-شَـــمیم ظُـــهور-
هَمِهیِهَستیمَن،حَضرَتاَربٰاب،سَـلٓاـم..″ اِیدَلیلِتَپِشایندِلِبیتٰاب،سَـلٓاـم ♡؛ دیشَباَز
-چشـممنخیسوهــواےِتوبہدلافتـاده
اےرفیــقابدے،حضرتاربابسلام♥️:))
#دلتنگ_حرم
-شَـــمیم ظُـــهور-
-چشـممنخیسوهــواےِتوبہدلافتـاده اےرفیــقابدے،حضرتاربابسلام♥️:)) #دلتنگ_حرم
دلتنگۍیعنی..
"جسمت"نَتوانَدجایۍبࢪود،
کہ"جاݩـت"آنجاسـت...:)!💔
『اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن』
❁↜ #اباعبدالله
❤️ | اللهمعجللولیڪالفࢪج⛅🌱!
حاجآقاپناهیانحرفقشنگیزدن
میگفتنکه:ریـاوقتیقشنگه
کهبخوایبراامـامزمان
خودنماییکنی؛نهمردم♥️!
•
•
#امام_زمان
-یهاهلِدلیمیگفت:
وقتهاییکه قفسهیِسینتازحجمِکلماتو غمودردگرفتہوحرفی
برایِگفتننداشتی،
بگو:
«یٰامَنْیَعْلَمُضَمیرَالصّٰامِتینَ»
ایکسیکهازحالِدلِمنِساکتخبرداری..:)!🕊
-شَـــمیم ظُـــهور-
....🫀
عـِشقیـِكوآژِهبۍاَرزِشوبۍمـَعنۍبـود
تـٰآڪِهیـِکبـٰآرهخـُداگُفـتڪِهعـِشق
اَسـت؛حُسـِین(:
-شَـــمیم ظُـــهور-
میگفت:
مابچہهیئتیا،زیادبرامونمھمنیست بهمونبگندکتریامهندس...
همهیعشقموناینہکه:
بهمونبگن:
کربلایۍ:)
یکی می گفت...
بازن و بچه رفتیم کربلا...🙂
شب اول؛
همسرم گفت خستم...
رفتن هتل...
با دخترم رفتیم حرم... :)
بِینُ الحَرَمین
داشتن روضه میخوندن.
ماهم رفتیم
به خودم اومدم
دیدم دخترم نیست!!!
می گفت همه جارو زیرو رو کردم ولی نبود...
روش نمیشد بدون بچش بره هتل
نشست همونجا تا صبح شاید پیدا شد...
گذشت...
نیومد منم عصبی شدم
بلند شدم
رفتم حرم حضرت عباس
گفتم؛این چه مهمون داریه؟؟؟
من الان جواب زنمو چی بدم؟!
گفت ناامید برگشتم هتل...
در اتاق رو که باز کردم
دیدم دخترم
توی بغل همسرم خوابیده:))
به همسرم گفتم دخترمون کی اومد؟
گفت دیشب یه آقایی آوردش....
دخترم که بیدار شد.
ازش پرسیدم کی آوردتت اینجا؟🥲
گفت یه آقای مهربون منو آورد..
بهم گفت به بابات بگو....
ما یک سه ساله گم کردیم:)💔
نمیزارم دیگه کسی شرمنده زن بچش بشه💔
🤲😭
#داستان