eitaa logo
شمیم آشنا
16.3هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
315 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
در جهانی زندگی می‌کنیم که کلمات بیشتر از گلوله‌ها آدم کشتن. . 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
▪️حسرت ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چالم جاری بود. درِ یخچال رو باز کردم و تخم‌مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف‌اش، برای خودش جلز ولز خفیفی کرد که زنگ در را زدند؛ پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می‌گفت: نون خوب خیلی مهمه! من که بازنشسته‌ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می‌گیرم. در می‌زد و نون رو همون دم در می‌داد و می‌رفت. هیچ‌وقت هم بالا نمی اومد؛ هیچ‌وقت. دستم چرب بود. شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه‌پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلاً پدرم از اون جور آدم‌هاست که بیشتر آدم‌ها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی‌شود. صدای شوهرم از توی راه‌پله می اومد که به اصرار تعارف می‌کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می‌کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانواده‌ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی‌بوسیم، بغل نمی‌کنیم، قربون‌صدقه هم نمیریم و از همه مهم‌تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. خانواده‌ی شوهرم این‌جوری نبودن، در می‌زدند و می‌آمدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می‌زدند؛ قربون صدقه هم می‌رفتند و قبیله‌ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی‌فهمید که کاری که داشت می‌کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می‌کرد، اصرار می‌کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلاً خوشحال نشدم. خونه نامرتب بود؛ خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم... چیزهایی که الان وقتی فکرش را می‌کنم خنده‌دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می‌رسید! شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان‌ها چای بریزد که اخم‌های درهم رفته‌ی من رو دید. پرسیدم برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم! گفتم: ولی من این کتلت‌ها رو برای فردا هم درست می‌کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست، اما … در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه‌فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت دخترجون! ببخشید که مزاحمت شدیم. می‌خوای نون‌ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم! پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه‌ی گیاه‌خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد. و پانزده سال گذشت. پدر و مادرم هر دو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می‌کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می‌زدم پدرم صحبت‌های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره‌های پشتم تیر می‌کشد و دردی مثل دشنه در دلم می‌نشیند. راستی چرا هیچ‌وقت برای اون نون سنگک‌ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه برمی‌دارم. یک قطره روغن می‌چکد توی ظرف و جلز محزونی می‌کند. واقعاً چهارتا کتلت چه اهمیتی داشت؟! حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می‌خورد: «من آدم زمختی هستم» زمختی یعنی ندانستن قدر لحظه‌ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم‌ترین‌ها . حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه‌ی خالی چنگال به دست کنار ماهیتابه‌ای که بوی کتلت می‌داد آه بکشم؟ آخ! لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛ فقط… فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می‌آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه... میوه داشتیم یا نه… همه چیز کافی بود: من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می‌گفت. نون خوب خیلی مهمه! من این روزها هرقدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستاش نون سنگک گرم و تازه و بی‌منتی بود که بوی مهربونی می‌داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتش را می‌فهمی.... 🍃شادی روح همه پدران و مادران آسمانی فاتحه و صلوات🍃 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹توصیه مهم کارشناس تلویزیون به پدران و مادران: ۷۰ درصد دل درد نوزاد عاطفی است! 🔸روزی که حال مادر بد است، دل درد نوزاد بیشتر است 🔸به آغوش کشیدن فرزند در کودکی توسط پدر، امنیت و اعتماد در نوجوانی را به همراه دارد. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🔹صبر کردن برای هر انسانی لازم است. والدین می‌توانند با رفتار خود صبوری را در کودکان ایجاد کنند. بدین منظور باید تا ۱۸ ماهگی کودک بلافاصله درخواست او را اجابت کرد، اما بعد از آن با کمی تاخیر به کودک پاسخ داد. در مدت تاخیر به کودک بگویید که بعد از انجام کار خود به کودک جواب خواهید داد. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی خبرنگار اهل ترکیه به همسایگی با ایرانی‌ها افتخار کرد در ایام جنگ ۱۲ روزه حتی یک نفر هم از ایران به ترکیه نرفت و کسانی که ساکن ترکیه هم نبودند آمده بودند تا به ایران بروند. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
☑️ ‏امسال در دانشگاه شریف تدریس داشتم. با توجه به این‌که خیلی سال است به زبان انگلیسی تدریس و تحقیق و مطالعه دارم، در اولین جلسه با دانشجویان، عذرخواهی کردم بابت این‌که شاید برخی مواقع بیش از حد از لغات انگلیسی استفاده کنم. تأکید کردم که این نه نشانه دانش و کلاس که ضعف من است و درخواست کردم که هرجا توانستند با معادل فارسی، سخنم را تصحیح کنند. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
1.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره‌ای شیرین از استاد قرائتی😂😂😂 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
☑️ وقتی تیم برنده می‌شود، به همه یک نوع مدال می‌دهند، هرچند نقش افراد متفاوت باشد؛ تفاوت نقش‌ها موجب تفاوت رنگ مدال‌ها نمی‌شود؛ «مردان و زنانی که طبق اسلام عمل می‌کنند، مردان و زنانی که از ته دل، دین را باور دارند، مردان و زنانی که با فروتنی گوش به فرمان‌اند، مردان و زنانی که باصداقت‌اند، مردان و زنانی که در برابر مشکلات و سختی عبادت و جاذبه گناه صبورند... خدا برای همه اینان آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است». 📗احزاب، 35 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 سلام بر تو ای پیمان خدا... 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
☑️ دبیرستان، عینکی بودم. بارها با حواس‌پرتی بدون عینک رفتم مدرسه. هنوز درس شروع نشده، بدون این‌که زنگ زده باشم خانه، یکی می‌گفت منوچهری! بابات اومده. از پشت پنجره می‌دیدمش. از کجا می‌فهمید؟ نمی‌دانم، ولی همیشه می‌فهمید و بدون اخم‌وتخم می‌آمد و عینکم را می‌داد به من. کاش می‌شد پدرم را از جهان بزرگ‌سالی پس بگیرم! 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
☑️ دوستم موعد اجاره‌ خانه‌اش سر رسیده بود. صاحب‌خانه‌اش با لحن خیلی بدی گفته بود «شما باید بلند شید، فکر نکنم وسعتون دیگه برسه به اجاره این خونه». هفت‌صد پیش داشتند و پنج میلیون کرایه. داشتند دنبال خانه می‌گشتند که خدا خواست و باغچه‌شان فروش رفت. دنبال خانه‌ای شیک و تمیز می‌گشتند که مشخصات خانه‌ نوساز و سه‌خوابه‌ای را در یک منطقه خوب گرفتند. خوشحال رفتند برای قرارداد و قولنامه. حالا حدس بزنید مالک کی بود؟ همان صاحب‌خانه‌ای که دوستم مستأجرش بود، آپارتمانی هم جای دیگر ساخته بود و بدهکار شده بود و قصد فروش داشت. و حالا دوستم که توان اجاره نداشت، خانه بزرگ‌تر و بهتر او را می‌خرید. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
14.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 موضوع : ۲۷- فرزند برای خداست، نه پدر و مادر 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های پروفسور محمد اسماعیل اکبری به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/courses/womens-identity-in-the-passage-of-history-dr-siavashi/ 🆔 @Shamimeashena