eitaa logo
خانومِ شرلی.
283 دنبال‌کننده
366 عکس
33 ویدیو
1 فایل
‌ قسمتی از حقیقت یه هویت جعلی/ساختگی. -‌‌سعی‌ می‌کنم آروم باشم والبته، خنده‌رو [ payamenashenas.ir/Sadee 🌟 ] ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
من بعد از هر فیلمی که میبینم و یه عالمه جو گیر میشم، احساس میکنم چقدر همه چی عالیه و چقدر قراره بترکونم و چقدر خوبه همه چیز که من انقدر امیدوارم به آینده؛ که چقدر منِ بعدیم و اون بالابالاها میبینم. اما در نهایت همون نرگسم. همون نرگسِ قبلی. حتی پریشون تر شاید.
نگاه کردن و گذشتن از کنار کسایی که یه روزی صمیمی‌ترین بودم باهاشون، برام مثل نگاه کردن به آینه شده. کاری که این روزا زیاد انجامش میدم و متاسفم بابتش برای خودم همونقدر سرد/ناآشنا/مظلوم و البته، تلخ.
کاش نسل دایناسورا منقرض نشده بود و این روزا یکیشون منو میخورد.
/‌‌♡ سبز و آبی. شایدم سبزآبی.
این بار من دست از تلاش کشیدم. و آره. درست فکر میکردم. دیگه هیچ وقت سراغم نیومدی و تموم شد. و به خودم ثابت کردم فقط من بودم که این طناب و با دستام نگه داشته بودم و سنگینیش فقط رو دوش خودم بود. و الان، من رهاش کردم. رهاش کردم و تو ذره‌ای تلاش نکردی. برای نگه داشتنش. برای پاره نشدنش.
همونقدر که باید تو مسائل روزمرم جدی باشم و برای آیندم برنامه ریزی کنم، همونقدرم باید به هیچی اهمیت ندم و به این فکر کنم که دنیا دو روزه و کی اهمیت میده واقعا؟
هدایت شده از Backstage
اتاقم بهم ریخته ست؟ مغزمو ندیدی مامان. -کاپی
بالاخره یه جایی میفهمی همیشه هم قرار نیست خوش شانس باشی. دقیقا همون موقعی که داری از خوش شانسی زیاد بال در میاری، این "bad louk" ِ که میاد محکم کوبیده میشه تو صورتت.
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
همینجوری هی داری لبخند می‌زنی و در تلاشی زندگیت رو کنی، یهو یه خودکار از دستت می‌افته و می‌زنی زیر گریه. »لیلی« @farsitweets
دیگه جای نو‌شته هام و حرفام شده پیش نویسِ اینجا و پرایوت و دفتر چرمیِ قهوه‌ایِ بابا. نه اینجا فرستاده میشن، نه به کسی گفته میشن. نمیدونم اما مطئنم یه روزی، یه جایی گوشه‌ی دیوار خفتم میکنن و بهم میفهمونن تاوان نگه داشتنشون پیش خودم چیه. تاوان نگفتن و رها نکردنشون.
به خودم گفتم شایدم این یه بخشی از ماجرای من باشه. کسی چمیدونه؟
بازم همون قضیه‌ی میانبر زدن و گم شدن و کشف کردن جاهای جدید: