اسفند خیلی جیگره
کلا درحال خرید و بدو بدویی. توی خونه بوی وایتکس میپیچه و پنجره ها بازن. بابا از بیرون میاد و دو تا گلدون شببویِ سفید و یاسی دستشه و بوش کل خونه رو میگیره. و تو، همونجوری که داری پرده های اتاقت و میشوری، به این فکر میکنی که کدوم روسریتو با اون پیرهن آلبالوییه ست کنی و خب یه لحظه وایسا ببینم!
چرا متوقف شدن زمان نشدنیه؟/
خانومِ شرلی.
خوشگذرونی های کوچیک و بزرگی که گذاشته بودم برای نیمه دوم امسال که تیکشون بزنم روهم جمع شدن و حالا، م
حالا برا کم کردن عذاب وجدانم میزنم به حساب شروع فصل جدید زندگیم.
تو بیست و شش روزم میشه یه کارایی کرد دیگه؟ مگه نه؟
هدایت شده از اَخترپنجم؛
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیادی نازه، کاش دخترم همینقدر ناز باشه...