eitaa logo
عنایات شهدا 🌷
1.1هزار دنبال‌کننده
131 عکس
10 ویدیو
0 فایل
لطفا عنایات شهدا و نحوه‌ی آشنایی با رفیق شهیدتون رو برامون بفرستید ❤ ️👇👇 @Modafeaneharaam_ad ادرس کانال👇 👇 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649 آری... شهدا زنده‌اند...🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
عنایات شهدا 🌷
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 بسم رب الشهداءوالصدیقین السلام علی الشهداء السلام علی رفقاءالشهداء ورحمه الله وبرکاته.... چندسال قبل (درماه محرم وصفر) برای چندروزجلسه مراسم مذهبی دعوت شدیم.ازعنایات خداوند متعال عقیده داشتم بعدازنام الهی ابتداباید مجلس بایادی ازامام عصرمان علیه السلام(عج)آغازشود.وقتی شب قبل اشعارومطلب تهیه می کردم برگه ای که اشعارش درموردامام زمان علیه السلام(عج) بودازدستم گرفته می شد برگه ای که اشعارش درموردشهدابودبه دستم داده می شداما آن موقع درست متوجه نمی شدم حس می کردم دارم کار بدی انجام میدم بجای اینکه ابتدای مجلس ازامام عصرمان علیه السلام(عج) یاد کنیم دارم اشعاردیگری آماده میکنم... فردایش که مجلس راشروع کردیم اشعاری که درمورد شهدابودخوانده شدیادم نیست تمام شده بود یانه که صاحبخانه(که آن روز قیافه اش زرد رنگ وصورتش لاغر شده بود انگار تازه عزیزی ازدست داده خیلی منقلب بود)گفت:برادری داشتم حدود 13 ساله بودوقتی گاردشاهنشاه ملعون به مدرسه فیضیه قم حمله وکشتار راه انداخت به طرف گاردی ها رفته باتیرکمان(ان شاءالله این قسمت رادقیق عرض کرده باشم)آنها رامیزد.سربازان گارد شاهنشاهی ملعون هم آن قدراین بچه رامی زنند که زیر دست وپا له شد وشهیدش کردند. (السلام علی اربااربا فی کربلاء...) گویاخواهراین شهیدهمان روز برادرش شهیدشده بودخیلی منقلب ورنگ پریده بودو گفت: دیشب همان واقعه ی درگیری برادرم با گاردی ها را به طورفیلم مستندازتلوزیون پخش کردند.پدرم به ساواک پنجاه هزارتومان پول دادوپیکرمطهربرادرشهیدم راگرفت اما دوباره ساواک پیکر مطهر راپس گرفت(اگردرست یادم باشد)پیکرمطهرشهدارادردریاچه نمک قم ریختند. داغ دل این خواهر شهید تازه شده بود.خداعذاب قاتلان شهدارازیادکندوماراازعشاقش قراردهد ان شاءالله... متوجه شدم به علت این موضوع بود که اشعار درمورد شهدا برای آن مجلس جور شد... قسمتی ازآن اشعار: اگرداری هوای شعرباران اگر داری هوای روی یاران اگرغم دردلت سکنی گزیده ببرنام حسین ع راچون شهیدان شهیدان آرزوی یارداشتند به یادکربلا دل زارداشتند شهیدان ازغم کرببلاسوختندو رفتند هزاران یاحسین ع گفتندورفتند ...................(علیمه) 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
سلام باعرض تسلیت ایام محرم میخواستم یک عنایتی رواز عرض کنم🌹 راستش حدود ده یازده سال بودکه مانمی تونستیم زیارت بریم😔 یعنی صاحب کارشوهرم اجازه نمیداد وماهرسال ازتلویزیون پیاده روی رو میدیدیم من نذرهای زیادی کردم تاقسمتمون بشه تااینکه وصیتنامه شهیدصفری روخوندم نوشته بودهرکس برای من۴۰روز بخونه حاجتشو از خدامیگیرم واگه نشد توی اون دنیاجبران میکنم🌹 امروز روز۲۵ است که زیارت عاشورامیخونم دیروزهمسرم زنگ زدوگفت امسال میتونیم بریم اربعین‼️ اصلاازدیروزتاحالاتوشوکم هنوزباورم نشده... خدایاشکرت🌹
🍃💔🍃 شهیــــد💔 برای فرزند دار شدن کاملا ناامید بودم و دل مرده وقتی متوجه شدم شهید مدافع حرم آورده اند آمدم بر سر مزار شهید حمید سیاهکالی مرادی و خیلی گریه کردم و قسمش دادم و گفتم نذر میکنم بستنی بدهم در مزارتان و برایتان زیارت عاشورا بخوانم آن شب خواب دیدم شهید و همسرش به من هدیه ایی دادندخداوند به من بعد از دیدن خواب فرزندی به من عطا کرد و ما را غرق در خوشحالی کرد فرزندی سالم و زیبامن هنوز مرید این شهید عزیز هستم و خاک پای خانواده محترمشان بعد از تولد فرزندم نذرم را در مزار این شهید ادا کردم.
باسلام وخداقوت میخواستم بگم که چندسالی بودکه یک مشکلی برام پیشامدکرده بودبااینکه مشکل عجیب وغریبی هم نبودولی اصلا اصلاحل نمیشد(ببخشیدکه ازگفتنش معذورم) خلاصه داشتم کلیپهای شهدای مدافع حرم رومیدیدم که رسیدم به شهیدعزالدین ذوالفقار نحوه ی دستگیری وشهادتش روکه خوندم تاچندروزحالم خوب نبود😔وبرای این شهیدوالامقام ناراحت بودم تااینکه تصمیم گرفتم که چهل شب برایشان سوره واقعه بخوانم ✨ میدانم نیازی به قسم خوردن نداردولی باورکنیدکه این مشکل که بااینکه کوچک بود ولی تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود باعنایت این شهید به راحتی حل شد 🌹🌹 شهیدی که داعشی ها سر از بدنش جدا کردند💔
سلام من تاحالا فقط متوسل به شهیدبرادراقامحسن حججی شدم🌸 روز عاشورامن خیلی گریه کردم گفتم می خوام برم #اربعین کربلا باورتون نمیشه همون محرم ابعین رفتم #کربلا....😍✨🌺
سلام وتسلیت ایام #اربعین🏴 راستش میخواستم یه موضوعی روبگم که خودم هنوزهرموقع یادم میاد دلم می لرزه مااصفهان زندگی می کنیم وفاصله ی زیادی بامزار #شهیدحججی نداریم فاصله ماحدودنیم ساعت است باماشین مدتی بودهرچی برنامه ریزی میکردیم بریم مزارشون یه جوری برناممون به هم میخورد خیییییلی دلتنگ شدم😞 شب بود وقتی می خواستیم بخوابیم به همسرم گفتم این هفته هرجوری شده بایدبریم☝️ ایشون توخواب وبیداری گفت باشه وخوابش برد کمی که گذشت احساس کردم بوی عطرعجیبی کل فضای خونه روگرفته✨‼️ اولش نفهمیدم پاشدم اطراف روگشتم ببینم بوازکجاست ولی چیزی پیدانکردم یکهواحساس کردم که صدای دلتنگی من به گوش شهیدحججی رسیده🌿 وخودشون اومدن 🕊😭💔 شمابگیدمن ساده ام ولی من ایمان پیداکرده ام که دل به دل راه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنایات شهدا 🌷
سلام باعرض تسلیت ایام محرم میخواستم یک عنایتی رواز #شهیدنویدصفری عرض کنم🌹 راستش حدود ده یازده سال بو
من خودم تا حالا کربلا نرفتم خیلی داغونم😞چند سال هست آرزوی حرم آقا رو دارم چله زیارت عاشورااز روز عاشورا به نیابت از گرفتم هنوز چله تموم نشده وتا هست ازش دوتا حاجت خواستم گفتم اول کربلا بعد شعل برای شوهرم چند شب پیش توی تجلیل از خادمان حسینی شهرمون دعوت شدیم اونجا قرعه کشی بود گفتم آقا همه میگن باید بطلبه روسیاهم آقا اگه میطلبی برام خودت جورش کن😔میدونی مشکلم چیه شوهرم یه مدت بیکاره نمیتونم برم برام یه نشونه بزار که مطمئن بشم آقا بهم نظر داری و میطلبی و خودم کاهل وتنبل هستم در این راه ....خلاصه قرعه کشی شد واسم من به قرعه نیفتاد اسم چند تا از دوستام در اومد اتفاقا دلم نشکست‼️ نمیدونم چرا انگار امیدی نداشتم که قرعه به نامم بیفته پس فردا ظهرش خواهرم پیام داد گفت..... اینم نشونش ....گفت یه نفر هزینه یه زائر اولی فرستاده خودمم تا لب مرز هزینه ت رو میدم بیا بریم‼️ باور کنید خیلیی ذوق زده شدم هنوز باورم نمیشه ارباب منو طلبیده باشه😭😭😭 هنوز راهی نشدم ولی به امید خدا میخوام برم اینو مدیون سیدالشهدا هستم و شهید صفری میخوام برم خدمت آقا حاجت دیگه م روکه کار برای همسرم هست بعد از دعای فرج از آقا بخوام..... التماس دعا✋
سلام من سوریه حرم حضرت زینب هستم🌺 این سفر رو هدیه از رفیق شهیدم گرفتم شهید حمید سیاهکالی مرادی ✨ بهم اجازه داده بهش بگم داداش حمید😭😭😭 وقتی کتابشون رو خوندم بی نهایت دلبسته شون شدم و ارادت پیدا کردم همون اوایل آشنایی و رفاقت با شهید ازشون سه تا سفر زیارتی خواستم که برام امضا کنن و واقعا تو این سفرهاباهام باشن مشهد کربلا سوریه مشهد رفتم و وقتی ازشون نشونه خواستم مادرشون رو تو حرم دیدم حالا هم سوریه که اصلا باورم نمی شد و بماند که چجوری قسمتم شد😭و دیروز باز هم وقتی نشونه خواستم بازم مادرشون رو در حیاط حرم خانم حضرت زینب(س)دیدم 😭 خیلی به مادرشون ارادت دارم من خودم ساکن تهرانم اما این شهید اهل قزوین هستن. و اونقدر با معرفت بوده که حتی قسمتم شد ماه رمضان در دیداری که با خانواده شهدا دارن هرماه من و دخترم هم با خانمهای قزوین بریم منزل پدر شهید😭
#ارسالی👇👇 سلام حالتون خوبه من تازه باکانالتون آشناشدم امروز صبح عضو شدم برام جالبه یه جایی هست که از شهدا بگیم🌸 وگوشهایی هست برای شنیدن حرفهای ما راستش من عنایت شهید توزندگیم زیاد دیدم ولی میخوام عنایت بزرگی رابراتون بگم ازشهید بزرگوار شهید محمدرضا تورجی زاده☺️ ایشون شهید بزرگ و مهربونی هستن من خودم خواهرشهیدی هستم و عنایتهایی ازجانب داداشم دیدم 🙂 ولی امشبی میخوام ازایشون بگم ان شاالله بشرط حیات از داداشم هم میگم حقیقتش من طلبه هستم و بعنوان تبلیغ‌میرفتم مدارس یکی ازدوستام کتاب یازهرا زندگینامه شهید تورجی زاده. رابهم معرفی کردن📔 گفتن برای تبلیغ مدارس خوبه مطالعه کردم جالب بود برام وقتی داخل کلاسها میگفتم بچها گریه میکردن آخرکتاب عنایتهای شهید هم گفته شده جالبه مطالعه کنید🌹 من چندوقتی ازخداوند متعال فرزندی میخواستم چندسالی هم دنبال دکتر بودم .....تااینکه شب خواب دیدم شوهرم میوه کوچکی داد دستم...میوه اندازه عناب بود کوچلو👌 بعدبهم گفت اینو ازداخل با غ🌴 شهید تورجی زاده چیدم بخور منم اونو خوردم .....بعدازچندوقت بادعای شهید دختری خداوند بهم عطا کردن به نام خدیجه خانم😍 میخام بگم این شهدا خیلی مهربون هستن و حتما هم میتونن خیلی ازکارها روانجام بدن☝️ کافیه متوسل شیم بهشون💔❤️
عنایت شهید حججی👇👇👇😢 لطفا بخونید... باسلام بر دوست داران شهدا بخصوص سردار بی سر خانمی از دزفول هستم اولین باری که چشمم به عکس شهید افتاد تمام وجودم شد محبت به شهید حججی انگار سالهاست که میشناسمش احساس دلتنگی عجیبی داشتم عکسش وتوی حرم امام زاده آقا سبزقبا دیدم هروقت که چشمم به عکسش میافتاد اشک امانم نمیداد نمیدونستم چراا ولی من شهدای مدافع حرم رو خیلی دوست داشتم خیلی شدید همیشه گریه میکردم چرا من نمیتونم جز شهدای مدافع حرم باشم من یه زن بودم و اجازه جهاد تو جبهه جنگ ونداشتم پسری هم نداشتم که بخوام بفرستم اجازه برادرهام دست من نبودن از این بابت اینقدر گریه میکردم که فقط خدا میدونه از ته دل دوست دارم در راه امام حسین وحضرت زینب کشته بشم از دفتر حرم عکس شهیدوگرفتم بردم خونم توی اتاق وصل کردم تا نیمه شب با عکس حرف زدم وگریه کردم از اینکه انگار سالها میشناسمش دلم واسش تنگ شده منو به عنوان خواهر قبول کن همیشه مواظب منو دخترام باش تا زنده هستیم خیلی حرف زدم از دلتنگیام از غم وغصه هام از تنهایهام واسش گفتم التماسش کردم منو به عنوان خواهر قبول کنه وقتی خوابیدم خواب دیدم ده نفر خانم اومدن دورم وگرفتن ولی صورتاشون وندیدم من هم وسط اونا نشستم یه دسته گل اوردن گذاشتن توی گردنم گفتن اینم نشونه به عنوان خواهر محسن حججی از اون شب همه چیزم شد محسن تو هرکاری ازش کمک میگریم باهاش حرف میزنم جوابم ومیگیرم میدونم همیشه کنارم تاجایی که عکس اول صفحه گوشیم عکس محسن شوهرم میگه خوشبحال محسن که اینقد دوستش داری دوسه روز قبل از اینکه داعش سرنگون بشه خواب دیدم دارن محسن وخاک میکنن سنگ قبرش شیشه ای بود دورتادور جنازه ده تا سر بریده خانم بود ولی صورتشون معلوم نبود فقط من ویکی از دوستام صورتمون مشخص بود گفت اینا جز مدافعان حرم هستن خیلی خوشحال شدم گفتم منم جز مدافعان هستم به کسی نمیگم تا نوبت من بشه واقعا خواب عالی بود عین واقعیت بعداز چند روز گفتن داعش نابود شد و پیام سردار سلیمانی واقعا من محسن وفقط به عنوان برادر میشناسم نه یه شهید مدافع حرم خوش به سعادتشون ممنونم محسن جان از اینکه همیشه باهام هستی .خادم آقا سبزقبا التماس دعا