eitaa logo
شهید روح اله صحرایی
526 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
20 فایل
سومین شهید مدافع حرم شهرستان هزار سنگر آمل مدیریت کانال توسط خانواده شهید صحرایی لینک کانال👇👇 @shahidsahrai ارتباط با ادمین @Mrasoul91
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار سلیمانی امروز مهمان خانواده های شهدای مدافع حرم🌸🍃 @shahidsahrai
هم اکنون سالگرد شهید قره محمدی،مصلی آمل🌸🍃 @shahidsahrai
بین الحرمین نائب زیاره شهید عزیزروح اله صحرایی هستم۰🌷🌷 @shahidsahrai
🔺‌ تصاویری از دیدار صبح دیروز خانواده‌های معظم شهدای مدافع حرم، با سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بوسه سردار سلیمانی بر صورت محمد رسول صحرایی 🌸🍃 @shahidsahrai
🔺 نماز مدافعان حرم در زیر باران بخاطر مطمئن نبودن از رضایت صاحبخانه زندگی اینها را ببینیم وکمی فکر کنیم دقیقا ما کجاییم وچه میکنیم...؟! @shahidsahrai
پرچم متبرک آقا ابوالفضل العباس در منزل پدر شهید روح الله صحرایی نائب الزیاره دوستان🌸🍃 @shahidsahrai
تا خاک مرا سرشت، یا معصومه روی دل من نوشت: یا معصومه یک پنجره پرواز مرا خواهد برد از صحن تو تا بهشت،یا معصومه ◼️وفات خواهر کریمه امام رضا علیه السلام تسلیت باد◼️ #شهید_روح_اله_صحرایی #حرم_حضرت_معصومه @shahidsahrai
همگی دعوتید🌸🍃 @shahidsahrai
پنجشنبه های دلتنگی..... دلا یاران عاشق زود رفتند  از این وادی همه خشنود رفتند من و تو مثل یک مرداب ماندیم  خوشا آنان که مثل رود رفتند... شادی ارواح طیبه شهداو درگذشتگان #فاتحه_صلوات❣ @shahidsahrai
هم اکنون مزار نورانی شهید صحرایی،نائب الزیاره همه دوستان 🌷🌷 @shahidsahrai
شب سردی بود... زن بيرون ميوه‌فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مى‌خريدند . شاگرد ميوه‌فروش ، تُند تُند پاكت‌هاى ميوه را داخل ماشين مشترى‌ها مى‌گذاشت و انعام مى‌گرفت . زن با خودش فكر مى‌كرد چه مى‌شد او هم مى‌توانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديك‌تر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوه‌هاى خراب و گنديده داخلش بود . با خودش گفت : «چه خوبه سالم‌ترهاشو ببرم خونه . » مى‌توانست قسمت‌هاى خراب ميوه‌ها را جدا كند و بقيه را به بچه‌هايش بدهد... هم اسراف نمى‌شد و هم بچه‌هايش شاد مى‌شدند . برق خوشحالى در چشمانش دويد... ديگر سردش نبود! زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوه‌فروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! » زن زود بلند شد ، خجالت كشيد . چند تا از مشترى‌ها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد... راهش را كشيد و رفت. چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! » زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت : « اينارو براى شما گرفتم . » سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار . زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم . زن گفت : « اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم‌نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسان‌ها و احترام گذاشتن به همه آنها بى‌هيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچه‌هات بگير . » زن منتظر جواب زن نماند ، ميوه‌ها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مى‌كرد . قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم . 🍍🍌🍋🍊🍉🍈🍇🍏🍐 یلدای امسال در هنگام خرید میوه سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم @shahidsahrai
🍃🌸🍃 پسر ماه بیا در #شب_یلدا بدرخش ای‌مسیحای دل‌خسته‌ی زهرا بدرخش شب یلدایی این هجر ندارد پایان؟! سرتان سبز به آیینه‌ی فردا بدرخش... @shahidsahrai