در مقابل بعضی حرفا، بعضی قضاوتا و بعضی تیکه ها، همیشه هم تظاهر کردن به خوب بودن و نادیده گرفتن و مثلا اینکه ناراحت نشدی جواب نمیده عزیزم.
همیشه هم نمیتونم وایسم وُ به خزعبلاتت گوش بدم و فقط لبخند بزنم.
دیگه نمیتونم قسمتی از وجود خودم و تیکه تیکه کنم که نکنه خدای نکرده از دستم ناراحت نشی. نمیتونم عزیزم. *نمیتونم
نمیتونم هر لحظه با کلنجار رفتنای توی مغزم دست و پنجه نرم کنم و در ظاهر، فقط به یه لبخند اکتفا کنم. اینجا، اون جای سابق و نیست و البته، این من اون من سابق نیستم*
بعد از کلی بدو بدو و این طرف اون طرف شدن، این بود سهم ما؛
البته که رضایت بخشه. البته که مطلوبه خیلیم مطلوبه:))))))
اینم یکی از همون دوری های نسبتا طولانی.
از همونا که انقدری طولانی شده که کلا یادت میره چه خبر بوده و چجوری طی میکردی.
از اونا که اگه ازت بپرسن چه جوریاست و فلان، با یه نمیدونم سر و تهش و هم میاری و دست رد و باهاش همراه میکنی
از همون دوری های مدت دااار.
607.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یادِ هانیه، زینب، مائده، فاطمه، زهرا، عطیه، صبا و مریمِ عزیزم، و هم اونایی که التماس دعاشون بدرقه راهم بود و ناخواسته فراموش شدن؛
و البته:
چکامه، ساپورتِ گلدار، منِمن، جزیره بدونD، شیر نارگیل، حیرت، هیمالیا، خانمِ سودازده، تفاح، دلداده متحول، خورشید یخ زده، داوُش فندک داری، سبز یشمی، ژیپسوفیلای بنفش آلپ، خاور میانه+زدگی، والِ آبی، کهکشانِ آرامش، الفِ راء،
ویان، سادات، ماه صنم، آرام سادات و سُھا.
_اگه دیره، فراموش شده، باید بخشید.
گذاشتم تا سر فرصت با صبر و حوصله بشینم ُ تک تک این اسم هارو لیست کنم و با هم جورشون کنم.
و همین.
-