🛑 امام حسین(ع): ملتی که خشنودی مردم را با خشم خدا معامله کند، هرگز رستگار نخواهد شد.
📚 عوالم، جلد۱۷
#حدیث
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
مشک
همه ى اميد #عباس بود؛؛؛
و عباس؛
همه ى اميد #حسين…
حالا هر دو روى زمين ريخته اند!!!😭
#تاسوعای_حسینی_تسلیت_باد 🖤
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#سلام_مولایمن
🍂ای آخرین سلالهی زهرا تبارها
ای وارث شکسته دلِ ذوالفقارها...
🍂بی تو چهار فصلِ دلِ من، خزانی است
چشم انتظارِ آمدنِ تو بهارها...
🍂آقا فدای شال عزای محرمت
چشم تو خون شده ز غمِ روزگارها...
صبحتون امام زمانی
#امام_زمان
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
849.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ای علم افراشته در عالمین
اکشف، یا کاشف کرب الحسین
#یا_اباالفضل
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🔻اسرار امام حسین (ع) بر توقف و تاخیر جنگ از شب به صبح عاشورا
🌱🌱دهه اول محرم الحرام فرصت مناسب و ویژه ای است به تحلیل و تفسیر پرسش و پاسخ عاشورایی به پردازیم که بتواند به بخشی از نیازهای معنوی ،فکری...🌱🌱
ادامه مطلب در لینک زیر👇👇👇
https://shamiim.ir/اسرار-امام-حسین
🏴 با ابوالفضل قهر نکن!
▪️شیخ عبدالرحیم شوشتری (یکی از شاگردان شیخ انصاری در نجف) مشکل مسکن داشت. برای حل این مشکل گاهی میآمد حرم حضرت علی (ع) و گاهی حرم حضرت ابوالفضل (ع). روزی در حرم حضرت ابوالفضل (ع) عربی بیابانی را دید که بچه فلجش را آورد کنار ضریح و گفت «یا ابوالفضل (ع) بچهام را خوب کن.» بچه شفا پیدا کرد و خوب شد و رفت. عالم شوشتری گفت «یا ابوالفضل (ع) پس ما چه؟ این عرب دیر آمد و زود رفت. من که دیگر به حرمت نمیآیم». این حرف را زد و در حالی که هیچکس از حاجت او اطلاعی نداشت، راهی نجف شد. وقتی وارد جلسه درس شیخ انصاری شد، شیخ دو کیسه پول به او داد و گفت «این پول را بگیر و برای خود خانهای بخر، اما با ابوالفضل (ع) قهر نکن!»
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🏴برادر
▪️آري كبوتر با كبوتر فرق دارد
چشمان ليلي خشك يا تر ... فرق دارد
ليلي تمام عمر مجنون خودش بود
مجنون همان ليلي است؛ ساغر فرق دارد
پيغمبران سرمست از يك جرعه بودند
اما پيمبر با پيمبر فرق دارد
دنيا پر از دلواپسيهاي غريبي است
هر روزمان با روز ديگر فرق دارد
لب تشنه جان ميداد و مشك آب بر دوش
ديدي برادر با برادر فرق دارد؟
✍️شاعر: روشن سلیمانی
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🏴 خواب دیدم یک نفر در مشک دریا میفروخت
▪️خواب دیدم یک نفر در مشک دریا میفروخت
بالها را میخرید و دستها را میفروخت
خواب دیدم آب بیتاب نگاهش مانده بود
او نگاهش را به یک فردای زیبا میفروخت
مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود
اشکهایش را به یک لبخند صحرا میفروخت
او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود
ماه زیبا را به تاریکی شبها میفروخت
گریه میکردند آن شب نخلهای نینوا
در کنار کودکی تنها که خرما میفروخت
خواب دیدم مشک را بر شانهاش آتش زدند
دستهایش در میان رود دریا میفروخت
✍️نغمه مستشارنظامي
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🏴 با اشک روضه،
منتقمش را صدا بزن...
🏴 شاید به حُرمت غم عُظمی،
ظهور کرد...!
اَلسّلامُ عَلی الحُسَین وَ عَلی علی اِبن الحُسَین
وَ عَلی اَولاد الحُسَین وَ عَلی اَصحاب الحُسَین
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این خیمهها و این کودکان برایتان آشنا نیستند؟
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena