🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عملیات رمضان آنطور که ميخواستیم موفق نبود. اما به ما نشان داد که
بدون گرفتن جناح از دشمن نميتوانیم به خط دشمن نفوذ کنیم. در حقیقت بعد
از عملیات رمضان همهی محورهای شلمچه تا طلائیه قفل شد! مجبور شدیم ازدل رملها به خط دشمن بزنیم.
پس از مدتی والفجر مقدماتی آغاز شد. ولی آتش سنگین عراقیها سبب شد
به عقب برگردیم. در مقدماتی، نبرد گردانهای پیاده، پس از جنگ با رملها،
موانع زيادی مانند ميادين مين و... بود. پس از این عملیات، در قرارگاه همهی
فرماندهان از جمله علی را دعوت کردم و خواستم علت عدم الفتح را بگویند.
هر کس حرفی زد. در این جلسه علی توانسته بود توجه فرماندهان را با
صحبتهایش دربارهی هور به خودش جلب کند ميگفت:《هنوز دیر نشده.
دشمن روی هور حسابی باز نکرده. هور تنها جناحی است که ما را به پشت
سپاه سوم و حتی چهارم عراق ميرساند. اگرچه منطقهی عجیب و غریبی است،
این مسئله خودش ميتواند یک امتیاز باشد. در هور نیروی انسانی حرف اول را ميزند، نه یگانهای زرهی و تجهیزات پیچیدهی جنگی》
نخواستم که علی بیش از این حرفی دربارهی هور بزند! برای همین بحث
را عوض کردم و برای آنکه بحث هور را جمع کنم گفتم: حالا باید برای
ادامهی حرکت تیپهایی که در خط ميجنگند، تصمیمگیری شود نه هور. به
نظر ميرسد که این عملیات مرحلهی دوم نداشته باشد. در این صورت خودتان
ِ را برای پدافند آماده کنید. روحانی میانسالی که در جلسه بود گفت: نباید
عملیات متوقف شود. مردم چهارمین سال انقلاب را جشن گرفتهاند. کنفرانس
غیر متعهدها چشم به این جنگ دوخته تا موضع خود را اعلام کند.
من مخالفت کردم و گفتم: موقعیت نظامی عملیات حرف دیگری ميزند.
در این میان یکی از فرماندهان دستش را بلند کرد و گفت: ما ميتوانیم مرحلهی
دوم را شروع کنیم. اما مرحلهی دوم عملیات صرفاً به منظور انهدام نیرو و
ّ تجهیزات دشمن انجام شود تا جو تبلیغاتی را به نفع ما تمام کند.
در تأیید حرفش گفتم: مشکل ما عدم تدارکات به موقع و نداشتن عقبهای
نزدیک به خط است. بین تپههای پشت جبهه و خط اول فاصلهای زياد است؛ اما اگر بخواهیم به دشمن ضربه بزنیم و برگردیم، این مشکلات مانع کار ما خواهد شد. بعد دوباره نقشه را باز کردیم و هدف را گرفتن تلفات از دشمن قرار دادیم.با همهی اینها هنوز در فکر صحبتهای علی بودم. از حرفهای علی
مطمئن شدم با عراق نميشود در زمین درگیر شد. عراق زمین و محورهای آن
را پر کرده بود از مین، سیم خاردار، کمین، کانال، بشکههای فوگاز و... مسلماً
نميشد به راحتی از این همه موانع عبور کرد و به خط اول عراقیها رسید.
آن روزها قطعی شده بود که عراق ميداند به چه روشی به او حمله ميکنیم!
جاسوسهای عراقی تاکتیکهای عملیاتی ایران را شناسایی کردند. همین باعث
شد تا در عملیات والفجر مقدماتی به نتیجه نرسیم. بنابراین اولین اقدام را تغییردر اوضاع سازمانی سپاه دیدم. لشکرها را منحل و آنها را تبدیل به سپاه کردیم.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بعد از جلسه عدهای از فرماندهان لشکر سنگر فرماندهی را ترک کردند و
چند نفری هم به سمت بیسیم هجوم بردند تا یگانهای خود را برای حرکت
بعدی آماده کنند. علی هاشمی داشت سنگر را ترک ميکرد که صدایش کردم
و گفتم: بنشین، باید موضوعی را با شما در میان بگذارم!
جز من و علی کسی در سنگر نبود. علی قبل از اینها اطلاعات خوبی از
منطقهی هور به دست آورده بود. به علی گفتم:《حالا هر چه ميخواهد دل
تنگت بگو. ميخواهم از هور بیشتر بدانم.》
قبل از اینکه همهی جوانب طرح بررسی شود، صلاح نبود که در جمع گفته
شود. علی هاشمی که متوجه علت مخالفتم در جلسه شد، با شادابی نگاهی
به نقشه انداخت و شروع به صحبت کرد. گفت:《در شمال غربی هور، شهر
العزیر را داریم و در جنوب غربی، شهر القرنه. بین هورالهویزه و هورالحمار یک
خشکی به عرض هشت تا دوازده کیلومتر قرار گرفته که اتوبان بصره ـ العماره
و نیز رود دجله از دل این خشکی ميگذرد. در دل هور دو جزیره قرار گرفته
که عراقیها چندین چاه نفت در آنجا حفر کردهاند. هنوز مردم در روستاهای
اطراف هور حضور دارند. این منطقه به شکل طبیعی خودش باقی مانده》
پرسیدم: یعنی نیروهای نظامی عراق در این منطقه حضور فعال ندارند؟
گفت: »مسئلهی مهم همین است. عراقیهایی که به ایران پناهنده شدهاند، این مطلب را گزارش دادهاند. اگر لازم باشد، ميتوانیم به آن منطقه نیرو بفرستیم تااز وضعیت کاملاًمطمئن شویم》. پرسیدم: یعنی بین دو سپاه سوم و چهارم عراق چنین شکاف بزرگی وجود دارد؟ چطور ممکن است این منطقهی حساس رها شده باشد؟ اگر اینطور باشد ميتوانیم به پشت سپاه سوم عراق نفوذ کنیم.
با خودم فکر کردم بستن جادهی اصلی بصره ميتواند بسیاری از مشکلات
نظامی شرق بصره را برای ایران حل کند. در همین حین هاشمی از سنگر بیرون رفت و با دو لیوان چای برگشت.
درحالیکه لیوان چای را ميگرفتم، گفتم: چای بعدی را در هور ميخوریم.
٭٭٭
بعد از پیروزی در عملیات بیتالمقدس، استراتژی دشمن به کلی تغییر کرد.
تا آن زمان، دشمن در خاک ما بود و ميتوانست دفاع شناور داشته باشد. با
عقبنشینی دشمن به صفر مرزی، استراتژی ایران، نفوذ به عمق خاک دشمن وتصرف مناطق مرزی و غیر مرزی عراق شد.
عراقیها خیلی زود دست ایران را خواندند. با بسیج همهی نیروهای مهندسی خود شروع به ایجاد موانع، حفر کانالهای آب، مینگذاری وسیع، تلهی
انفجاری و تونل و سنگرسازی کردند. نقطهی قوت ما نفرات زیادمان بود که
شبها با اتکا به خداوند به خاک دشمن هجوم ميبردند؛ اما ما از نظر تسلیحاتی،
مهندسی، تدارکات و لجستیکی از دشمن ضعیفتر بودیم. دشمن هم از طریق
ستون پنجم، پی به این ضعف ما برده بود و مواضع خودش در مرزها را طوری
مستحکم کرد که دیگر ما نميتوانستیم از مرزهای زمینی و خشکی کاری از
پیش ببریم. از طرفی نقطهی قوت سپاه دشمن، برتری در آتش توپخانه، و سرعت عمل در بسیج تانک و نفربر بود که در هور این توان او به کلی سلب ميشد.
وجود آب و باتلاق، هر گونه تحرک زرهی را غیرممکن ميکرد و نقطهی قوت دشمن به نقطهی ضعف مبدل ميشد. توپخانهی دشمن نیز کاراییاش را در هور به طور چشمگیری از دست ميداد؛ زیرا همه جا آب بود و بیشتر گلولهها در آب فرود میآمد و آسیبی به نیروهای ما نمیرسید. مجموع این عوامل باعث شد تا حاج علی اصرار بر انجام عملیات در هور داشته باشد.
عملیات ناموفق رمضان و ... نشان داد که نیروهای زمینی ما در عمل به بنبست
رسیدهاند و کار زیادی در جنوب از آنها برنمیآید. در چنین گیر و داری بود
که اندیشهی عبور از هور به ذهن علی هاشمی و فرماندهان سپاه رسید و این راه،تنها راه خروج از بنبست پیشآمده دانسته شد.
عبور از هور همهی محاسبات دشمن را به هم ميریخت؛ زیرا دشمن و
طراحان استراتژیست او، عبور نیروهای ایرانی از هور را، در فکر خود هم تصور
نميکردند و آن را کاری ناممکن ميدانستند. اگر موفق ميشدیم، ميتوانستیم
دشمن را حسابی غافلگیر کنیم و برگ برنده را به دست بگیریم.
طول منطقهی هور ۹۰تا ۱۰۵کیلومتر در حد فاصل چزابه تا طلائیه بود. هور
مقابل دو استان بصره و العماره واقع شده. وجود جادهی مهم عماره ـ بصره
موقعیت این مکان را خاصتر ميکرد.
بیشتر رفت و آمد نظامی دشمن از این جاده صورت ميگرفت و ما با تسلط
بر هور و عبور از آن، علاوه بر تصرف جاده، دو استان مهم بصره و العماره را
نیز به خطر میانداختیم و این کار کوچک و کمی نبود. دسترسی به رودخانهیدجله و فرات نیز خیلی ساده ميشد.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
◾️ آجرکاللّه یامُولاي یا صاحِـبالزَمــان
(أرواحُناله الفِداه)
⚫️ ايـام شهـادت مظلـومانـه و غـريبانـه حضـرتبـابالحـوائج موسيبـنجعفـر حضـرتامـامموسيكاظـم ( عليهالسلام ) را به پيشگاه مقدس حضرت صاحبالعصروالزمان (عجلاللهتعالیفرجة) و شيعيان،محبين حضـرتش تسليت عرض مينماييم.
◼️ #اللهـمعجللوليكالفرج.
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
4_5834905885582825991.mp3
زمان:
حجم:
3.27M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴هنگام وداع با ناله شده
🌴گویی غم دل صد ساله شده
🎤مهدی #رسولی
⏯ #زمینه
👌فوق زیبا
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
4_5840223136699646152.mp3
زمان:
حجم:
5.34M
روضه در سوگ امام موسی کاظم(ع)؛ کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
با نوای حاج محمود کریمی
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
4_5836794872329144613.mp3
زمان:
حجم:
6.27M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴سال ها سوخته ام تا شررم گردانی
🌴جگرم خون شده تا خون جگرم گردانی
🎤مهدی #سلحشور
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
3.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشکل اساسی کشور ما چیست؟
مشکلی که از زمان قاجار تا الان وجود دارد، ولی بزک کردنهای غربزدهها مانع از آگاهی اکثر مردم میشود.
⛔️خیانتهایی که نباید از یاد ببریم.
https://t.me/joinchat/AAAAAEknigTdj98XWAOfyg
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بعد از عدم الفتح، ناامیدی در نیروهای رزمنده ایجاد شد. همهی فرماندهان
مضطرب و نگران بودند. دیگر نميشد روی زمین و با امکانات محدود و گاهی
با کمبود نیرو با صدام مقابله کرد. هر کدام از فرماندهان هر کاری که ازدستش
برمیآمد انجام ميداد.
ً مثلاً صیاد شیرازی با اینکه موافق نبودم اما طرح عملیات والفجر یک را داد که
آن هم موفق نبود.
طرحها و راهکارها بود که داده ميشد اما فایده نداشت. در قرارگاهها نیز
مراسم دعا و توسل برگزار ميشد تا گشایش و فرجی ایجاد شود. خودم هم
آرام و قرار نداشتم.
یک روز صبح فرستادم دنبال علی هاشمی. قبل از ظهر وارد اتاقم شد. بعد ازاحوالپرسی گفتم: با همهی توان و قدرت و رعایت اصول حفاظتی ميخواهم منطقه ی هور را برای یک شناسایی وسیع آماده کنی. وجب به وجب آن را در
نظر بگیری.علی هاشمی مثل همیشه بیهیچ حرفی گفت:《طبق فرمان از این لحظه حاضرم مأموریت را انجام دهم》
از سکوت، نجابت و حرفپذیریاش خوشم آمد. به علی گفتم: فعلاً زیر نظر
فرماندهی قرارگاه کربلا برادرمان احمد غلامپور کار کن و سعی کن هیچ کس
حتی نیروهایت از هدف کار مطلع نشوند.
طوری رفتار کن که انگار تنها قصد داری منطقه را شناسایی کنی، ولی برای
چه و چرا، هرگز کسی نباید بفهمد. من را هم در جریان کار قرار بده و دربارهی
نحوهی کار و جزئیاتش خودت تصمیم بگیر.هر بودجهای هم که لازم داشتید در اختیارتان ميگذاریم. فقط باز هم
ميگویم حسابشده و کاملاً سرّی و با رعایت اصول حفاظتی کار را انجام
دهید. قرار شد حتی خود من هم به مقامات بالا چیزی نگویم!
علی گفت:《آقا محسن، روی من و نیروهایم حساب کن》
بعد از این جلسه، علی به سرعت نیروهایش را جمع کرد و وارد منطقه شد. کار شناسایی با دقت شروع شد.
برای اختفای بیشتر، روی ماشینهایی که به قرارگاه میآمدند، آرم جهاد
نصب شد! تا کسی به کار اطلاعاتی مشکوک نشود. بومیهای منطقه هم تصورکنند که کارهای سازندگی انجام ميشود.
٭٭٭
در همان اوایل که شناساییهای هور آغاز شد، نیروهای بومی راهی پیداکردند که از سعیدیه آغاز ميشد و پس از چند مرحله به جادهی ترانزیتی العماره ـ بصره ميرسید. اما هنوز استفاده از هور به دلیل وضعیت جغرافیایی خاص، امکانپذیر نبود.جلساتی با حضور علی هاشمی و برادر محسن رضایی در محل عملیات سپاه سوسنگرد برگزار شد.
در این جلسات علی هاشمی اطلاعات نیروهای شناسایی را مطرح کرد، قرار
شد عدهای از نیروهای خُبرهی اطلاعاتی که سرپرستی آنان با حمید رمضانی بود
ً و تا آن زمان در لشکر قدس بودند، کار اطلاعات و شناسایی را مستقلاً در هور
آغاز کنند. آنها در منطقه رفَیع در شمال منطقه مستقر شدند.از آن زمان بود که علی هاشمی و حمید در کنار هم قرار گرفتند. انگار که همدیگر را پیداکردهاند!
آنها حرف همدیگر را خوب ميفهمیدند. حمید از بچههای مسجد جزایری بود و در خصوص کارهای اطلاعاتی برای خودش کسی بود. عدهای از بچههای مسجد هم در کنارش بودند.قرار شد حمید رمضانی اطلاعات شناسایی را بیاورد. برادر محسن هم نامهای به علی هاشمی داد که خطاب به مرکز بوشهر، بندرعباس و شمال بود. طبق آن
قرار شد هر چه قایق لازم باشد در اختیارش بگذارند.
علی هاشمی بلافاصله ستادی تشکیل داد و به جمعآوری قایق و کَرَجی وبلم از سراسر ایران پرداخت. طی سه شب بدون کمترین جلب توجه آنها را
به هور منتقل کرد. مدتی بعد دوباره جلسهای در همان محل و با همان گروه
تشکیل شد.
با توجه به اطلاعاتی که جمعآوری شده بود، نتیجه گرفتیم که چون شمال
هور آبراهها و گیاهان خاصی دارند، عبور از آنها دشوار است.
زمان زیادی لازم بود تا شناسایی بهتر انجام شود و تغییرات در آبراهها داده
شود تا شرایط برای ورود گردانهای رزمی به این منطقه و انجام عملیات در آن آماده شود.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از عکس نوشته و استیکرمذهبی
خواند زبان دلم ثنای محمد(ص)
ماند خرد خیره در لقای محمد(ص)
دیده دل، جام جم به هیچ شمار
سرمه کند گر زخاک پای محمد(ص)
#عید_مبعث_پیشاپیش_مبارک🎊
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات😊
#مرور_طرح_های_سال_گذشته
@Allah_Almighty
══💝══════ ✾ ✾ ✾