اینم یکی از همون دوری های نسبتا طولانی.
از همونا که انقدری طولانی شده که کلا یادت میره چه خبر بوده و چجوری طی میکردی.
از اونا که اگه ازت بپرسن چه جوریاست و فلان، با یه نمیدونم سر و تهش و هم میاری و دست رد و باهاش همراه میکنی
از همون دوری های مدت دااار.
607.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یادِ هانیه، زینب، مائده، فاطمه، زهرا، عطیه، صبا و مریمِ عزیزم، و هم اونایی که التماس دعاشون بدرقه راهم بود و ناخواسته فراموش شدن؛
و البته:
چکامه، ساپورتِ گلدار، منِمن، جزیره بدونD، شیر نارگیل، حیرت، هیمالیا، خانمِ سودازده، تفاح، دلداده متحول، خورشید یخ زده، داوُش فندک داری، سبز یشمی، ژیپسوفیلای بنفش آلپ، خاور میانه+زدگی، والِ آبی، کهکشانِ آرامش، الفِ راء،
ویان، سادات، ماه صنم، آرام سادات و سُھا.
_اگه دیره، فراموش شده، باید بخشید.
گذاشتم تا سر فرصت با صبر و حوصله بشینم ُ تک تک این اسم هارو لیست کنم و با هم جورشون کنم.
و همین.
-
منم دلم میخواد با همه مهربون باشم، بگم و بخندم.
اما نه تا وقتی که بی توجهیاشون مثل تف پاشیده بشه رو صورتم. تا اون موقع، نه.
یه وقت فکر نکنی حالا که ماه قایم شده پشتِ
ابرا نمیتونی شبا بخوابی رویِ پشت بومُ و با هوای شبُ تنفسش و از دست بدیا:))))))
یه وقت به سرت نزنه اونجوریا؛
یادت نرفته که؟ من همیشه کنارتم، حتی اگه
ماه قایم شده باشه و هوای آسمونش نره تو
ریه هاتُ و نفست و تازه کنه، حتی اگه ابرا تیره
شده باشن و هوا گرفته باشه.
هپی برسدی بیبی و این حرفا؟ آره عزیزم.
هپی برسدی به مقادیر خیلی زیاد دختر :))))
@heyrat_3