#صبح_بخیر
🌿 هیچ چیز به اندازهی:
ادب،
احترام
و ذات خوب؛
نمیتونه به کسی زیبایی و اعتبار ببخشه
صبحتون بخیر
❤️
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#زندگی_با_آیهها
۞«وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ»
💛«و این کار برای خدا مشکل نیست!»
💌| ابراهیم ۲۰|
╭═━⊰🍃🌸🍃
🆔 @shamimeashena
🌐 shamiim.ir
#نکته_قرآنی
#درسهای_فوتبالی
☑️ اگر در فوتبال رقیبی نباشد، فوتبال لطفی نخواهد داشت! در مبارزه دنیا نیز وجود شیطان برای آن است که انسان بتواند استعدادهایش را شکوفا کند؛
«در برابر هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انسی و جنی علم کردیم...»
📗 انعام، 112
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#نکته_قرآنی
#درسهای_فوتبالی
☑️ دستکش برای دروازهبان زحمت دارد، ولی برای حفظ او از آسیب لازم است؛ حجاب هم ممکن است سختی داشته باشد، ولی برای حفاظت از آسیبها لازم است؛
«پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مسلمان سفارش کن که با چادرها و مانتوهایشان خود را کامل بپوشانند. این برای آنکه آنان را به پاکدامنی بشناسند و اذیتشان نکنند، بهتر است...».
📗احزاب، 59
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
در جهانی زندگی میکنیم که کلمات بیشتر از گلولهها آدم کشتن.
#لطفاً_آدم_کُش_نباشیم.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#زندگی
#قصه_شیربن
☑️ برای چکاپ دوران بارداریاش آمده بود. همسرش هم بود، اما با واکر و به سختی راه میرفت. گفتم: خدا بد نده؟
گفت: زانوم رو جراحی کردم.
گفتم: حالا چرا خودتو به زحمت انداختی استراحت میکردی.
گفت «خانمم رو همراهی میکنم و حس خوبی دارم». شادی و رضایت توی چهره خانمش موج میزد.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#تربیت_کودک
معمولا خواهر و برادر ( یا دو برادر یا دو خواهر ) دیرتر به #تفاهم میرسند تا دو دوست.
نگران نباشید و صبر کنید تا آنها مشکلشان را با هم حل کنند.
سعی کنید آنها را به مذاکره و صحبت تشویق کنید.
🆔 @shamimeashena
🌐 shamiim.ir
#امام_زمان
#معرفی_کتاب
▫️آن پیرزن آلمانی گفت: دو روز پیش دست به دامن مریم (س) شدم و شفای فرزندم را از او خواستم، خوابم برد، در عالم رؤیا مریم به دیدن من آمد و گفت: از دست من کاری بر نمیآید. گفتم: خانم! فرزند شما مسیح (ع) مرده زنده میکرد؛ فرزند من که هنوز نمرده است. بدون او نمیتوانم زندگی کنم. فرمود: پیامبر آخرالزمان نامش محمد (ص) است. او دختری داشت به نام فاطمه (س) که نزد خدا بسیار عزیز است. او پسری دارد به نام مهدی (عج) که امروز حجت خدا روی زمین است و کار در این زمان به دست اوست. به این سه اسم متوسل شو. وقتی از خواب بلند شدم گریه میکردم و این سه اسم را تکرار میکردم و از مهدی میخواستم شفای فرزندم را از خدا بگیرد تا اینکه در کلبه را زدند و این آقا (شیخ جعفر مجتهدی) وارد شد. بعد کنار بستر پسرم نشست و دستش را زیر کمر او برد و دعایی خواند و اسم چهارمی غیر از آن سه اسم را بر زبان آورد. لحظاتی بعد، پسرم در بستر نشست و حرف زد (شفا پیدا کرد) به این آقا گفتم «شما مسیح هستی؟ گفت: نه مادر! مسیح نیستم، گفتم: تو او را زنده کردی، پس مسیح هستی! این آقا گفت: شما آن سه اسمی را که بردی آخرینش مهدی (عج) بود، من خاک پای او هستم و مأموریت داشتم پسرت را شفا دهم و...
📗برداشتی از کتاب "قبله آخرین جلد 1" ویژگیهای امام عصر (عج) در کلام استاد مسعود عالی
«اللــــــــهم صـــــل علـــــــی محمـــــــد و آل محمــــــــد وعجــــــل فـــــــــرجهم»
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
#امام_زمان
🔸گوشهای از دلدادگی شهدا به امام زمان(عج)
🌷شهید محمدرضا تورجیزاده
🔹سردار علی مسجدیان میگوید: به او گفتم شما باید فرماندهی گروهان را قبول کنی، اما زیر بار نرفت. گفتم: من شما را فقط برای مسئولیت میخوام. باید فرماندهی را قبول کنی. بعد از اصرارهای من گفت «به یک شرط»
با تعجب گفتم: چه شرطی؟ کمی مکث کرد و گفت «از صبح سهشنبه تا چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!» علت این حرف را نفهمیدم اما قبول کردم. محمد از فرماندهانی بود که روحیه مدیریت او بالا بود. بچههای گردان، عاشق او بودند، اما هر هفته صبح سهشنبه تا قبل از ظهر چهارشنبه، نبود و نمیدانستیم چه میکند.
یکبار جلوی او را گرفتم و گفتم: معلوم است کجا میروی؟! گفت «من که با شما شرط کرده بودم.» گفتم: میدانم اما کجا میروی؟ آنقدر اصرار کردم تا راضی شد بگوید «من میروم مسجد جمکران و برمیگردم.» با تعجب به چهرهاش خیره شدم و گفتم: یعنی تو از اینجا نهصد کیلومتر راه میروی مسجد جمکران و برمیگردی؟! گفت «بله»
هفته بعد وقتی میخواست برود، همراهش رفتم. چند بار ماشین عوض کردیم. خیلی خسته شدیم. موقع غروب رسیدیم جمکران. بعد از نماز جماعت مشغول نماز امام زمان(عج) شد. چه حالی داشت. اشک میریخت و با مولایش نجوا میکرد. نماز که تمام شد گفت «خب برگردیم.» گفتم: چه میگویی؟! بگذار امشب را بمانیم. من که خستهام.
اما محمد اصرار داشت که برویم. همان شب حرکت کردیم. فهمیدم برنامه هفتگی اوست؛ یعنی نماز که تمام میشود برمیگردد. در طی مسیر به او نگاه میکردم. سرش را به شیشه اتوبوس گذاشته بود و همینطور اشک میریخت. به حالش غبطه میخوردم.
یکبار محمد میگفت برای رسیدن به مسجد جمکران اتوبوس پیدا نکردم. برای همین 14 بار ماشین عوض کردم تا به مسجد رسیدم. عشق محمد به مولای خودش فقط در رفتن به مسجد جمکران نبود. محمد تورجی مداح بود؛ ذاکری بود با نوایی دلنشین، نوای ملکوتی او جان و دل را آسمانی میکرد. همیشه اشعار خود را با ذکری از مولایش امام عصر(عج) آغاز میکرد. او این شعر را زیاد میخواند:
بر هم زنید یاران این بزم بیصفا را
مجلس صفا ندارد بییار مجلسآرا
📗کتاب وصال (چهل روایت از دلدادگی شهدا به امام زمان(عج)) گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ص 74
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
🤷♂️مرد عرب پرسید: جانشین شما کیست؟
امام داخل اتاقی رفتند؛
وقتی برگشتند پسر بچهای روی شانهاش بود
موهای سیاه و پیچیده. لبهای غنچهای قرمز، ابروهای کشیده؛ از او زیباتر ندیده بود😍
پرسید: اسمش چیست؟
گفتند: هم اسم جدم رسولالله! ولی او غایب میشود، نمیبینندش. مثل خضر و ذوالقرنین، مدت زمان زیادی طول میکشد. وقتی بیاید آرامش با خودش میآورد. زمین را پر از عدل میکند، بعد از آن که ظلم همهجا را گرفته باشد.
🌹آغاز پرسرور و سعادت امامت حضرت ولیعصر(عج) مبارک 🌹✨
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
📜 نشريه فرهنگي هدهد
📰 نامههای امام
🔺 از نامههای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیخ مفید ...
🖨 برای دریافت نسخه پیدی اف (PDF) مخصوص چاپ اینجا را كلیك كنید
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐 shamiim.ir
🆔 @Shamimeashena
توجهات پیامبر نسبت به حقوق و شخصیت زن
🌼پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم- در روزگاری که زن ارزش و اعتباری نداشت- مقام زن را تا سطح یک انسان مستقل و دارای حقوق و شخصیت بالا برده، توصیه می فرمود که مقتضیات فطرت زن رعایت شود.
🌼 رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم زن را تشبیه به استخوان خمیده دنده ها می کرد و می فرمود:
«زن شبیه استخوان خمیده دنده هاست و در همان وضعی که هست، سودمند است. اگر بخواهند آن را راست کنند، می شکند و ضایع می شود.»
🌼این بدان معناست که خلقت زنان را نمی توان تغییر داد و کاری که از عهده مردان بر می آید و در صلاحیت آنان است، هیچ گاه از عهده زنان بر نمی آید.
🆔 @shamimeashena
🌐 shamiim.ir