eitaa logo
-شَـــمیم ظُـــهور-
1.3هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
164 فایل
بھ نام نامے آفریدگار زمین و آسمانها✨ +خدایا ظُهور ولیعصر را نزدیک فرما :) ⁦🤲🏻⁩ 《شࢪو؏ نوکریمون 《¹⁴⁰¹/¹/²⁰》 کپی؟کل کانال کپی نشه :)
مشاهده در ایتا
دانلود
-شَـــمیم ظُـــهور-
﷽ #رمان #پارت_بیست‌یکم #اعجاز_خاک بلیت هواپیما رو خریدم و رفتم خونه تا وسایل سفرم رو ببندم. مادرم
سحر با صدای اذان حرم از خواب بیدار شدم، وضو گرفتم و خودم را برای زیارت آماده کردم🙂 متاسفانه تا به حرم برسم نماز جماعت مسجد گوهرشاد تموم شده بود. رفتم داخل یکی از رواق ها و نمازم را فرادا خوندم. بعد هم زیارت نامه ای برداشتم و آهسته آهسته رفتم نزدیک ضریح و مشغول خوندن زیارتنامه شدم. بعد از خوندن زیارتنامه اونو در قفسه مفاتیح ها و قرآن ها گذاشتم و همان جا ماندم و به مرقد و ضریح باصفای امام رضا خیره شدم🌝 خیلی شلوغ بود. خیلی سخت بود که دستم رو به ضریح برسونم. به حال و روز اون پسربچه چهار پنج ساله ای که روی دوش باباش سوار شده بود و با هیجان دستش رو به ضریح امام رضا علیه‌السلام گره زده بود غبطه خوردم! خیلی خوشحال بود که تونسته با انگشت های کوچکش ضریح امام را بگیرد و گاهی هم که از فشار جمعیت تکانی می خورد و دستش از ضریح جدا میشد، دوباره خودش را به طرف آن می کشید و با انگشت هایش ضریح رو می چسبید و از شادی می خندید😄 از دیدن این صحنه من هم تحریک شدم و خودم رو به درون جمعیت انداختم با هر زحمتی بود دستم رو به شبکه های ضریح رسوندم و از اون به بعد فشار جمعیت خود به خودم منو جلو برد، تا اونجا که ممکن بود با تمام وجود به ضریح چسبیدم، اون قدر اون لحظات برام شیرین و با صفا بود که سنگینی فشار مردم رو احساس نمی کردم. هرچه غصه در این چند ماه توی دلم ریخته بود یک دفعه اشک شد😭 و از چشم هام ریخت بیرون. نمی دونستم چرا گریه می کنم، اصلاً دوست نداشتم توی اون حال از امام رضا حاجت بخوام فقط دلم میخواست همینجور گریه کنم. از چپ و راست هل می‌دادند ولی من اصلا تکون نمیخوردم جاذبه شدیدی منو به ضریح چسبونده بود ❤️طوری ضریح رو گرفته بودم که انگار فقط مال من بود. گریه هم مجال صدا زدن امام رضا رو بهم نمیداد. ادامه دارد...🌱
-شَـــمیم ظُـــهور-
﷽ #رمان #پارت_بیست‌دوم #اعجاز_خاک سحر با صدای اذان حرم از خواب بیدار شدم، وضو گرفتم و خودم را برای
کمی که آرام شدم زیر لب شروع کردم به حرف زدن با امام رضا، گفتم: آقاجان😍 من یکی دو روز اینجا مهمون شما هستم، آقا تو خیلی مهمون‌نوازی، آقاجان گره کور به کارم خورده، حالا که تا اینجا اومدم دست خالی برم نگردون. شنیده بودم که اگه آقا رو به مادرش فاطمه زهرا قسم بدی اجابت می کنه، برای همین باز امام رضا رو صدا زدم و گفتم: امام رضا تو را به جان مادرت فاطمه زهرا دیگه خسته شدم🥺آقاجان، حال و روز من از آن آهویی که تو به دادش رسیدی بهتر نیست، به من هم عنایتی کن. مولا جان، یک گوشه چشمی، یک توجهی، یک مرحمتی. بعد همین طور که اشکهام را با کف دستم پاک می کردم از میان جمعیت خودم رو بیرون کشیدم، درهای حرم را یکی یکی بوسیدم و از کنار آخرین در سرم رو به طرف بارگاه امام خم کردم و از حرم بیرون اومدم. به هتل که برگشتم خوابیدم. دو ساعتی تا شروع کار و آغاز فعالیت ها در شهر مونده بود. ساعت ۱۰ صبح از خواب بیدار شدم. در رستوران هتل صبحانه مختصری خوردم و از هتل بیرون زدم تا کار دکتر کاظم نژاد رو پیگیری کنم. باید پیش دکتر نیشابوری میرفتم که می‌خواست لوازم دندانپزشکی رو بفروشه. طوری که دکتر کاظم نژاد آدرس داده بود مطب دکتر نیشابوری از هتل خیلی دور نبود. تو همین خیابان امام رضا بود. بعد از چهارراه دانش، دست راست. همینطور که مغازه های زعفران فروشی و نبات فروشی رو تماشا می‌کردم به طرفم مطب دکتر نیشابوری می‌رفتم. از بعضی مغازه ها قیمت ها را می پرسیدم که اگه خواستم امروز فردا برای مادرم چیزی سوغات بخرم بدانم اوضاع بازار از چه قرار است. از چهارراه دانش که گذشتم تابلو یک مطب به چشمم خورد با خودم گفتم حتما همینه. جلوتر که رفتم دیدم اشتباه نکردم مطب دکتر نیشابوری بود. داخل مطب شدم به خانم جوانی که منشی دکتر بود گفتم: سلام ببخشید، آقای دکتر تشریف دارند؟ _جناب عالی؟🙄 _ من شریفی هستم، به ایشون بگید از طرف دکتر کاظم نژاد اومدم. ادامه دارد...🌱
پروفایل غدیری💚🌱
☕️🎼 آخرین منزل ما کوچه‌ی سرگردانی‌ست در به در در پی گم کردن مقصد رفتیم
🌱فرقی ندارد کجا باشم...! همین که آرام و قرارم تو باشی ، کافی است! ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از -شَـــمیم ظُـــهور-
|💚☁️| ‌‌‌‌وخداگفـت : شب‌راآفریدم تاازبیقرارےهایت برایم‌بگویے ..! :) مراقب‌مهربونیاتون‌باشید فردا‌باڪلی‌انرژی‌برمیگردیم شبتون‌خوش یاعلی(ع) 👋🏻💚
هدایت شده از "پنج‌شنبه"
منبع پروف های ترند ای و پینترستیمنبع میکس های انیمه ای 🌊🐚 https://eitaa.com/joinchat/3349873022C68193e9df9 با ما وارد دنیای انیمه شو 🪐👆🏿
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀
بـ‌خوآن‌دعـٰآےفَـ³¹³ـࢪج‌ࢪادعـٰآ‌اَثـࢪ‌داࢪد♥️✨ دُعـٰآڪَبوتـࢪعشــ❤️ـق‌اسـت‌و‌بـٰآل‌و‌پَـࢪ‌داࢪد🕊💚 🌸
سیدر ضا نریمانیمداحی_آنلاین_آرامش_یعنی_زیر_بارون.mp3
زمان: حجم: 4.6M
آرامش‌یعنی‌زیر ِبارون . .😍❤️ فقط‌یه‌خیابون؛یه‌دل‌دوتااِیوون:)!