#اربعین
🏴یکوقت هست پول داری خرج کنی، البته این هم لیاقت میخواهد، اما یکوقت نداری و اینگونه خرجی میکنی. من دیدم آدمهایی را که اگر شما توی خانهاش میرفتی سعی میکردی اگر مهمان هستی توی خوردوخوراک مدارا کنی، اما طرف هرچه دارد با شوق میآورد.
ماهیگیری را توي برنامه تلويزيونيمان پخش کرديم. مدتهاي مديدي را ماهي صيد ميکرد براي مشايه توي موکبش. گفت «ببين! باورم اينه که امام حسين جبران ميکنه و کرده. الآن ديگه دنبال منفعت نيستم از حسين. دنبال خسارتم. حسين به من خسارتم بزنه من بُردم».
✍️رسالت بوذري / 40 ساله / مجري تلويزيون / تهران / محل گفتوگو کربلا
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴يکي چهار تا دونه پرتقال را پوست کنده از وسط نصف کرده. بعد آن یکی شيخ قبيله است؛ يعني ما بايد بفهميم شرايط شيخ قبيله بودن و پير قبيله بودن يعني چي؟ اين آدم تو قبيلهاش حرف بزنه هيچ کي صداش درنميآد، ولي آمده وسط جاده ايستاده، نشسته التماس آدمها را ميکند تو رو خدا از اين بخوريد. حیثیتشان وابسته به اينه، آبرویشان انگار وابسته به اينه. نميدونم چيه؟
اربعين چه اتفاقي است براي اينها؟ بعد شما زيست عمومي مردم عراق و عرب را بشناسي متوجه اين موضوع ميشويد که اينها اين معرفت را در اين سطح و عمق بهصورت دائمي ندارند، ولي ميبينيد تو اين فضا چه معرفت عجيبي دارد موج ميزند! خيلي عجيبه به نظر من.
همين است که بعد از زيارت اربعين، ديگه بقیه زيارتها برام مزه نداد، حتي امام حسين(ع). من امسال تحويل سال هم کربلا بودم، ولي ديگه اين ماجرا نيست؛ يعني آن شيريني که تو اين اربعين وجود دارد در هيچ زيارتي از امام حسين من تجربهاش نکردم. انگار امام حسين از اهلبیت سواست، اربعين امام حسين هم از بقیه زيارتهايش سواست.
✍️علي غفاري / 30 ساله / مشاوره کسبوکار / تهران / محل گفتوگو: نجف
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴خانمي دم مسجد کوفه ما را برد خانهاش. با آن خانه فقيرانهاش، اینقدر قشنگ از ما پذيرايي کرد و اینقدر با ما خوب بود که واقعاً توي خانهاش احساس راحتي کردم. احساس کردم خانه خواهرم هستم. اينقدر خوب بود اين زن. خدا به سر شاهد است بهترين پذيرايي را از ما کرد. فقط دلش ميخواست فکر نکنيم همه کوفه بد بودند. گفت ما مردم کوفهايم، ولي ما آن کوفه نيستيم.
ميخواهند ثابت کنند خودشان را که ما اگر آن موقع بوديم از آنها نبوديم. ده نفر آدم را پذيرايي کرد. تکتکمان را بهترين جاي خواب داد، خوابيديم. موقع رفتن هم بدرقهمان کرد تا دم مسير. خيلي آن شب توي خانه اين زن گريه کردم. گفتم اي کاش يکي مثل تو بود در را به روي مسلم باز ميکرد...
✍️محبوبه درويشي/ 35 ساله / عکاس / تهران / محل گفتوگو: جاده نجف کربلا
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
#نبایدهای_سفر_اربعین
🏴 مبادا دلی بشکند
▫️گاهی همه داروندار پیرزنی روستایی چند کیلو خرما است که آن را در سینی میگذارد و با عشق در میانه راه مینشیند تا کام زائر اربعین را شیرین کند. گاهی هم توان مالی میزبان عراقی، پذیرایی از زائران با شیرینی لاکچری عراقی است. مبادا برای خوردن میان وعدهای بهتر و پروپیمانتر از کنار پیرزن، پیرمرد یا جوان روستایی که همه سرمایهشان همان چای، شربت یا خرمای خاک خورده است، بگذرید. شکمو نباشید و تا میتوانید دل به دست آورید.
«اللــــــــهم صـــــل علـــــــی محمـــــــد و آل محمــــــــد و عجــــــل فـــــــــرجهم»
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴امام حسين(علیهالسلام) به حبيببنمظاهر دستور دادند که منطقه کربلا را بخرند. کربلا ملک حضرت است و ما ساکنان کربلا هرچه داريم از آن حضرت است. ما از خود هيچ نداريم.
من يک زمين داشتم نزديک خيمهگاه. سالها پيش از طرف عتبة امام حسين(علیهالسلام) زمين را خواستند تا خيمهگاه را گسترده کنند. قيمت گذاشتيم. خيلي زياد ميشد و تهیه هزينهاش برايشان سخت بود. گفتم اصلاً هزينهاش را از شما نميخواهم. باشد به حساب امام حسين(علیهالسلام). هديه کردمش به عتبه. مسئولان هم محبت کردند و تکهاي از سنگ بالاي سر حرم را دادند بهم. اصلاً بيقيمت است آن سنگ. چندتايي از پولدارها ميخواستند ميلياردها دينار پول بدهند و سنگ را بخرند. ندادمشان. اين قيمتيترين گنج من است.
من بيسواد هستم، اما آنچه کسب کردهام و هرچه اندوخته دارم از اين مجالس حسيني است.
✍️حاج حميد عمران العامري / 65 ساله / کربلا / محل گفتوگو: کربلا
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴نشسته بودیم توی بلوار نجف به کربلا. خسته بودیم و پاها دیگر کشش راه رفتن نداشت. هنوز اول شب بود و وقت زیاد بود. یکی از رفقا پیشنهاد داد برای اینکه از لحاظ روحی کمی هوا بخوریم یک تفأل به حافظ بزنیم. من نیت کردم که خواجه یک عزل هدیه بدهد درباره اوضاع آن لحظه ما. نشسته بین راه و میان آنهمه عاشق. دیوان حافظ را که باز کردیم دوباره غزلش هوش از سرمان برد. میشد برای هر غزلش یک دل سیر گریه کنی...
▫️غلام نرگس مست تو تاجداراناند
خراب باده لعل تو هوشیاراناند
تو را صبا و مرا آبدیده، شد غماز
وگرنه عاشق و معشوق رازداراناند
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگواراناند
گذار کن چو صبا بر بنفشهزار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقراراناند
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکاراناند
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزاراناند
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سواراناند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کان جا سیاهکاراناند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
که بستگان کمند تو رستگاراناند
✍️حسین نصر/ طلبه/33 ساله/ اصفهان/محل گفتوگو: کربلا
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴ميداني، همه سال خمسي دارند، من سال اربعيني هم دارم؛ يعني يک سال پول جمع ميکنم تا اربعين بيايم اينجا عشقوحال. بعد تا برميگردم دوباره شروع ميکنم به جمع کردن پول براي سال بعد. سالي يکبار را بايد بيايي، اگر نيايي انگار یکتکهات گم ميشود. مثل اینهایی که روضه سالانه دارند. ميداني، از يک مقطعي بايد يک پولي از زندگيات خرج بشود براي روضهها. بچهات بايد از يک سنّي عادت کند به اقتضائات اين زندگي. مثلاً بچهات با اینکه کوچک است و با سروصدا مأنوس نيست، بايد عادت کند توي هيئتها بيايد. بايد سياه پوشيدنت حفظ بشود و خانهات روضه بگيري...
✍️سید مجتبی مؤمني/روزنامهنگار/30 ساله/تهران/محل گفتوگو: نجف
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴مامان آرتروز زانو داره و خيلي نميتوانست راه بياد. خيلي هم ترديد داشت در اینکه بياد. من براش ويلچر گرفتم گفتم که هرجا ميتواني بنشين رو ويلچر، هر جا هم عشقت ميکشه پياده برو. خيلي از مسير را پياده رفت؛ يعني بيش از توانايي ظرفيت راه رفتنش تو تهران. خودش ميگفت که من نميفهمم چهجوري دارم ميرم. اینکه مال خودشه ولي اون چيزي که من احساس ميکردم اين بود و که خيلي وجد داشت و خيلي ذوق داشت. همين برايم شيرين بود. [پدر و مادرم] خيلي دعا ميکردند که خدا خيرت بده که ما را برداشتي آوردي؛ يعني هي اين چند روز هر جا مينشستن هرجا بلند ميشدن هرجا مثلاً موکب ميرفتيم هرجا هر اتفاقي که ميافتاد ما را دعا ميکردند؛ و اين خيلي به من ميچسبيد.
✍️علي غفاري / 30 ساله / مشاوره کسبوکار / تهران / محل گفتوگو: نجف
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴بچه من از حمام که میآورمش بيرون مريض ميشود. سريع سرما میخورد. سوسول است در اين حد، اما اينجا اينهمه سرما گرما، گردوخاک اصلاً عين خيالش نيست، انگارنهانگار توي جادهايم. اصلاً انگارنهانگار اين مسافت را دارد میآيد. روي دست ميگيريمش. نه میتواند درست دستشويی کند، نه ميتواند بازي کند. نه توي کالسکهای ميتواند بچرخد. گاهی ميخواهد پرت بشود پايين، ولي بلندش میکنيم دوباره میخندد. وقتي بهش شير ميدهم، فقط به علياصغر رباب فکر ميکنم. با دخترم حرف ميزنم. ميگويم: «مامان جان! بارانا جانم! هيچوقت دل امام حسين و بچههاشرو نرنجون. هيچوقت کاری نکن امام حسين و امام زمان از ما نااميد بشن. ما شيعهايم روي ما يه حساب ديگه باز ميکنن. از هیچکس اندازه ما توقع ندارن.»
گريه ميکنم و دعا ميکنم. انشاءالله خود امام حسين(ع) کمک کنند که بچهام هم توی اين مسير بماند.
✍️اکرم خضلی / کارمند بانک / تهران / محل گفتوگو: نجف
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴من [با گروه برنامهساز تلویزیون] هی توی مسیر عقب و جلو میرفتم؛ یعنی بخواهی بدانی شاید بیشتر از اینهایی که از نجف پیاده آمدند، پیاده رفته باشم، ولی آن خلوت و تنهايي و حالي را که اينها داشتند من نداشتم؛ بهخصوص اينهايي که شبها حرکت ميکردند. به نظر من عشق دنيا را آنها ميکردند. روزها بالاخره شلوغتر است، سروصدا هست، خوردنیها و اينها هست. بعد همينها حجاب میشود. نمیگذارد خلوت کنی با خودت، ولي اينهايی که اهل دلاند و عشقياند شب حرکت میکنند.
البته روزها هم چيزهاي قشنگي هست براي ديدن. اين با هم بودن و همبستگي، تجلياش توي حرکت جمعي روز است. اين جمعيت پيادهرو و خادم، نزديکترين تصوير با جامعه آرماني است که بشر دنبالش است. نزديکترين تصويري است که از بهشت برايمان گفتهاند. اینکه هرچي بخواهي در اختيارت است. نزديکترين تصوير به جامعهاي است که روايات برايمان از زمان ظهور گفتهاند. آقا مگر نگفتهايد يک زن از اینطرف عالم برود آنطرف عالم هيچ تعرضي در کار نيست؟ خب بيا ببين امنيت اين روزها را. مگر الآن اينجا اينطور نيست؟
✍️شهرام شکيبا/ شاعر و طنزپرداز / تهران / محل گفتوگو: کربلا
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#اربعین
🏴من بين راه آدمی را ديدم که مکزيکي بود. ماترياليست هم بود. ازش پرسيدم تو توريستی يا چيز ديگري آوردهات اينجا؟
گفت: نه، من همه جای دنيا ميروم و مراسمهای مذهبيشان را میبينم، ولي اين عجيبترين مراسمي بوده که ديدهام. اين مراسم پيام خاصی است برای کساني که اشکال غيردينی حکومت را دنبال میکنند. با اين حرکت در حقيقت اشکال غيردينی حکومت و تفکرهاي غيرديني بر باد است. يک امر دينی ميتواند چنين جرياني را به وجود بياورد و اینهمه انسان را جابهجا کند؛ درحاليکه هيچ حکومت و تفکر غيرديني نتوانسته اینقدر انسان را يکجا شيدا کند و بهشان سبک خاصی از زندگي را بياموزد.
✍️شهرام شکيبا/ شاعر و طنزپرداز / تهران / محل گفتوگو: کربلا
📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena