eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
364 دنبال‌کننده
23.6هزار عکس
17.6هزار ویدیو
210 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه می‌کردم و مصطفی جان کندنم را حس می‌کرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد. جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه‌ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم‌ها برایش کهنه نمی‌شد که دوباره چشمانش آتش گرفت. 💠 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدن‌مان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم‌ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانه‌اش نشاند. خودم نمی‌دانستم اما انگار دلم همین را می‌خواست که پیراهن صبوری‌ام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :«مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!» 💠 صورتم را در شانه‌اش فرو می‌کردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشک‌هایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست می‌کشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان پیچید. رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور می‌کردند، حرمت و خون ما با هم شکسته می‌شد. 💠 می‌توانستم تصور کنم که حرم را با مدافعانش محاصره کرده‌اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا می‌خواستم من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده‌اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله‌ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی‌دریغ می‌بارید و مصطفی با و اندک اسلحه‌ای که برایشان مانده بود، دور حرم می‌چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست. 💠 نگاهش دریای نگرانی بود، نمی‌دانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش‌قدم شدم :«من نمی‌ترسم مصطفی!» از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب‌هایش را ربود و پای در میان بود که نفسش گرفت :«اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟» 💠 از هول دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :«تو نمی‌دونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمی‌دونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!» هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه‌شان درد می‌کرد، هنوز وحشت بی‌رحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم می‌دوید، ولی می‌خواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :«یادته منو سپردی دست (علیهاالسلام)؟ اینجا هم منو بسپر به (علیهاالسلام)!» 💠 محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را می‌چشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و (علیهاالسلام) را شاهد عشقم گرفتم :«اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟» و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه می‌کنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید :«این و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم می‌رسه، نه به این مردم نه به تو!» 💠 در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش می‌درخشید و با همین دستان خالی عزم کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای (علیهاالسلام) بود که رو به حرم ایستاد. لب‌هایش آهسته تکان می‌خورد و به گمانم با همین نجوای عشقش را به (علیهاالسلام) می‌سپرد که تنها یک لحظه به سمتم چرخید و می‌ترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد. 💠 در برابر نگاهم می‌رفت و دامن به پای صبوری‌ام می‌پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت (علیهاالسلام) شدم. می‌دانستم رفتن (علیه‌السلام) را به چشم دیده و با هق‌هق گریه به همان لحظه قسمش می‌دادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت همهمه شد. 💠 مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان می‌خواستند در را باز کنند و باور نمی‌کردم تسلیم تکفیری‌ها شده باشند که طنین در صحن حرم پیچید... ✍️نویسنده: ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌿درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پ.ا.س.د.ا.ری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. 🍃میدانِ جنگِ ، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😔 🍃قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ سوخته اش شد. 🍃مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. 🍃پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است⚘ 🍃جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را گرم می‌کند🌺 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان 📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍃قلم از روزهایی می‌سراید که تکبیر می‌گفتی و پا در رکاب ، دلیرانه در راه عزت میهنت می‌تاختی. از لحظه های پرتلاطمی که عمل به تکلیف، زمزمه ذهنت شده بود و آخر، راهی جبهه هایت کرد. از ترم های بی‌قراریت در مسیردانشگاه . 🍃می‌نویسم از هر قَدَمت، که با یقینی روشن عجین شده بود. از خونی که بخشیدی و یقینی که به یادگار گذاشتی برایمان؛ تا بار دیگر عَلَم به‌دست گیریم و پا در امتداد مسیرت بگذاریم. 🍃می‌نویسم از عاشقانه ای که بر چهره دل ترسیم کردی و دلی که، خریدارش شد. می‌نویسم و این‌بار دلم، در دستی‌ست که از آسمان به یاری ام دراز کنی. ✨جلوه ایثار انقلاب، 🌺 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ مرداد ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۶۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای خرم آباد ❤❤اللهم صلــــــے علے محــــمد وآل محـــــــمد و عجـــــل فے فرج موڶانا صـــــاحب الزمان عج الله و ایـــــد امامناالــــخامنه اے❤❤ آمین یارب العالمین @shahidmostafamousavi
✍️ 💠 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه می‌کردم و مصطفی جان کندنم را حس می‌کرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد. جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه‌ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم‌ها برایش کهنه نمی‌شد که دوباره چشمانش آتش گرفت. 💠 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدن‌مان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم‌ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانه‌اش نشاند. خودم نمی‌دانستم اما انگار دلم همین را می‌خواست که پیراهن صبوری‌ام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :«مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!» 💠 صورتم را در شانه‌اش فرو می‌کردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشک‌هایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست می‌کشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان پیچید. رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور می‌کردند، حرمت و خون ما با هم شکسته می‌شد. 💠 می‌توانستم تصور کنم که حرم را با مدافعانش محاصره کرده‌اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا می‌خواستم من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده‌اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله‌ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی‌دریغ می‌بارید و مصطفی با و اندک اسلحه‌ای که برایشان مانده بود، دور حرم می‌چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست. 💠 نگاهش دریای نگرانی بود، نمی‌دانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش‌قدم شدم :«من نمی‌ترسم مصطفی!» از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب‌هایش را ربود و پای در میان بود که نفسش گرفت :«اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟» 💠 از هول دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :«تو نمی‌دونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمی‌دونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!» هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه‌شان درد می‌کرد، هنوز وحشت بی‌رحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم می‌دوید، ولی می‌خواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :«یادته منو سپردی دست (علیهاالسلام)؟ اینجا هم منو بسپر به (علیهاالسلام)!» 💠 محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را می‌چشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و (علیهاالسلام) را شاهد عشقم گرفتم :«اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟» و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه می‌کنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید :«این و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم می‌رسه، نه به این مردم نه به تو!» 💠 در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش می‌درخشید و با همین دستان خالی عزم کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای (علیهاالسلام) بود که رو به حرم ایستاد. لب‌هایش آهسته تکان می‌خورد و به گمانم با همین نجوای عشقش را به (علیهاالسلام) می‌سپرد که تنها یک لحظه به سمتم چرخید و می‌ترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد. 💠 در برابر نگاهم می‌رفت و دامن به پای صبوری‌ام می‌پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت (علیهاالسلام) شدم. می‌دانستم رفتن (علیه‌السلام) را به چشم دیده و با هق‌هق گریه به همان لحظه قسمش می‌دادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت همهمه شد. 💠 مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان می‌خواستند در را باز کنند و باور نمی‌کردم تسلیم تکفیری‌ها شده باشند که طنین ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
بسم الله الرحمن الرحیم مستحبی كه بعد از دفن ميّت در كنار قبر اوخوانده مى شود اين نماز ضرر و آسيب را از ميّت دور، و در نيكى برای محسوب مى شود. از اميرالمؤمنين علی علیه السلام روايت شده كه رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: وقتى ميت خود را دفن نموديد و از خاكسپارى اش فارغ شديد، وارث يا خويشاوند يا دوست او در كنار قبر ايستاده و دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اوّل يك بار سوره حمد وسوره فَلَق ، وسوره ناس بخواند ودرركعت دوّم به اين صورت است سوره حمد وبعدو اگر خواست سوره قُلْ هُوَاللّهُ اءَحَد، و سوره قدر را بخواند، و بعد ركوع و سجده بجا آورده و در سجده اش مى گويد: سُبْحانَ مَنْ تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ، وَ قَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ. - پاك و منزّه است خداوندى كه به قدرت خويش ، عزيز و سربلند، و با مرگ بر بندگان چيره و سلطه دارد. سپس سلام نماز را گفته و رو به قبر نموده و مى گويد: اى فلانى پسر فلانى ، اين نماز براى تو و يارانت باشد. مسلّماً خداوند، عذاب و تنگى و فشار قبر را از او برطرف مى كند، و اگر از پروردگارش بخواهد كه مردان و زنان مؤمن و مسلمان ، اعمّ از زنده و مرده آنان را بيآمرزد، خداوند دعاى وى را درباره آنان مستجاب مى فرمايد. و خداوند متعال به دوست او مى فرمايد: اى فلانى پسر فلانى ، چشم روشن باش ، كه خداوند - عزّوجلّ - تو را آمرزيد. و به خود نماز گزار نيز در برابر هر حرف ، هزار كار نيك عطا مى شود، و هزار گناه او محو مى شود. پس ‍ وقتى روز قيامت فرا رسيد، خداوند متعال يك صف از فرشتگان را برمى انگيزاند كه او را تا دَرِ بهشت تشييع و بدرقه نمايند، و هنگامى كه داخل بهشت شد، هفتاد هزار فرشته به استقبال او مى آيند، كه با هر يك طبقى از نور است كه با دستمالى از اِسْتَبْرَق  پوشيده شده ، و در دست هر كدام كوزه اى از نور است كه در آن آب سَلْسَبيل است . پس وى از آن طبق خورده و از آن آب مى آشامد، و خشنودى خداوند بزرگتر است . منبع 📚ادب حضورترجمه فلاح السائل نویسنده : سيد بن طاووس؛ مترجم محمدروحي  جلد۱  صفحه :۱۶۳ یادداشت مرتبط: شایسته است جهت آگاهی و یادآوری وبهره مندی عموم مومنین متن نوشته این روایت تهیه ودرقبرستان هانصب شود ویادر گروه های مجازی و حقیقی و... نشر داده شود، ان شاءالله موردباقیات الصالحات برای ناشرین این روایت قرار گیرداللهم عجل لولیک الفرج 💥انتشار بازمزمه صلوات بلامانع است
بسم الله الرحمن الرحیم مستحبی كه بعد از دفن ميّت در كنار قبر اوخوانده مى شود اين نماز ضرر و آسيب را از ميّت دور، و در نيكى برای محسوب مى شود. از اميرالمؤمنين علی علیه السلام روايت شده كه رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: وقتى ميت خود را دفن نموديد و از خاكسپارى اش فارغ شديد، وارث يا خويشاوند يا دوست او در كنار قبر ايستاده و دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اوّل يك بار سوره حمد وسوره فَلَق ، وسوره ناس بخواند ودرركعت دوّم به اين صورت است سوره حمد وبعدو اگر خواست سوره قُلْ هُوَاللّهُ اءَحَد، و سوره قدر را بخواند، و بعد ركوع و سجده بجا آورده و در سجده اش مى گويد: سُبْحانَ مَنْ تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ، وَ قَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ. - پاك و منزّه است خداوندى كه به قدرت خويش ، عزيز و سربلند، و با مرگ بر بندگان چيره و سلطه دارد. سپس سلام نماز را گفته و رو به قبر نموده و مى گويد: اى فلانى پسر فلانى ، اين نماز براى تو و يارانت باشد. مسلّماً خداوند، عذاب و تنگى و فشار قبر را از او برطرف مى كند، و اگر از پروردگارش بخواهد كه مردان و زنان مؤمن و مسلمان ، اعمّ از زنده و مرده آنان را بيآمرزد، خداوند دعاى وى را درباره آنان مستجاب مى فرمايد. و خداوند متعال به دوست او مى فرمايد: اى فلانى پسر فلانى ، چشم روشن باش ، كه خداوند - عزّوجلّ - تو را آمرزيد. و به خود نماز گزار نيز در برابر هر حرف ، هزار كار نيك عطا مى شود، و هزار گناه او محو مى شود. پس ‍ وقتى روز قيامت فرا رسيد، خداوند متعال يك صف از فرشتگان را برمى انگيزاند كه او را تا دَرِ بهشت تشييع و بدرقه نمايند، و هنگامى كه داخل بهشت شد، هفتاد هزار فرشته به استقبال او مى آيند، كه با هر يك طبقى از نور است كه با دستمالى از اِسْتَبْرَق  پوشيده شده ، و در دست هر كدام كوزه اى از نور است كه در آن آب سَلْسَبيل است . پس وى از آن طبق خورده و از آن آب مى آشامد، و خشنودى خداوند بزرگتر است . منبع 📚ادب حضورترجمه فلاح السائل نویسنده : سيد بن طاووس؛ مترجم محمدروحي  جلد۱  صفحه :۱۶۳ یادداشت مرتبط: شایسته است جهت آگاهی و یادآوری وبهره مندی عموم مومنین متن نوشته این روایت تهیه ودرقبرستان هانصب شود ویادر گروه های مجازی و حقیقی و... نشر داده شود، ان شاءالله موردباقیات الصالحات برای ناشرین این روایت قرار گیرداللهم عجل لولیک الفرج 💥انتشار بازمزمه صلوات بلامانع است
⚠️⚠️توجه اطلاعیه مهم ⚠️⚠️ ⭐⭐بسم الله الرحمن الرحیم ⭐⭐ ❄سلام علیکم ورحمه الله❄ ⬅️‼️‼️نماز و روزه استیجاری چیست؟➡️ ⬅️از نظر احکام اسلامی،‌ نماز و روزه‌های واجبی برای مسلمان در نظر گرفته شده است که اگر کسی نتواند آنها را در زمان مقرر انجام دهد، باید قضای آن‌ها را انجام دهد و اگر نتواند، باید بعد از مرگ او به جای وی قضا را بگیرند. ‼️‼️‼️ ⬅️حقیر طلبه سطح سه عالی تمام اعمال ذیل را با کیفیت خواسته شده انجام میدم مدارک رسمی حوزوی داری کارت مصلین از دفتر ایت الله مصباح ره و دفتر مقام عظمای ولایت ایت الله خامنه ای حفظه الله و دارای کد پورتال رسمی و فعال ⏪عبادات استیجاری اعم از... استیجاری🔵 استیجاری 🔴 ختم قران 🟡 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️‼️❌ختومات اعم از ‼️‼️❌ ایت الله حق شناس ره ‼️🔴🔴ایت الله حقشناس ره فرمودند؛شما چهل روز زیارت عاشورا بخوانید اگر از خدا حاجتتان را نگرفتید، بیایید من برای شما حاجتتان را از خدا میگیرم و من ضامن شما هستم. 🔷️ از مواردی که مرسوم هست برای این چله رفع مشکلات و گشایش بخت جوانان هست که مجرب است #🟡🔴چله دعای توسل یاسین من یتق الله سوره واقعه برای گشیایش روزی زیارت عاشورا (همرا با صد لعن و سلام) سوره حشر 📖استخاره باقران ___ ⛔⛔کپی و نشر هراستفادای از این بنراز لحاظ قانونی و شرعی جایز نیست و رضایتی هم نخواهد بود در پناه مولود کعبه 🤲
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلنگرانه🌱 میگفت‌: اگر به گناه افتادید، یا حتی غرق در گناه بودید دست از برندارید، این رشته ی باریک بین خود و خدا را پاره نکنید عاقبت این نماز شما را اصلاح میکند🎋🌱🌼 آیت‌اللّه‌ضیاءآبادی ألْلّٰهُمَ‌عَجِلْ‌لِوَلِیکَ‌اَلْفَرَجْ🌿 همیشه گفته اند دعا در حق دیگری زودتر مستجاب می شود... گاهی بی هیچ دلیلی خوشحال هستید وحال خوبی دارید... یقین بدانید کسی برایتان دعا کرده است🎋🌱🌼 زندگی زیباتر از آن است که اخـــم کـــنـــی شادتر از آن است که غــصــه بــخــوری و کوتاه تر ازان است که بـیـهـوده تـلـف کـنـی الهی تو این گردش روزگار هر چی غم و ناراحتی ازتــــون دور بـــشـــه و هر چی خوبی و قشنگیه نصیب لحظه هاتون 🎋🌱🌼 منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش بدون ذره ای تردید🎋🌱🌼 قشنگترین قلب ها در سینه مهربانترین افراد است🎋🌱🌼 یا رب تنها نظرت باشد پایان رنج هایم🎋🌱🌼 برای کسی بسوز که 🦋 برای خاموش کردنت 🥀 از اشکش مایه بذاره 🎋🌱🌼 سلام صبح شما بخیر 🎋🌱🌼🌻
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ اول وقت سفارش همه جماعتش را دوست داشتند زياد طولش نمى‌ داد... اگر مى‌ديد يا مى‌شنيد امام جماعتى نمازش طولانى است، تذکر مى‌داد. بعد از هر نمازش سه بار طلب مى‌‌کرد. عوضش نمازهاى فُرادايش را آهسته مى‌ خواند، با سجده‌هاى طولانى و گريه‌هاى زياد وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌹
💠آیت الله بهجت (ره) ؛ 🌱 هرقدر ڪہ نمازهایت منظم و اول وقت باشد ؛ امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد مگر نمےدانے ڪہ رستگارے و سعادت با قرین شده است. ‌ ‌
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخونم یا نه؟ 👈لطفا تا آخر فیلم حتما همراه باشید. ____🍃🌸🍃___ سلام عزیزان✋ این آقا نه آیت الله است ،نه روحانی است ،نه لباس آستین بلند دارد نه ،تسبیح در دست دارد ،نه قیافه‌اش به مسجدی ها می خورد، اما ببین چقدر درباره نماز اطلاعات دارد و چقدر عالمانه و متخصصانه دارد جایگاه نماز را ثابت می کند 🤔 فیلم و پیام این نوجوان دهه هشتادی به صد پیام که من و امثال من بار گذاری می کنند ارزشمند و مفیدتر است 👌 خدا به وجود اینچنین نوجوانی تورا شکر🤲 خداوند ان شاءالله بر توفیقاتش بیفزاید🤲