eitaa logo
-شَـــمیم ظُـــهور-
1.3هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
164 فایل
بھ نام نامے آفریدگار زمین و آسمانها✨ +خدایا ظُهور ولیعصر را نزدیک فرما :) ⁦🤲🏻⁩ 《شࢪو؏ نوکریمون 《¹⁴⁰¹/¹/²⁰》 کپی؟کل کانال کپی نشه :)
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره آقای علوی رو گرفت و در حالی که تبسم میکرد گفت:«حاج خانم سلام حال شما چطوره....» و قول و قرار هاش رو گذاشت. بعد از تلفن رفت تا چادرش رو سر کنه و بریم. موقع بیرون اومدن از خونه حسابی منو برانداز کرد تا مبادا چیزی کم و کسر داشته باشم😑 دو سه تا خونه اون طرف تر خونه ی آقای علوی بود. منصوره زنگ زد و لحظه ای بعد خانمی که به نظر مادر دختر بود در رو باز کرد و گفت: بفرمایید😊 وارد خونه شدیم. پله ها و راهرو و هال رو پشت سر گذاشتیم و به یک اتاق بزرگ رسیدیم. همون جلو در، روی یکی از مبل ها نشستم و سرم رو از خجالت به زیر انداختم. خانم آقای علوی از اتاق بیرون رفت و بعد از دقایقی با حاج آقای علوی که مرد مسن و جا افتاده ای بود وارد اتاق شد. به احترام حاج آقا از جامون بلند شدیم. با من دست داد🤝 و خیلی مردونه و جدی گفت: خوش آمدید. هر چی من ریز و کوچیک و مضطرب بودم آقای علوی درشت و بزرگ و آروم بود. خودش سر صحبت رو باز کرد: خب، جناب شریفی خوش اومدید. آهسته گفتن: خیلی ممنون. تسبیحش رو توی دستش چرخوند و بعد از دقایقی سکوت گفت: بفرمایید که بحمدالله کجا مشغول هستید؟ منصوره انگار خیلی عجله داشت، چون منتظر جواب من نشد و گفت: در یک مرکز دندان پزشکی کار میکنه😁 آقای علوی دستی به محاسنش کشید و دعایی کرد: ان شاءالله موفق باشند بعد ادامه داد: وضع کارو بار که حتما خوبه یا مثل کار ما کساده😄 اینبار دیگه اجازه ندادم منصوره به جای من حرف بزنه و گفتم: بد نیست، خداروشکر آقای علوی در گوش خانومش گفت: خانم پس این لیلا کو، بگو چایی رو بیاره. خانم آقای علوی رفت و با دخترش لیلا که سینی چایی دستش بود برگشت. آقای علوی اشاره کرد که اول چایی رو به من تعارف کنه. من که چایم رو برداشتم به بقیه هم تعارف کرد و رفت روی یکی از مبل ها کنار مادرش نشست. آقای علوی باز رو به من کرد و پرسید: منزل از خودتون دارید؟🤔 _نه، فعلاً پدرم طبقه بالای خونه رو در اختیار من گذاشته. خیلی آهسته، طوری که من خیلی جدی نگیرم با خودش گفت: البته خونه ای که مال خود آدم باشه یه چیز دیگست. منصوره که ترسید مبادا مساله خونه مانع ازدواج منو لیلا بشه گفت: البته داداشم میخواد، ان شاءالله، تا چندسال دیگه خودش خونه بخره. ادامه دارد.‌..🌿 کپی از رمان و راضی نیستم🌱
بستہ می‌شو‌د‌ ڪتاب ، و تو چہ دانے شاید آن ساعت نزدیڪ باشد .🌱📚 - فاضݪ نظرۍ -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عیدتون مبارک:)🌱
⁹روز مانده تا عید سعید غدیر خم 🌸
دوست داشتین بشه پروفایلتون :)))))) 'شیعه‌ی‌علی‌ام'🙂💚
^^ آࢪزوهـٰاتوبزࢪگ‌و‌نگࢪانےهـٰاࢪو؛ ڪوچ‌‍یڪ‌نگہ‌داࢪ꧇)! 🌿🌸
هدایت شده از -شَـــمیم ظُـــهور-
|💚☁️| ‌‌‌‌وخداگفـت : شب‌راآفریدم تاازبیقرارےهایت برایم‌بگویے ..! :) مراقب‌مهربونیاتون‌باشید فردا‌باڪلی‌انرژی‌برمیگردیم شبتون‌خوش یاعلی(ع) 👋🏻💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://eitaa.com/ye_konge_haram کانال دوباره شروع به فعالیت کرده. -حمایت