پارسال همه دوستام رفته بودن
همه شوون فقط من مونده بودم
هرروز گریه میکردم زنگ میزدم بهشون(:
الان چیکار میکنید؟!
زائر دارید؟!
چند تا زائر دارید؟!
کی برمیگردید؟!
انواع اقسام سوال...
کوتاهی خودم بود ک نرفتم اما خب
میشه گفت دعوتم نشده بودم
خیلی بیقرار بودم خیلی حالم بد بود (:💔
رفتم اومدم
اما دلم گیر بود تو راهیان جنوب
آخه آخرین بار ک رفتم قبل کرونا بود...
بعد گذشت تا اینکه اعلام کردن برای خادمی جنوب برای بازه دانش آموزی...
منم ک از خدا خواسته...
اما خب ی سری اتفاقات اومد جلو ک من فکر نمیکردم برم
متوسل شدم ب خودشون
اما این متوسل شدن با بقیه روز های ک متوسل میشدم فرق داشت...
میدونستم صدای قلبمو میشنون
از حالم خبر دارن
ک باید برم پیشش شون...
چون خیلی نیاز داشتم
گل نرگس خیلی خوش بو
من هرچی بشینم از گل نرگس تعریف کنم
شما متوجه حرفام نمیشید تا گل نرگس بگیری بو کنی...
بعد متوجه حرفام میشی
دوره خادمی مثل همین گل نرگس
تا نیاید حسش نکنید متوجه حرفام نمیشید
هروقت ک میرید تشنه تشنه تر میشی
دوره خادمی شهدا دنیایی برای خودش...
بقول یکی از بچهای خادم:
بچه ها ما یکسال تو شهر و مراسمات فعالیت میکنیم برای چهارده روز خادمی
گاهی وقتا هم شاید پیش بیاد کمتر شایدم بیشتر...