eitaa logo
شمیم آشنا
16.6هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
7.6هزار ویدیو
317 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ اسلام دشمن بیکاری و بیکارگی است انسان به حکم این که از جامعه بهره می‌برد و به حکم این که کار بهترین عامل سازنده فرد و اجتماع و بیکاری بزرگترین عامل فساد است باید کار مفید انجام دهد . ( وحی و نبوت / ص 118) 🌤 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش
🌹شمیم آشنا🌹 🔳 ذکر روز پنج شنبه (صدمرتبه) #ذکر_روز 🆔 @Shamimeashena
💢 وقتی خصلت خوبی را در زن دیگری یافتید، یعنی به آن توجه کرده‌اید و توجه شما به دیگری برای همسرتان آزار دهنده و ضدصمیمیت است حتی اگر آن زن خواهرزنتان باشد. 🆔 @Shamimeashena
⭕️ ارتش #آمریکا بعد از سونامی ژاپن در قالب "عملیات توموداچی" (عملیات دوستی) با ناو هواپیمابر رونالد ریگان و 18 ناو جنگی دیگه به کمک مردم گرفتار ژاپن اومد و ۱۲۵۰۰ نیروی آمریکایی حدود ۵۲ روز تو منطقه حضور داشتن و در موردش مقاله‌ها، لینک‌ها و حتی فیلمهایی هم ساخته و پرداخته شده! 🔺اینجا نیروی بسیج مردمی عراق, #حشدالشعبى چهارتا هایلوکس و ده تا بیل مکانیکی آورد، گفتن وای نظام از عراق نیرو آورده مردم رو سرکوب کنه #تلنگر 🆔 @Shamimeashena
💠 امام حسن عسکری: عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. تحف العقول، ص ۴۴۲ #حدیث_روز 🆔 @Shamimeashena
💢 این‌جاست معروف است که از بیدل خواستند که بیتی بسراید که هیچ‌گاه پایان نیابد. او عصایی به دست گرفت و این بیت را شروع کرد و همین‌طور عصازنان در‌حالی‌که با عصا به زمین اشاره می‌کرد. آن را ادامه داد: بر انگشت عصا هر دم اشارت می‌کند پیری که مرگ این‌جاست، یا این‌جاست، یا این‌جاست یا این‌جاست... 🆔 @Shamimeashena
🔻 احادیث درباره کار و کارگر در معارف و احکام اسلامی، حقوق برای کارگر معین شده و نسبت به اجرای دقیق آن تأکید بسیار شده است، تا جایی که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود می فرماید: حق زیر دستان بر تو آن است که بدانی ضعف آنها و قدرت تو (از نظر مالی، بدنی و فکری) دلیل تسلط تو بر آنها شده است. ادامه در لینک زیر 👇 http://shamiim.ir/a/25222 🆔 @Shamimeashena
💢 راز های خوشبختی به همسرتان بگویید به جای این که به امور دیگران سرک بکشد و ذهن خود را به کار دیگران معطوف کند، به کار خود بپردازد و هرچه می‌خواهد در باغ خویش بکارد. 🆔 @Shamimeashena
💢 بابای من واسه اینکه ثابت کنه هوا هنوز انقدر گرم نشده که ما کولر روشن کنیم یه هفته اس ظهرا با پتو میخوابه وسط هال .... !! 😄 🆔 @Shamimeashena
کودک آداب معاشرت را ابتدا از والدین و از طریق مشاهده رفتار و کردار آنها فرا می گیرد و این امر موجب شکل گیری مهارت های اجتماعی او در آینده می‌شود. 🆔 @Shamimeashena
💢 اتمام‌حجت یکی از دوستانم، در دوران مجردی در طبقه دوم خانه‌ای اتاقی اجاره کرده بود. از قضا پنجره اتاق رو به خانه زنی باز می‌شد که وضعیت مناسبی نداشت و اصلاً بنای دلربایی داشت تا این‌که بالأخره یک روز صبح همین‌که پنجره را باز می‌کند،‌ آن زن با حالتی نامناسب او را به خودش فرامی‌خواند. دوستم می‌گفت «من عنان از دست دادم و با شتاب از پله‌ها به‌طرف خانه‌اش راه افتادم که پایم پیچ خورد و با سر از پله‌ها به زمین خوردم و سرم به تیزی گوشه پله اصابت کرد و مدتی بی‌هوش شدم. وقتی به هوش آمدم دیدم سرم پر خون است و مدت نیم‌ساعت بی‌هوش بوده‌ام. کمی که به خود آمدم به‌شدت پشیمان شدم و شروع به زاری و استغفار کردم.» دوستم همان روز به خانه یکی از آشنایانش که از علمای بزرگ بوده می‌رود و همه ماجرا را برای ایشان تعریف می‌کند. آن عالم به رفیقم می‌گوید «بیا و حجت را بر خدا تمام کن. برو خواستگاری و تکلیفت را انجام بده، اگر نشد به خدا بگو دیدی نشد!» دوستم هم به خواستگاری دختر مؤمنه‌ای می‌رود و وعده و قرارها را می‌گذارند. بعد می‌آید پیش همان عالم و می‌گوید: می‌خواهیم برویم خرید، پول دارید به من قرض بدهید؟ آن عالم هم می‌گوید «نه هیچ امکانی ندارم.» و مثلاً برو و فردا بیا ببینیم چه می‌شود. فردا صبح نیم‌ساعت به‌قرار خرید بازار که دوباره دوستم به منزل آن عالم می‌رود، ایشان به او می‌گوید «حجت را بر خدا تمام کن برو مغازه طلافروشی بگو پولی ندارم، هرچه خواستند، بگو ندارم! نهایتاً به هم می‌خورد و حجت بر خدا تمام شده است.» آن بنده خدا به همراه خانواده عروس عازم بازار می‌شوند درحالی‌که درونش غوغایی بوده است. دوستم می‌گفت «در ابتدای بازار یکی از رفیقانم را دیدم که آمد به طرفم و گفت آقای فلانی را ندیدی؟ (اسم آن عالم را برد) خانه نبود. پنج هزار تومان به او بدهکارم، آمده‌ام که بدهم. فوراً گفتم: بده به من، به او می‌رسانم. تمام خریدمان شد 4950 تومان. وقتی آمدم به خانه آن عالم و داستان را گفتم. اشک ایشان سرازیر شد.» راوی: سید مجید پورطباطبایی 🆔 @Shamimeashena