eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
366 دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
18.1هزار ویدیو
210 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده👇👇
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده👇👇
اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده ولی مسـیر مـن و او به هم نیفتاده   به خواب سخت فرو رفته پای همت من وگـرنـه اسـم کسـی از قـلـم نـیـفـتـاده   به غیر، کار ندارم به خویش میگویم چرا هنوز به ابرویت  خم نیفتاده ؟!   بقیع شاهد زنده ، شبیه سامرا که اتفاق از این دست کم نیفتاده   بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین هـنـوز سـفـره ی شـاه از کـرم نـیـفتاده   بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است ولـی به حـُرمـت او در حـَرم نـیـفـتـاده   گذار پوست به دباغخانه می افتد هنوز کار به دست عجم نیفتاده   اگـر کـه پرچم عباس ، روی گنبد رفـت سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده   سه ساله خواست بگوید که دختر علیست هـنـوز قـیـمـت تـیـغ دو دم ، نـیـفـتـاده !  
هدایت شده از گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
◾چه فرقی هست بین اون یازده نفری که برای وطن تو زمین فوتبال میجنگن و اون یازده نفری که برای دفاع از وطن ، وسط میدون میجگن و شهید میشن؟ برا اولی اون همه هیاهو و برا دومی این همه سکوت؟ #شهدای_مریوان
هدایت شده از گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
افتخارم اینه ساداتم...: ❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ 💠مکاشفه شهیدعبدالحسین برونسی با حضرت زهرا( س ) 🔰شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. 😞 سید کاظم حسینی میگه : من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...😭 بهش گفتم: حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن !بچه های مردم دارن شهید میشن، ولی شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت. گفت : بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم ؟ گفتم: بله ؟ گفت: سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو. گفتم : بچه ها اصلا نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت : خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت : وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت : آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم 😳 گفت : بگو یا زهرا و شلیک کن. می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا، گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم 💪 چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد 😭 نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.😳 قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم 40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟ گفت سید کاظم دست از سرم بردار! گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی☝️ گفتم باشه! گفت : تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛😔 اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😭 گفت : آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا... پیروز میشی😍 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃↫✨«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬✨❃ بنام داریوش رضایی نژاد 🌹رضایی نژاد و احمدی روشن در واقع پیش آھنگ و پیشقراول یک در کشور هستند و نداشتن مدرک تحصیلی نزد این طور افراد از نظر علمی یک موضوع غیر قابل طرح تلقی می شود. اینها حکم را دارند.شب عملیات، خط شکن ها بودند که راه را باز می کردند، مین ها را خنثی می کردند، خاکریز اول دشمن را، منکوب و نابود می کردند، نوار می کشیدند تا نیروهای خودی در معبر امن پیش بیایند. ممکن است در باز کردن معبر، خط شکنها هم نثار کنند که این اتفاق می افتاد و در مورد علمی هم همین اتفاق افتاد، ولی راه را به هر حالی برای نیروهای دیگر باز می کند و پیروزی مسجل می شود.. بدانیم زمانی که مردم سرگردانند، شهدا راهنمایی های آنها نور است. نوری که شهدا با نثار جانشان در راه ایجاد کرده اند، حالا عزیز راہ برای روندگان پیداست و سرگردانی از بین میرود. 🌹به عمل رضایی نژاد و احمدی روشن که به ظاهر مدرک تحصیلی نداشتند هشدار می دهد که مبادا بود و نبود مدرک تحصیلی، شما را بفریبد. درس را بخوانید، آموختن را محکم بچسبید لازم شد مدرک هم بگیرید، بگیرید اما بدانید که قرار است اینها وسیله پیشرفت کشور در ساحت علم باشد. آنها راه را به وضوح نشان دادند. ثابت کردند که آموختن پیشرفت دارد و اگر اخذ مدرک قرار باشد موانع ایجاد کند، لازم نیست خود را در این موضوع متوقف کنید به ممکن است در این میانه مجاهدات علمی که در کشور ما رفته رفته به یک روال دارد تبدیل می شود، جاهلانی چیزهای در خصوص مدرک تحصیلی بالا نداشتن تسخیر کنندگان ساحات های تازہ علمی و به زبان بیاورند؛ اینها از گروه سوء استفاده کنندگان از مدرک تحصیلی هستند که ناگهان پیدا می شوند و از فوق لیسانس یا دکتری نداشتن و سخن میگویند. غافل از آنکه اینگونه سخن گفتن جاهلان، سبب می شوند همگان بدانند که گروه سوء استفاده کننده از مدرک تحصیلی، فهم ناقصی از علم دارند. معلوم است؛ سخن جاهلان جایگاہ و پایگاہ و اساسی ندارد. 🌹دکتر روستا آزاد استاد تمام شیمی دانشگاہ صنعتی شریف: داریوش رضایی نژاد سدی را در ساخت ممنوعه علمی شکست که حکم فجیعترین شکل ترور خیابانی در مقابل چشم دختر خردسال و همسرش، برای او صادر کردند. شواهد و اطلاعات موثق نشان میدهد که طراحان پازل علمی دنیا، ترور خونین مقابل چشمان را برای داریوش رضایی نژاد کافی ندانسته اند.آنها هنوز هم دلشان از داریوش ما خنک نشده است. 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
سلام آقا... ای آستان قدس تو تنها پناه من ای چلچراغ چشم تو، خورشید راه من ای مظهر عنایت حق هشتمین امام ای خاک پاک مرقد تو بوسه گاه من میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
🔻"سپاه" انتقام شهدای مریوان را می‌گیرد 🔹فرمانده سپاه سنندج: "سپاه" انتقام خون‌های پاک شهدای عملیات تروریستی مریوان را می‌گیرد/ تمام شهدای عملیات تروریستی مریوان از نیروهای بومی کردستان بودند 🔹سردار خرم‌نیا فرمانده انتظامی کردستان: کردستانی‌ها با "اتحاد و همبستگی" پاسخ مناسبی به بدخواهان ملت ایران می‌دهند/ حضور گسترده مردم استان در مراسم تشییع پیکر مطهر شهیدان والامقام عملیات تروریستی مریوان، نشانگر انزجار مردم از حرکت‌های تروریستی و ناجوانمردانه است 🔹ماموستا خالدی امام جمعه دیواندره: نیروهای سپاه در عملیات تروریستی مریوان برای حفظ "امنیت، شرف، آبرو و اقتدار نظام" جان خود را از دست دادند/ هر حرکت مذبوحانه و ناجوانمردانه تروریست‌ها عزمِ مردم را در پاسداری از نظام بیشتر جزم می‌کند 🔹ماموستا راستی امام جمعه موقت سنندج: اقدامات جنایتکارانه تروریست‌ها در به شهادت رساندن نیروهای سپاه مریوان به‌شدت محکوم است/ این اقدامات کور تروریستی باعث می‌شود که مسلمانان متحدتر از گذشته پشتیبان نظام و رهبری شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 📜 سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم، این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود. 👥 برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه، دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمیاد، خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه". ⚠️ اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد. یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار آنرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم، همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه. 😔 تو حال و هوای خودش بود، بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن. در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد، مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات... ✅ بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود. در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم؛ بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی! قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر (ع)! 🌸 مهدی عاشق حضرت علی اکبر (ع) بود، وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر (ع). 😢 حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر (ع) هست. وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته. «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» یا علی اکبر لیلا؛ عشقت میان سینه من پا گرفته                          شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی                       حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته                  پایین پای مرقدت ماوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب                     شش گوشه هم با نور تو ماوا... 📜 شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبر (ع) او را به مهمانی خود قبول کنه. 💖 مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون... ۹۴/۰۱/۲۸ 🍃🌸 🌹 🌺 🌸 🕊🌸 🌸🕊🌸