آنان که به زندگی دیگران نور می بخشند،
خود روزی خورشید خواهند شد:)))
_خوشیدِ نور بخش.
باشه خب گیرم دلتنگی و خاطراتم ریختم دور.
بوی عطر شیرینِ مغازه عطر فروشیا و اون گل نرگسهارو رو چیکار کنم؟
خانومِ شرلی.
نمیشه:))) هرکاریش میکنم نمیشه:))))))) یه دوراهیِ که به هیچ راه مستقیمی ختم نمیشه؛ انقدر کِش میاد،
اینجا
دقیقا همین جا
اون روزی که به شدت بین موندن و رفتن ول شده بودم.
به مو بند بودم.
هرچیزی میتونست اشکم و در بیاره و با کوچکترین حرفی رهاش میکردم این طنابِ به مو رسیده رو.
ولی حالا، درست روی نقطه امنی که وایسادم، میتونم بگم یه جورایی همه رو باهم دارم.
اونجوری که میخواستم شد و، چیزی و از دست ندادم:))))
آره خب. همه چیز خوب پیشرفت و فقط امیدوارمم یه اجل معلق نپره وسطش و همه رو بهم بریزه.
کاش همینجوری بمونه.
https://eitaa.com/dokhtarane_enghelab_ir/8289
چقد سنگینی میکنه رو دلم غمش.
اگه اشکا امون بدن و تاری توی چشما محو بشه، شاید بشه نوشت، شاید بشه چیزی گفت بابت این غم
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میشه اشک نریخت باهاش؟
میشه بغض نکرد؟
نه اصلا تو بگو. میشه؟
یه موقعهایی انقدر همه چی پس میزنه بهت که نمیفهمی داره چی میشه.
یهو همه غیب میشن
یهو همه چی به هم میریزه
یهو همه جا تاریک میشه
یهو همه میزارن میرن
اونوقت تو میمونی و هیچی. تو میمونی و یه مُشت آشفتگی.