بچها اتاق من واقعا جای دنجیه تابستونا بخار پز میشی زمستوناام قندیل میبندی. کلا جای باحالیه آپشنای جذابی داره
وضعیت ایران خیلی شیر تو شیر شده بچها من تصمیم گرفتم مهاجرت کنم بین النهرین اونجا ساکن بشم ان شاءالله
تابستون تموم شد و حالا،
کتابای خونده نشده، نقاشی های نکشیده، تفریح های نکرده، مسافرتای نرفته، دیدار های کنسل شده، ملاقات های به تعویق افتاده، خرید های نکرده، کارهای جدید امتحان نشده و بعدش، -تابستون هدر رفته-
به من حسودی میکنی و همیشه پشت سرم حرف میزنی؟
عزیزم((: من تمام عمرم به خاطر همین تلاش می کنم(:
خیال می کنی از پا در می آیم؟
چه باک!
ببین: آرامم...
آرام تر از نبض یک مُرده...
این چیزیه که تو میبینی،
این ظاهر منه همونقدر آروم، همونقدر بی سر و صدا، همون قدر ریلکس؛ میدونی چیه، من همیشه از درون میشکنم، از درون میپاشم، از درون ضربه میخورم.
ولی تو، هیچوقت نمیفهمی.
گم شدم، نمیدونم کجا، کِی، یا چطوری،
فقط میدونم این اونجایی نیست که قبلا بودم.
پاشید بیاید اینجا ببینم، نبینم خوب گذشتن یا بد گذشتن این هفته رو گردنِ کسی بندازیدا. هرچی هست تا هفته ی دیگه اوضاع همینه، تا بره بیفته رو رِیل و همه چی عادی شه، طول میکشه بالاخره ؛)
اینارو بیخیال، بیینم، چه خبر از همکلاسیای غریب تر آشنا و چه خبر از درسای انبار شده؟
payamenashenas.ir/Sade
میدونی چیه، الان فقط دلم یه سختی دلچسب میخواد.
نه از این سختیای خسته کُننده ها، نه.
یه سختیه دلچسببب. یه سختیه مشتی.
هدایت شده از ساپورتِگُلدار
یکی از برنامه های مهمم اینه علیه مقنعه پوشیدن قیام کنم