eitaa logo
شمیم آشنا
16.3هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
315 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
چه احتیاج به عطر است آن پری‌رو را به گل ضرور نباشد، گلاب پاشیدن 🔹چند نکته از صورت و سیرت رسول مهربانی 🌿ابروانش، به‌هم‌پیوسته بودند، اما باریک و کشیده. مژه‌های بلند و انبوهی داشت. سیاهی چشمانش پررنگ بود. چشمانش درشت بود. چشم راستش را سه بار و چشم چپش را دو بار سرمه می‌کشید و می‌فرمود: کمتر یا بیشتر اشکالی ندارد. چانه‌ای کوتاه و متناسب داشت. 🌿دندان‌های پیشین او به‌گونه‌ای متناسب از یکدیگر فاصله داشتند و از سپیدی می‌درخشیدند. چهره‌اش سپید، اما نمکین بود. زیر لب پایینش خال داشت. 🌿نه کوتاه بود و نه بلند؛ بلکه میانه بود و خود می‌فرمود: تمامی خوبی‌ها در میانه بودن است. انس گفته است: آفریدگار هر پیامبری فرستاد، گل‌چهره بود و... پیامبر شما (حضرت محمد(ص) )خوش‌چهره‌ترین آنان بود. عرب‌های بیابان‌نشین همواره با دیدن سیمایش می‌گفتند «سوگند به خداوند، این رخساره انسان دروغ‌گو نیست.» 🌿موهای سرش انبوه بودند. محاسنش هم انبوه بود، اما بلند نبود. انگشتری نقره در انگشت کوچک دست راست داشت. تا مسواک نمی‌زد، نمی‌خفت. می‌فرمود: آفریدگار از کسی که هم‌نشینش، بینی خود را از بوی بد او می‌گیرد، نفرت دارد. جارو زدن و پاکیزه کردن حیاط را مستحب اعلام کرد. 🌿بر ظرف غذا سرپوش می‌گذاشت و به دیگران نیز می‌فرمود چنین کنند. در میان سبزی‌ها، کاسنی، ریحان و سبزی‌های نرم را دوست می‌داشت. نان را گرامی می‌داشت و می‌فرمود: با آوردن نان بر سفره، خوردن را آغاز کنید و چشم‌انتظار غذای مهم‌تر نباشید، و رعایت این نکته و نبریدن و لگد نکردن آن را، گرامی‌داشت نان می‌دانست. از خرما و شیر ستایش می‌کرد و آن‌ها را «دو [خوردنی] پاکیزه» می‌نامید. 📗 انتخاب‌هايی از كتاب هم‌نام گل‌هاي بهاری،‌ نوشته حسين سيدی ساروی،‌ نشر معارف. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
من پادشاه نیستم «من پسر زنی هستم که با دست‌هایش از بزها شیر می‌دوشید.» این را به عرب بیابانی گفت. عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همه قبایل به او ایمان آورده بودند، لکنت گرفته بود. آمده بود جمله‌ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده‌بریده شده بودند. رسول‌الله(ص) از جایش بلند شده بود. آمده بود نزدیک و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ. آن‌طور که تنشان، تن هم را لمس کند. در گوشش گفته بود «من برادر توام؛ اَنا اَخوکُ» گفته بود فکر می‌کنی من کی‌ام؟ فکر می‌کنی پادشاهم؟ نه! من از آن سلطان‌ها که خیال می‌کنی نیستم. «من اصلاً پادشاه نیستم؛ لَیسَ بَمَلکٍ» من محمدم. پسر همان بیابان‌هایی هستم که تو از آن آمده‌ای. «من پسر زنی هستم که با دست‌هایش از بزها شیر می‌دوشید.» حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. حرف دایه صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روی شانه او و گفته بود «هَوِنٌ علیک؛ آسان بگیر، من برادرتم.» مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید «عجب برادری دارم.» ✍️فاطمه شهیدی 📗انتخابی از کتاب «خدا خانه دارد»، نشر معارف 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
34.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 موضوع : ۳۲- رابطه مهاجرت با جمعیت 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های پروفسور محمد اسماعیل اکبری به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/courses/womens-identity-in-the-passage-of-history-dr-siavashi/ 🆔 @Shamimeashena
🍃شیرین‌ترین عشق شیرینی دنیا را چشیدیم و خوشمان آمد. شیرینی گناه را چشیدیم و لذت بردیم. شیرینی سرگرمی‌ها را چشیدیم و مشغول شدیم. شیرینی محبت تو را کی می‌چشیم تا عاشق شویم؟ به دادمان برس که داریم در میان این شیرینی‌ها، تلخ می‌شویم. شبت بخیر شیرین‌ترین عشق! 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
📆 امروز پنجشنبه ☀️۲۰ شهریور ۱۴۰۴ هجرے شمسے 🌙۱۸ ربیع الاول ۱۴۴۷ هجرے قمری 🎄۱۱ سپتامبر ۲۰۲۵ میلادے ┄┅═══✼✨┅┄ 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashena روبیکا
🔸 امامـ صـادق عليه السلامـ ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لا يَفتَقِرَ. من براى كسى كه ميانه روى كند، ضمانت مى‌كنم كه فقير نشود. ⚖ 📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۴ 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
💖فقط فکر کردن به تو باعث روشن شدن روز من می شود... 😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
😊 اگه اخلاقم بده عوضش دستپختم خوبه، خوش اخلاق بودم و گشنه میموندی خوب بود؟! 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🔸پلاک ✍️سیده سارا موسوی ▫️تازه از بدو بدوها و خرید‌های هول‌هولکی قبل رفتنش برگشته بودیم، ساعت حدود ۱۱:۳۰ بود و برای ۵ عصر بلیت داشت، داشتم سبزی‌ها را تفت می‌دادم که صدایم کرد:«سارا پلاکم کو؟» همان‌طور که مواظب بودم سبزی‌ها نسوزد، بی‌هوا جواب دادم: «نمی‌دانم...» اصلاً یادم نبود جنگ است و دارم شوهرم را به جبهه می فرستم، اصلاً یادم نبود چقدر به روزمره‌گی همسران شهدا نزدیکم، اصلاً یادم نبود تا چند ساعت دیگر کنارم نیست و شاید... پلاکی که همیشه وقت رزمایش سراغش را می‌گرفت، و حالا زمان رزم است... همان پلاکی که همیشه قبل از اتو کردن لباس سبزش، از جیبش بیرون می‌آوردم و کنار خودکار و تسبیح و چند برگه از یادداشت‌های جلساتش گوشه‌ای رها می‌کردم و کلی به جانش نق می‌زدم که: «وسایلت را روی میز گذاشتم زود بردار تا بچه‌ها دست نزدند و گم نشده...» انگار خواب بودم و با پتکی از پلاکش بیدار شدم...، پای گاز وا رفتم، قلبم را نمی‌دانم شدیدتر تپید یا از تپش افتاد؟ اما نفسم را مطمئنم که بالا نمی آمد، یک آن هوای آشپزخانه برایم سنگین شد... اشکی با غرور و دلتنگی مهمان آن ثانیه‌های سخت شد و من را به آغوش خودم بازگرداند... بلند شو سارا، حالا وقت کم آوردن نیست حالا زمان محکم بودن است، عیارت را محک بزن، این همه پای خاطرات همسران شهدا اشک نریختی که الان کم بیاوری، این همه کتاب از دلدادگی‌هایشان نخواندی که حالا جا بزنی، بغضم را قورت دادم و سریع رد اشک‌هایم را پاک کردم، و این‌بار بلند و محکم گفتم همان جای همیشگی دیگر، رفتم و پیدایش کردم و با اطمینان و افتخار به دستش دادم. سهم من از این دفاع مقدس ۱۲ روزه خیلی کمتر از خانواده‌های عزیز آن ۱۰۶۰ شهید بود، اما خداوند بزرگ را شکرگزارم که پلاک یکی از سربازان آخرین حجتش را در خانه‌ی من قرار داد... 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
💢 امام حسین علیه السلام 🤍◼️لِكُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ؛ براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد. 🌻✿ کافی «جلد۲» ╭═━⊰🍃🌸🍃 🆔 @shamimeashena 🌐 shamiim.ir
۞«...وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» ❤️«...و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است» 💌| منافقون ۱۱| ╭═━⊰🍃🌸🍃 🆔 @shamimeashena 🌐 shamiim.ir
📸 این‌ عکس‌ حرف دارد 🔷 بخواهی رشد کنی، می‌شود... 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena