👆 اگر میدانستیم تکفرزندی چه آسیبهایی به زندگی امروز و فردای فرزندانمان میزند، هیچگاه نعمت داشتن برادر و خواهر را از آنها دریغ نمیکردیم.
#تک_فرزندی
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#آیههای_آشنا
💠 با استفاده از گفتارهای استاد محسن قرائتی
🔰 کسی به شما چشمک نزند!
😉⛔️ از مسائل حقوقی اسلام این است که خانم برای غیر شوهرش آرایش نکند. آرایش، جزو ذات و نهاد زن است؛ زن آرایش را دوست دارد. منتها اسلام گفته این آرایش باید برای شوهر باشد. قرآن میفرماید «لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» (احزاب، 33). ریشه این «تَبَرُّج» از «بُرج» است؛ برجی که ما خودمان هم میگوییم. برج به ساختمانهای بلند میگویند، همانهایی که در مسیر، چشم آدم را جلب میکند.
✅ قرآن میفرماید: جوری حرکت نکنید که چشم افراد، حتی یک آدم بد به شما جلب شود؛ یعنی برای یک آدم بد هم که چشمچران است، باید خودت را حفظ کنی؛ «فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَض؛ تا کسی که در دل او مرض است، در شما طمع ورزد.» (احزاب، 32) مانتو باشد یا چادر؟ رنگی باشد یا مشکی؟ تنگ باشد یا گشادتر؟ پارچه قیمتی باشد یا ارزان؟ اسلام، ملاک قرار داده: اگر چشم آلودهای هست، آن چشم به شما جلب نشود، یعنی لباس شما به کسی چشمک نزند.
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#تلنگر
⏳ فایده حجاب
🧕 گفت: اینهمه حجاب حجاب میکنید، فایدهاش چیست؟
گفتم: فوایدش که خیلی زیاد است، اما اگر بخواهم خلاصه بگویم میشود: خیابانهای امنتر، خانههای گرمتر، زنان ارزشمندتر و...
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#شهید_سلیمانی
#والدین
🌷حاجی خیلی متعبد بود. نماز جعفر طیار عصر جمعه ایشان ترک نمیشد. اهل اشک و گریه بود. حاجی یک چیز عجیبی بود. ویژگیهایی داشت که خیلی پدر و مادر خود را دوست داشت. دست پدر و مادر خود را میبوسید. بلیت پرواز میگرفت و ساعت 11:40 به کرمان میآمد و یک ساعته میآمد تا بافت در خانه پدر و مادرش، در قناتملک. یک و نیم میرسید و به بافت میرسید ساعت 3 بود. دست و پای پدر و مادر خود را میبوسید و تا 4 برمیگشت. [یعنی] فقط برای بوسیدن دست پدر و مادر خود میرفت. اهل اشک و توسل بود. آدم عجیبی بود.
🎙خاطرهای از حجتالاسلام دکتر حسین جلالی، نماینده رفسنجان در مجلس، در برنامه دستخط، دوم خرداد 1401
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🌷شهدا با معرفتند
پا که در مقتلشان گذاشتی قسمشان بده به رفاقتشان؛
و یقین کن حاضرند باز هم جان بدهند
تا تو جان بگیری
🌷از شهدا بخواه تا دستت را بگیرند.
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
درد انگشت شست دست؛ دلایل، درمان و پیشگیری
یکی از بزرگترین امتیازات فیزیکی انسان نسبت به دیگر جانوران، انگشت شست اوست. انگشتان شست ما به ما اجازه میدهند اشیاء را بگیریم و به محیط اطرافمان بهتر دست بزنیم. اما به همین دلیل، شست ما در معرض استفاده بیش از اندازه و آسیب و ... قرار دارد که میتواند در نهایت به دردناک شدن این عضو بیانجامد.
ادامه مطلب در لینک زیر👇👇👇
http://shamiim.ir/a/29135/
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گمشده در تاریخ
احمد متوسلیان فرمانده لشکر ۲۷ رسول الله(ص) در جنگ هشت ساله ایران و عراق، در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ در مسیر طرابلس به بیروت به دست نیروهای حزب فالانژ لبنان به اسارت درآمد.
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🔴چطور داشتن خواهر و برادر از کودکی تا سالمندی در مدرسه موفق ترتان میکنند؟
🙄عجب !؟
👈جالب است بدانید داشتن خواهر و برادر برای رسیدن به موفقیت در کار و حتی مدرسه هم مثمر است. مطالعهای که به تازگی در دانشگاهی ژاپنی انجام شده، نشان میدهد دانشآموزانی که خواهر و برادرهایشان مدارج علمی بالایی داشتهاند، به سطوح آکادمیک بالاتری دست یافتهاند.
اما دلیلش👇اینجاست
شاید کمک خواهر و برادرها در مسائل و مشکلات درسی یکدیگر باشد یا رقابت با آنها برای رسیدن به موفقیتهای بالاتر. هرچه هست، این تحقیق ثابت کرده موفقیت یا شکست تحصیلی یک فرد تا حد زیادی تحت تاثیر شرایط تحصیلی خواهر و برادرهایش بوده و خواهد بود.
#فرزند_بیشتر
#فواید_فرزند_بیشتر
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🌸 حکایت واقعی بسیار زیبا و پندآموز
👈زود قضاوت نکن !
خانم معلمی تعریف میکرد:
در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم.
به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.
چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.
روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم.
باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.
ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود، شروع کرد به حرکت جلوی جمع.
دست و پا تکان میداد و خودش رو عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.
بچهها هم سرود را میخواندن و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.
سرم از غصه سنگین شده بود و نمیتونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم.
خب چرا این بچه این کار رو میکنه، چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقل و تو دل بروی بچهها بود!!
رفتم روبروش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمیفهمید
به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت بدهم.
خونسردی خودم را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد!
فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند.
نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.
از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش میکنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه،
من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانشآموز حتمی شود.
حالا متوجه شدن زنی که کنارم ایستاده، مادر این بچه هست، رفته بود جلو و بسیار پرشور میخندید و کف میزد،
دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینجوری کردی؟!
چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست، برای مادرم اینکار را میکردم!!
معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟!
چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: خانم اجازه؟ صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح میدم؛ مادرِ من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است،
چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم.
تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود،
این زبان اشاره است، زبان کرولالها
همین که این حرفها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و با تمام وجودم دختر را محکم بغل کردم!!
تو دلم گفتم آفرین دخترم، چقدر باهوش، ببین به چه چیزی فکر کرده!! چقدر قشنگ تلاش کرد که مادرش هم مثل همه مادرا از این سرود لذات ببره...
فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،
نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیاء و معلمان همه را گریه میکردند!!
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!!!
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش میرفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند!!
درس این داستان این بود: زود عصبانی نشو، زود از کوره در نرو، تلاش کن زود قضاوت نکنی، صبر کن تا همهی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#تلنگر
⏳ قبول حق!
🔸 آیتالله سید عبدالله فاطمینیا(ره)
نماز خوانده است. «حاجخانم قبول باشد.» «قبول حق باشد!» یعنیچه! این الان دارد برای شما دعا میکند؛ «قبول حق باشد.» یعنیچه؟! یعنی قرار بود قبول شیطان باشد؟! من نمیدانم این چه حرف بیربطی است و از کجا آمده! بگو: خدا شما را حفظ کند انشاءالله. حوائج تو هم برآورده شود. قبول حق باشد یعنیچه؟
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃