ببین آقای محترم من بچه خوبیم بخدا قول میدم بیام گوشه سینما وایسم و فیلم و ببینم، اصلا میشینم لب پله ها، قول میدم سر و صدا نکنم،
فیقیط تیریخیدا بیزار بیام بیبینیم🦖
خانومِ شرلی.
وسواس قرینه نداشتی ببینی زجر کشیدن یعنی چی
اگه این دستت خورد به دیوار اون یکی ام باید بخوره ها، اگه مامانت نیشگون گرفت رو بازوی سمت راستت بازوی سمت چپتم باید نیشگون گرفته بشه ها، اگه پنجره سمت راست شکسته پنجره سمت چپم میزنی میشکونی ها، ناخن شصت پات بشکنه اون یکیشم میشکونی ها، و و و
همه اینا یه مشت مثاله احمقانه س که به هرکی بگم واه واه و اه اه را میندازه
این سختی لذت بخشی هس که وسط این که داری زجر میکشی میگی من عاشق این زجر کشیدنما؟ اره همون
همین امروز بیدار شدن ساعت شیش و پیاده روی در حد مرگ و اومدن خونه و گِز گِز کردن پاها از فرط خستگی، قشنگ ترین زجر دنیا ست که باید هرروز هفته امتحانش کنم
هر موقع تو بازار ایران لباس و شلوار و کفش و روسریه مطابق سلیقه من گیر اومد اون وقت میتونی درباره پیشرفت علم با من صحبت کنی
هوا گرمه. امروز جمعه ست.
سماور خاموشه و چایی در کار نیست. بوی خاک خیس خورده و صدای جارو کشیدن مامان از تو حیاط نمیاد.
پیرهن سفید نپوشیدم و بند کفشام پاره شده.
لباس جدید نخریدم. فردا شنبه ی اویزون شده بهشم و با این حال، بازم خرسندم از این وضع