eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
365 دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
17.8هزار ویدیو
210 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ابهام ناگزیر یا آشفتگی خودساخته اصلاح‌طلبان! ✍️ 🔹 مبهم، آشفته و سردرگم؛ این وضعیت کنونی و آینده جمعی است که در سال‌های اخیر دور هم جمع شدند و خود را «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» نامیدند؛ 🔸 شورایی که با انتقادات گوناگون از سوی اصلاح‌طلبان مواجه شد و فراز و نشیب‌ها پشت سر گذاشت تا سرانجام حتی برخی اصلاح‌طلبان اصل «شورا» بودن آن را هم منکر شدند و تصریح کردند که خاتمی و عارف آرای داخل شورا را «مهندسی» و برای این کار، بعضی‌ها را که «حزب نبودند» وارد شورا می‌کردند. ✅ حالا شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان چند ماهی می‌شود که رئیس ندارد. 🔹 محمدرضا عارف پس از انتخابات دوم اسفند ۹۸ استعفا کرد، نایب رئیس شورا هم عبدالواحد موسوی لاری بود که از اوایل اردیبهشت ۹۸ از سمت خود در این شورا کناره‌گیری کرده است. 🔸 حالا برخی اصلاح‌طلبان برای شورای سیاستگذاری رؤسای جدید پیشنهاد می‌دهند؛ 💢 برخی دیگر تغییر شورا را در تعطیلی آن می‌دانند و برخی دیگر همچنان پی بازگرداندن محمدرضا عارف به شورایی هستند که بخشی دیگر از اصلاح‌طلبان معتقدند به خاطر مدیریت غلط عارف زمین خورد و معلوم هم نیست کدام سو حق دارند. ➖➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز 👇 کانال @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 گفتمان انقلابی برای اعتراض در چارچوب *مطالبه گری* ظرفیت دارد. 🔹 وقتی مسوولان مطالبات مردم را نادیده بگیرند و بی تفاوت عبور کنند؛ رسانه ها هم یا به خاطر وابستگی به خودسانسوری رو بیاورند و یا اساسا دغدغه نداشته باشند؛ بدنه دغدغه مندی هم برای *مطالبه گری* و فریاد زدن در چارچوب ها وجود نداشته باشد... مطالبات و دردهای مردم می شود قطعات گسل اجتماعی که هی به هم فشرده تر می شود و ناگاه یک روز انرژی های فروخورده را طوری آزاد می کند که... 🔸 تجمع دیشب بهبهان نمایش یکی از ظرفیت های گفتمان انقلابی برای آزاد کردن تدریجی این انرژی ها و بغض ها بود. ظرفیت فریاد زدن از عدالت، یقه گیری مدیر فشل، مدعی شدن برای محقق نشدن وعده ها... 💢 پ. ن: عده ای اینطور مواقع می آیند و می گويند نه نباید تجمع برگزار می‌شد... دشمن از تصاویرش سوءاستفاده می کند و... جماعتی که عادت دارند روی همه چیز را بپوشانند و نادیده بگیرند، شاید خودش حل شود و همین مصلحت اندیشی های نا به جایشان شده فرصت میدان یافتن مسوولان بی کفایت که با خیال راحت همچنان عین خیالشان نباشد بر مردم چه در حال گذر است. ✅خیر؛ گفتمان شما نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب ندارد، بلکه نتیجه اش زلزله های خانه خراب کن بر سر نظام اسلامی ست! ➖➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز 👇 ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
🌹 در قنوت دلمان خواهش باران داریم ندبه خوانیم و تمنای بهاران داریم پس ببار ای پسر حضرت بارانبر ما که ترک خورده زمین از اثر این گرما به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 🎋🌟☘🌹☘🌟🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥واکنش کاربران فضای مجازی به جشن تولد ۵۰ سالگی بهشت زهرا! کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی را در اینجا دنبال کنید @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به شما دوستان عزیز ☘ روزتون بی نظیر ☘ صبح زیباتون بخیر و شادی ☘ روزگارتون بر وفق مراد ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۱۰۰ ❤️آن ظهر درست در وسط حیاتِ امامزاده شکستم و تکه هایم را به خانه آوردم. هیچ وقت حتی به ذهنم خطور نمیکرد که این قهرمان تا این حد پتانسیلِ خباثت داشته باشد. وقتی به خانه رسیدم چون مرده ایی بی حرکت رویِ تخت اتاقم مچاله شدم. و اندیشیدم به حرفهایی که از دهانم پرتاب شد و اَدایِ دِینی که راضیم کرد. نمیدانم چقدر گذشت که به لطفِ کیسه ی داروهایم، به کمایِ خستگی فرو رفتم. اماوقتی با تکانهایِ دانیال و قربان صدقه هایش بیدار شدم که نجوایِ الله اکبر حس شنواییم را قلقلک میداد.. چند ثانیه با پلک زدنهایِ متمادی، تصویر تار برادر را به بازی گرفتم و یادم نبود چه به سر غرورم آمده، که ناگهان برق وجودم را تحت الشعاع خودش قرار داد.. وجودی پر از تکه های جامانده در حیاط امامزاده.. دانیال دستی نوازش وار به صورتم کشید ( خواهر گلم.. پاشو.. رنگ به صورتت نیست.. پروین میگه هیچی نخوری.. چرا انقدر اذیتم میکنی.. ؟؟ پاشو..پاشو بریم یه چیز بذار دهنت..) و بیچاره برادر که نمیدانست سارایِ یک دنده و کله شق، امروز به حکم دل، بازی را رها کرده بود. باید زندگیِ کوتاهم را پیچیده و پر عذاب نمیکردم. چند ساعت قبل همه چیز تموم شده بود. خدا مهربانتر از آنی ست که فکرش را میکردم. شاید اگر تمام آن حرفها در امامزاده زده نمیشد، من هنوز هم دلباخته ی آن مرد مغرور بودم و تندیس اش میخ میشد بر دیوار قلبم. حداقل حالا غرورش مرا بیزار کرده بود.. لبخند زدم و نشست. به چشمانِ غم زده اش خیره شدم. تا به یاد دارم غصه ام را روزیِ روزهایش میکرد این یگانه برادر.. حالا در اوجِ ناراحتی خوشحال بودم که در باقی مانده ی اندکِ عمرم، خدا.. مادر.. دانیال .. امامزاده ی چند کوچه بالاتر.. و حتی پروینِ چاق و مهربان هست.. رویِ مبلهایِ سالن نشستم. دانیال از پروین خواست تا برایم غذا گرم کند. اما من چای و نان پنیر میخواستم. پروین یک سینی چای با نان و پنیر آورد. دانیال کنارم نشست. چای را شیرین کرد و با مهربانی لقمه ایی دستم داد. خوردم.. جرعه ایی از چای و تکه ایی از لقمه.. نه.. هیچکدام طعم خدا نمیداد.. ساده ی ساده ی بود؛ معمولیِ معمولی.. نفسی عمیق کشیدم و لبخندی تلخ بر لبانم نشست. از خوردن دست کشیدم و دانیال اعتراض کرد. فایده ایی نداشت. پس در سکوت تماشایم کرد. باید نماز مغرب و عشا را میخوانم، از جایم بلند شدم تا به اتاقم بروم که صدایم زد. ایستادم. (سارا.. یکی از همکارام بعد از شام، با خوونواده اش میاد واسه شب نشینی.. مادر که مریضه، انتظاری ازش نمیره.. تو رو خدا تو دیگه نرو خودتو تو اتاق حبس کن. از ظهر تا الانم که خوابیدی، خستگیتم حسابی در رفته.. بیاو آّبرویِ داداشتو بخرو یه ساعت کنار خوونوادش بشین که یه وقت فکر نکنن که بی کس و کارم. یه لباس شیکو پوشیده تنت کن. میگم پوشیده چون بچه های نظامی همه شون مذهبین. عاشقتم زشتِ داداش..) لبخند زدم و با تکانِ سر حضورم را برایش محکم کردم. این برادر ارزشش از هر چیز برایم بیشتر بود. دانیالی که به خودش اجازه نداد حتی یک کلمه از مکالمات امروزم با حسام بپرسد. بعد از نماز و شام، به سراغ کمد لباسهایم رفتم. مدتی بود که سعی میکرد حجابم کامل باشد، هر چند که هنوز شیوه ی درستش را نمیشناختم. ادامه دارد.... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃