هدایت شده از منِمن
من فقط یکم نیاز دارم از زیر همه چیز شونه خالی کنم تا زندگی آروم شه و بعد از اول شروع کنم.
خانومِ شرلی.
من فقط یکم نیاز دارم از زیر همه چیز شونه خالی کنم تا زندگی آروم شه و بعد از اول شروع کنم.
حالا اینم از یه زاویهی دیگه نگاه کردن به قضیهست.
گفتم تو بهم بگو.
گفت چیو؟
_ ببین، تو خیابون، یا چمیدونم یه کوچه، از یه جایی که داریم رد میشیم بین اون همه آدم، بگو، داد بزن، اون "چته؟" ی جیغ مانند و با اون دست کشیده شده به طرفم. و همون. وسط همون جمعیت. وسط همون شلوغی. با همون صدای بلندِ داد مانند.
میبینی تروخدا؟
همش یادم میره قراره آروم باشم. آروم باشم و این هویت جعلی و ساختگیِ مسخره رو بندازم سطل آشغالی.
تو شلوغیِ این روزا و بین حجمهی سرو صداهای اطراف، توی این پر حرفیا و خود نمایی هایی که کم نمیبینیم ازشون،
همون سر و صداهای پوچ و بی خاصیت که به هیچ جا نمیرسه،
این ماییم که میتونیم برای یه بارم که شده نشیم یکی مثل همونا.
نشیم یکی مثل همونایی که کل کار و هدفشون بیشتر دیده شدن و بیشتر چشم در آوردنه.
این ماییم که میخوایم ساده باشیم.
میخوایم خودِ خودِ خودمون باشیم.
بدون توجه به اون استانداردها و کلیشه های مزخرف که معلوم نیست از کجا و کی اونارو نوشته و هرروز بیشتر دست به دست میچرخه و آدمای بیشتری و تو گردابِ خودش غرق میکنه.
یه سادهی بی سر و صدا و آروم، که یه گوشهای از این سر و صداهای گوش کر کن نشسته و با ماگِ پر از چای یا قهوه به دستش، میخواد فقط برای خودش، کنارِ خودش و با [آی لاو می] ترین حالتِ ممکن، برای آیندش برنامه ریزی کنه.
من دقیقا از همونام که اگه حتی عاشق یه چیزی هم باشم بعد ببینم که همه دارن انجامش میدن و دست همه افتاده ولش میکنم و جوری تظاهر میکنم که انگار از اول هیچ علاقه ای به اون چیز نداشتم.
بعد تو از همرنگ جماعت شدن با من حرف میزنی؟
جدی جوون؟
من فقط میخواستم موقع نگاه کردن به آینه،
چشمای از ذوق گرد شده رو ببینم
نه چشمای خسته و خسته و خسته.
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
اگه ترسیدی، خسته شدی، استرس داری، گم شدی، نمیدونی داری چیکار میکنی؛ میخوام بهت بگم باورکن همه همینیم، هیچکی نمیدونه داره چه غلطی میکنه. همه داریم با آزمون و خطا زندگی میکنیم. عیبی هم نداره. فوقش خراب میکنی. فدای سرت. کی به کیه. بذار اصن گند بزنی. چی میشه مگه؟ بهت قول میدم؛ هیچی
》Mehdi《
@farsitweets