#رمضان 🌸 مهمانی روز هفدهم ماه مبارک 🔹حدیث صلوات، حدیث تصویری، دعای روز هفدهم و... 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#رمضان 🌸 مهمانی روز هفدهم ماه مبارک 🔹شرح یک اسم الهی، حدیث، ره‌نمایی بزرگان، چند پیام از جزء هفدهم قرآن و... 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#رمضان #روزه‌دای 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#رمضان #بندگی ☘️در ماه بندگی هر روز یک عمل نیک را تمرین کنیم☘️ 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

|مذاکره یا تحمیل؟! #مذاکره 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

🔹سواری گرفتن نتانیاهو از ترامپ کمال شرف کاریکاتوریست عرب معتقد است حمله آمریکا به یمن، با پول امارات و آل‌سعود و به نفع صهیونیست‌ها انجام شده است. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#نوروز #کتاب 📙 معرفی کتابی برای اوقات فراغت نوروز 🔸تنهاترین عاشق،‌ عاشق‌ترین تنها 🔹نصرالله قادری 🔸انتشارات کتاب نیستان 📘 «حلوای معاویه بوی سگ می‌داد، پس ابوذر او را گفت: جان پدر! ذره نازنینم. بو کن. هر چه را از سوی معاویه آمد بو کن. اگر بوی سگ داد نخور. چون اگر بوی سگ بدهی پروانه‌ها از تو فرار می‌کنند.» (بخشی از متن کتاب) نویسنده در این کتاب تلاش کرده است حضرت ابوذر این صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) را بیش از پیش به مخاطبان معرفی کند. مخاطبانی که خیلی کم از اصحاب رسول اعظم(ص) می‌دانند، اما زیاد اسمشان را شنیده‌اند و می‌دانند این یاران باوفای حضرت نقش بسیار تأثیرگذاری در شکوفایی اسلام داشته‌اند. ماجرای این کتاب از زندان شروع می‌شود؛ زندانی که راوی ماجرا در آن به سر می‌برد. او کاتب است و احتمالاً در روزهای آخر زندگی خود. اسیر دست حاکم وقت است و می‌خواهد نگذارد حقیقت فراموش شود. او می‌نویسد و با روحی فراخ سفری را نزدیک به مرگ تجربه می‌کند. 📙 این کتاب در 19 فصل نوشته شده است تا چیزی در روایت زندگی ابوذر کم نگذارد. آن مرد در باران آمد، اولین سلامی که در اسلام گفته شد، کشتی در اقیانوس نور، صدای بال هزار هزار فرشته می‌آید،‌ اشک زن‌ها را لمس نکنید، بعضی مرگ‌ها فقط یک نقطه کوچک‌اند،‌ همین! من می‌خواهم او زنده بمیرد، آن مرد با استخوان شتر در دست آمد، و او جانشین همه نداشتن‌ها است،‌ عنوان تعدادی از فصل‌های این کتاب است. 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#بهار #نوروز 🌸 رباعی بهاری آیینه‌ی روزگار لبخند خداست آرامش سبزه‌زار لبخند خداست از عطر نگاه باغ‌ها دانستم نام دگر بهار لبخند خداست ✍️ عبدالرحیم سعیدی‌راد 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#مناجات #نوروز 🙌 خدایا! فروردین آغاز سال زندگی است؛ و رمضان، آغاز سال بندگی توفیقی ده که زندگی را با بندگی آغاز کنیم... ✍️ محمدجواد محمودی 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#تلنگر #نوروز 🔰 وسعت روح - چرا تو زنگ زدی بهشون آخه؟! ما بزرگ‌تر بودیم، اونا اول باید زنگ می‌زدن! - ما اول بریم خونه‌شون؟ نه! ما بزرگ‌تریم، اونا اول باید بیان. - چرا این‌همه به بچه‌شون عیدی دادی؟! مگه اونا چقدر به دختر ما عیدی دادن؟ - و چرا... 🔆 آقاجان/ خانم‌جان! بزرگی به سن و سال نیست؛ به وسعتِ روح شماست که چقدر قادرید بی‌حساب‌وکتاب و بی‌توقع جبران، به پای بقیه، مهر بریزید. اگر اهلِ چرتکه انداختن در محبت هستید، یعنی در حصار تنگ و تاریکی به اسم «مــن» محصورید! زودتر بشکافیدش و بیایید بیرون! بیرون هوا آزادتر و روحتان بانشاط‌تر است. چه‌جوری بشکافید؟ دقیقاً برخلاف میلتان، رفتار کنید؛ جوری که دردتان بیاید. آن‌وقت خیلی زود طعمِ شیرینِ شکافتن این پوسته‌ سخت را حس می‌کنید! 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#قرآن #آیه‌های_زندگی 🔸 «إنَّ اللهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقْتَتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَنٌ مَّرْصُوصٌ؛ خدا کسانی را که همچون سدی فولادین صف می‌بندند و در راهش می‌جنگند، دوست دارد». (سوره صف، آیه 4) 🔹 مقابل دشمنان خدا صف ببندید تا حالا به این فکر کرده‌ای که چه موقع‌هایی بیشتر از همیشه دوستمان دارد؟ که در کدام روزها بیشتر خاطر ما بنده‌هایش را می‌خواهد؟ که در کدام وقت‌ها بیشتر از همیشه پز خلقت ما را به فرشته‌هایش می‌دهد؟ لازم نیست راه دوری بروی، خودش جوابمان را به ساده‌ترین شکل ممکن داده؛ در آن روزها و شب‌ها که شانه‌به‌شانه هم می‌جنگیم؛ فارغ از این‌که دشمن مشترکمان زلزله بم یا سیل خوزستان یا حتی سال‌های سخت کرونا باشد. فارغ از این‌که بند پوتین‌هایمان را برای به خاک مالیدن بینی داعش سفت کنیم یا اسرائیل. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena

#تلنگر #نوروز 🕠 قبل از 6:20 دقیقه صبح 🔸 به ساعت نگاه كردم. 6:20 دقيقه صبح بود. دوباره خوابيدم. بعد پاشدم. به ساعت نگاه كردم. 6:20 دقيقه صبح بود. فكر كردم هوا كه هنوز تاريك است. حتماً دفعه اول اشتباه ديده‌ام. دوباره خوابيدم. وقتي پاشدم هوا روشن بود، ولي ساعت همان 6:20 دقيقه صبح بود. سراسيمه از رختخواب بیرون پریدم. باورم نمي‌شد ساعت مرده باشد! به اين كارها عادت نداشت! من هم توقع نداشتم. 🔹 آدم‌ها هم مثل ساعت‌ها هستند؛ بعضي‌ها كنارمان هستند مثل ساعت، مرتب، هميشگي. آن‌قدر صبور دورت مي‌چرخند كه چرخيدنشان را حس نمي‌كني. بودنشان برايت بي‌اهميت مي‌شود. همين‌طور بی‌ادعا مي‌چرخند. بی آن‌که بگويند باطری‌شان دارد تمام مي‌شود. بعد يکهو روشني روز خبر مي‌دهد كه ديگر نيستند. قدر اين آدم‌ها را بدانيم؛ قبل از 6:20 دقيقه صبح! 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃