لوح | اینجا هنر به خادمی آستان توست...
هدیهای ناچیز تقدیم به استاد فرشچیان عزیز
.
اجرای تصویرسازی: محمدصادق سبزهای
مدیر تولید: جعفرپیشه (صریر)
.
🔸خبر: پیکر استاد فرشچیان به شهر اصفهان رسید.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#داستان
#تأمل
🔸دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی ما نیاید!
💭 آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانههای مردم رخت و لباس میشست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. نهفقط این، بلکه این گذشته مادرم مرا خجالتزده کرده است. به نظرتان چکار کنم؟!
💭 استاد به او گفت: از تو خواستهای دارم؛ به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا تا به تو بگویم چکار کنی. جوان به منزل رفت و با حوصله دستهای مادرش را در حالیکه اشک بر روی گونههایش سرازیر شده بود، شست. او برای اولین بار بود که دستان مادرش را درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده بود و تماماً تاول زده و ترک برداشته بود را دید، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرزه میافتاد.
💭 پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را به من نشان دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم؛ چون اون ديروزش را برای آینده من خراب کرد!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#سلامت
#خواب
🔻اگر صبحها با گردن درد از خواب بیدار میشوید، همین امشب بالشت خود را عوض کنید!
▫️یکی از عوامل اصلی این دردها، نامناسب بودن ارتفاع و انعطافپذیری بالشت است که سبب میشود طی خواب، سر در وضعیت نامناسبی قرار گیرد و دیسکها و عضلات گردن تحت فشار و کشش قرار گیرند.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
17.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خانواده
#پروفسور_محمد_اسماعیل_اکبری
🔻 موضوع : ۲۱- قانون چگونگی خراب کردن جمعیت
💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمتهای مجموعه کلیپهای پروفسور محمد اسماعیل اکبری به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://shamiim.ir/courses/womens-identity-in-the-passage-of-history-dr-siavashi/
🆔 @Shamimeashena
📆 امروز چهارشنبه
☀️۲۹ مرداد ۱۴۰۴ هجرے شمسے
🌙 ۲۶ صفر ۱۴۴۷ هجرے قمری
🎄۲۰ آگوست ۲۰۲۵ میلادے
┄┅═══✼✨┅┄
🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش
🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا
🆔 https://rubika.ir/shamimeashena روبیکا
#جوادالائمه
#حدیث
🏴 اعتماد به خدا بهای هر چیز گرانبهاست و نردبانی به سوس هر بلندایی.
📗بحارالانوار، ج 5، ص 14.
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
هر صبح را با لبخند و یک دنیا حس خوب شروع کن 🐦🍃
که خدا در دل های شاد و مهربان خانه دارد
به امید صبح شاد و روزی پر از موفقیت
برای شما🌱
#صبح_بخیر
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ابتکار
🎥 برای عوض کردن لامپ لازم نیست رو چارپایه بروی
با سه تا قاشق و کش لامپ رو اینجوری عوض کن👌🏻
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#حکایت
#تأمل
🔸کدام پسر؟
▫️سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصلهای نه چندان دور از آنها پیرمرد دنیا دیدهای نشسته بود و میشنید که هر یک از زنها چهطور از پسرانشان تعریف میکنند.
زن اول گفت: پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمیرسد.
دومی گفت: پسر من مثل بلبل اواز میخواند. هیچ کس پیدا نمیشود که صدایی به این قشنگی داشته باشد.
هنگامیکه زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمیگویی؟!
زن جواب داد: در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست؛ او فقط یک پسر معمولی است. ذاتاً هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطلهایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطلها سنگین و دستهای کار کرده زنها ضعیف بود.
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسیدند. پسر اول روی دستهایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زنها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زنها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
پیرمرد با تعجب پرسید: منظورتان کدام پسرهاست؟ من که اینجا فقط یک پسر میبینم!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena