به خیلیا یه معذرت خواهی خیلی لوس واری
بدهکارم و حس میکنم یه جورایی باید هرکیو
تو خیابون میبینم بهش بگم ببخشید آقا/خانوم
که عامل بدبختی هاتون منم و انقدر سختی
میکشید. من معذرت میخوام. من باید عذر
خواهی کنم. من. من همیشه بابت کارایی که
نکردم و نمیدونم چجوری اتفاق افتادن و کی
غلطشو انداخته گردن من و .... ببخشید گفتم.
حالا وسط این معذرت خواهیها و بدهکاریها
من موندم. هر طرفی سرم و میچرخونم یه
آدمیه که با حالت طلبکاری زُل زده تو چشام و
ازم ببخشید و انداختن سر به پائین میخواد.
ای وای عزیزِ من. ای وای. حالا بماند که
نمیدونم چند روز یا چند هفته پیش که بعد از
یه سال بی آمادگی دیدمت و خیلی یهویی
بدون اینکه بفهمم چی شد با هم دست دادیم و
با یه سلام و علیک ساده، خدافظی کردیم. تو
خودت از من یه آدم آشفته و سردر گم ساختی
عزیزم. این تو بودی که منو یه روزه عوض
کردی. این تو بودی. خودِ خودِ خودت. دیدی
حالا چیشد؟ آشفتگی سراغ تو هم اومد. تنهایی
ام همینطور. الٓن نمونه ی بارز 'چوب خدا صدا
نداره' ی من شدی. حالا نفهمیدم آخرش که من
باید ببخشیدِ شرمندگی بگم یا تو.
حالا فک نکن چون آدم مظلومی ام میزارم هر چی میخواد بشه، من به وقتش نشونت میدم کجا چه خبره. همیشه اینجوری نمیمونه بالاخره یه روزی همه چی اون جوری که من میخوام پیش میره
خانومِ شرلی.
@saportgoli132
@chakameha
@GOM_IR
@khanom_sodazade
@JazireD
@manmann
اینا به نظرم از زیبا ترین هاان و لیاقتشون خیلی بیشتر از این حرفهاستو خلاصه که همیشه حس خوبی بهم منتقل کردن و از این جورا.
ادا در اوردن و نمایش بازی کردن بس نیست؟عزیزمم، خسته شدم از بس که فقط این نمایش مضخرفت و نگاه کردم. نگاه نکردن و رد شدن از کنار من و فکر کردن به اینکه انگار نه انگار یه روزی همو میشناختیم واست خیلی آسونه. نه؟
اگه مغز عزیزم اجازه بده و از تحلیل و بررسیِ مسائل واقعا جزئی و پیش پا افتاده دست بکشه، خیلی ازش ممنون میشم.
حداقلش اینه که میتونم یه خواب راحت داشته باشم و از شر این سردردای چهل و هشت ساعته خلاص بشم.