورد. ولی خب حسابی عاشق امام رضا علیه السلام⚘ بود، به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست ... پیش رسول که می‌رفت می‌گفت: روضه بذار؛ می‌گفت رو مزارش نوشته: ای که بر تربت من می‌گذری روضه بخوان شبیه او زیست شبیه او نفس کشید شبیه او در حلب سوریه پرپر زد و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت شهید رسول خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست... ... مثل محمدرضا دهقان امیری http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
عاشقانه های شهدا...✍❤️ در طول یک ماه و نیمی که از عقدشان گذشته بود، اغلب وقت هایی که به دیدار نامزدش می‌آمد برای او گل می‌خرید.🌹 اواسط فروردین ۱۳۹۵، یک روز به او گفتم: «این گل ها گران است! به فکر زندگی‌تان باشید، پول ها را باید جای دیگری خرج کنید. این گل ها بعد از چند روز خشک می‌شوند...»😕🥀 جواب داد: «ارزشش را دارد که یک لبخند بر چهره همسرم ببینم...»😇 🔖مادر همسر @shahidmohammadrezaalvani
🔰 | می شود نـگاهی بر دل من کنی؟ زنگار گناه وجـودم را احـاطه کرده به نگاهت محتـاجم دستم را بگـــیر... 💔 بیادتیم پیش ارباب بیادمون باش ای شهید💔 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani